درمان


از علل اصلي بي توجهي و سهل انگاري در نماز، اهميت ندادن به عبادت و در حقيقت، مهم جلوه نكردن نماز براي آدمي است. هر گاه اراده



[ صفحه 159]



و عزم انسان به امري تعلق گيرد كه برايش مهم و ضروري باشد، علاقه و شوق بيشتري به انجام آن نشان خواهد داد؛ اين كه گاهي انسان بعضي كارها را به راحتي ترك يا فراموش مي كند و يا با كمال اشتياق و علاقه به انجام آن مبادرت مي ورزد، همه دليل بر آن است كه آن عمل تا چه اندازه براي او مهم باشد و يا مهم نباشد. به عبارت دقيق تر، انگيزه براي انجام هر كاري، بستگي به ميزان اهميتي دارد كه شخص براي كارش قائل مي شود. چرا كه گاهي ممكن است، در حقيقت عملي مهم باشد، ولي به دليل اهميت ندادن به آن، به راحتي ترك شود، مثل نماز كه در حقيقت، امري مهم است، اما چون براي آن اهميتي قائل نمي شويم، به آساني آن را ترك مي كنيم.

برخي نماز را به صورت دائم ترك نمي كنند، بلكه در بعضي اوقات، مثلا در عروسي ها، عزاداري ها، مهماني ها و زمان امتحانات و... نمازشان را ترك مي كنند؛ علت ترك نماز اين دسته از افراد آن است كه اعمال ديگر را از نماز مهم تر مي شمارند و چون قلب آدمي همواره توجهش به سوي امور مهم است، در نتيجه آن عمل ها را بر نماز مقدم مي دارند.

نتيجه آن كه براي رفع سهل انگاري، بايد به نماز اهميت داد و آفات ترك آن را شناخت، بايد فهميد كه فرياد خداوند بر سر سهل انگاران امر نماز بلند است:

(فويل للمصلين - الذين هم عن صلاتهم ساهون)؛ [1] .

واي بر نمازگزاران، كساني كه در نمازشان سهل انگاري مي كنند.



[ صفحه 160]



در تفسير الميزان در ذيل همين آيه آمده:

ساهون يعني كساني كه از نمازشان غافلند و اهميت به نماز نمي دهند و به طور كلي يا بعضي اوقات آن را ترك مي كنند و اين كه اگر از وقت فضيلتش تأخير افتد بي مبالاتند.

بايد دانست كه اعراض از ياد خدا كه بارزترين چهره ي آن ترك نماز است، موجب عسرت و تنگدستي در زندگي مي گردد؛ چنان كه خداوند مي فرمايد:

(و من أعرض عن ذكري فان له معيشة ضنكا و نحشره يوم القيامة أعمي)؛ [2] .

هر كسي از ياد من روي برگرداند، روزگار بر او تنگ خواهد شد و او را در روز قيامت كور محشور خواهيم كرد.

علامه طباطبائي قدس سره در اين باره مي فرمايد:

كسي كه خدا را فراموش كند و با او قطع رابطه نمايد، ديگر چيزي غير دنيا نمي ماند كه وي به آن دل ببندد و آن را مطلوب يگانه ي خود قرار دهد، در نتيجه همه ي كوشش هاي خود را منحصر در آن كند و فقط به اصلاح زندگي دنيايش بپردازد و روز به روز آن را توسعه بيشتري داده، به تمتع از آن سرگرم شود و اين معيشت او را آرام نمي كند، چه كم باشد و چه زياد، براي اين كه هر چه از آن به دست آورد به آن حد قانع نگشته و به آن راضي نمي شود و دائما چشم به زيادتر از آن مي دوزد، بدون اين كه اين حرص و تشنگي اش به جايي منتهي شود، پس چنين كسي



[ صفحه 161]



همواره در فقر و تنگي به سر مي برد و هميشه دلش علاقه مند به چيزي است كه ندارد... [3] .

با اندكي دقت معلوم مي شود ترك نماز كه به منزله ي روي گرداني از ياد خدا است، موجب ناآرامي، اضطراب، تشويش و سختي در زندگي مي شود و انجام عبادت واقعي كه به منزله توجه به خدا است، مايه ي آرامش، فرح، سرور، بزرگي تعالي و رشد يافتگي انسان است.


پاورقي

[1] ماعون، آيات 5 - 4.

[2] طه، آيه ي 124.

[3] علامه طباطبائي، الميزان، تفسير سوره ي طه، آيه ي 124.


بازگشت