درمان رفع تنبلي و تن پروري


الف) ترك پرخوري و پرخوابي: از علل سستي، بي حالي و افسردگي، پرخوابي و پرخوري است، چرا كه بر اثر افراط در خوردن و خوابيدن، جسم معتاد مي شود؛ به گونه اي كه جزء طبيعت ثانويه در مي آيد، كه در اين صورت ترك آن مشكل مي گردد.



[ صفحه 156]



وقتي جسمشان عادت به پرخوري و پرخوابي كرد، اولا، احساس كسالت و افسردگي مي كند؛ ثانيا، اراده اش ضعيف مي شود، لذا براي عبادت و نماز و انجام امور معنوي، شوق و اشتياقي باقي نمي ماند. بنابراين بايد اولا، آثار و آفات پرخوري را به ضمير باطن القا كرد، تا روشن گردد كه خواب آلودي و پرخوري، سرچشمه بيماري ها است و تمام شخصيت آدمي را لگدمال مي كند و موجب سست شدن انسان در انجام امور معنوي و بي توجه شدن او به ارزش هاي الهي و انساني مي گردد. بايد پذيرفت تا زماني كه عادت به پرخوري و پرخوابي وجود دارد، رسيدن به مقامات بالاي روحي و عبادي نيز ممكن نخواهد بود؛ چنان كه اميرمؤمنان عليه السلام مي فرمايد:

غير مدرك الدرجات من أطاع العادات؛ [1] .

بنده و اسير عادات نمي تواند مقامات و برتري ها را درك كند.

پس بايد در صدد ترك عادت پرخوري و پرخوابي برآمد، تا روح بتواند براي نيازهاي خود پاسخي مثبت دريافت كند. به همين جهت اميرمؤمنان عليه السلام مي فرمايد:

غير العادات تسهل عليكم الطاعات؛ [2] .

عادت هاي خود را تغيير دهيد تا طاعت ها و بندگي ها برايتان آسان شود.

ثانيا، براي ترك عادت هاي ناپسند از خداي متعال كمك بگيريم و از او بخواهيم كه ما را در اين امر، ياري فرمايد، چرا كه بدون



[ صفحه 157]



استعانت او مشكل، حل نخواهد شد؛ چنان كه امام سجاد عليه السلام در دعاي خود مي فرمايد:

اللهم اني كلما قلت قد تهبأت و تعبأت قمت للصلاة بين يديك و ناجيتك ألقيت علي نعاسا اذا صليت و سلبتني مناجاتك اذا أنا ناجيت؛ [3] .

خدايا، هر وقت گفتم كه براي عبادت آماده شدم و براي نماز در برابرت ايستادم و تو را راز گفتم، بر من چرتي در وقت نماز افكندي و وقت مناجات از دلم حال مناجات را ربودي.

ثالثا، در اين راه از ورزش و نرمش جسمي، براي رفع بي حالي و سستي استفاده كنيم و براي ورزيدگي جسم، خود را موظف به ورزش كنيم.

ب) از علل ديگر تنبلي شهوت راني و بزه كاري و اسير كارهاي پست غير انساني بودن است؛ شهوت رانان اراده اي ضعيف دارند، چون روح آنان اسير جسمشان شده و استقلالي ندارد و آزاد نيست، تا اراده از آن ناشي شود.

از آن جا كه پرستش و عبادت، خواسته و نياز روح آدمي است، شهوت ران و بزه كار به دليل اسير و گرفتار جسم بودن، نمي تواند به خواسته هاي روح پاسخ مثبت دهد و به همين دليل، اكثر كساني كه به شهوت راني و چشم چراني و بزه كاري مشغول اند، تارك الصلاةاند و يا در انجام هميشگي آن، سستي مي ورزند و در نتيجه براي اين كه آدمي به راحتي به عبادت برخيزد، بايد از شهوت راني و ديگر اسارت هاي روحي و



[ صفحه 158]



رواني، دوري كرده و خود را از بند آن اسارت ها خارج كند. بهترين وسيله براي ترك شهوت راني القاي زوال خوشي هاي آن به قلب است كه دائما به ضمير باطن بفهماند كه خوشي هاي مادي و جسماني مي روند و آثار زيان بار آن مي مانند و هر لذتي، زوال پذير و هر نعمت مادي انتقال پذير است و از طرف ديگر لذت و خوشي هاي معنوي عبادت و نماز را به باطن تفهيم كند؛ هم چنين براي ترك گناه و شهوت راني راه هاي ديگر هست، كه در مباحث گذشته بدان ها اشاره گرديد.

پ) القا و تفهيم اهميت نماز به قلب: با تفهيم و القاي اين مطلب به قلب كه ارتباط با خدا و خواندن نماز داراي لذت است، مي توان انگيزه، شوق و علاقه ي به عبادت را در خود زنده كرده؛ همين عشق و علاقه است كه موجب آساني عبادت مي گردد كه به اين مطلب در بحث گذشته اشاره شد.


پاورقي

[1] غررالحكم، ج 2، ص 48.

[2] ميزان الحكمه، ج 5، ص 123.

[3] دعاي ابوحمزه ثمالي.


بازگشت