احساس تحجر و عقب ماندگي


عده اي بر اين باورند كه مذهب از زندگي جدا است و دين با زندگي كردن و لذت بردن از دنيا مخالف است و به خود، اين معنا را تلقين مي نمايند كه دين، قديمي و ارتجاعي است و معتقدان به آن مرتجعند و از دنيا، علم و پيشرفت جدا هستند، و از آن جا كه نماز جزئي از مذهب است و مذهب جداي از زندگي است، نتيجه مي گيرند كه نماز جداي از زندگي است و اگر بخواهند دين داري كنند و به تبع آن نماز بخوانند، احساس تحجر و عقب ماندگي مي كنند.

چنين اشخاصي براي آن كه خود را قانع كنند كه راهشان صحيح و دلايلشان منطقي است، در مواجهه با مذهبيان و غير مذهبيان مشاهده مي كنند كه مذهبيان از واقعيت ها و لذات زندگي، علم، پيشرفت، با زمان بودن و در زمان بودن، به دورند و انسان هايي بي سواد، خشك، متحجر و عقب افتاده اند كه قديمي فكر مي كنند و گذشته گرا هستند و در عين حال نماز مي خوانند و بسيار مقيد به انجام آن هستند و در مقابل، اين همه ي



[ صفحه 151]



لامذهباني كه در دنياي خارج از ما و يا دنياي ما و حتي نزديك ما و با ما زندگي مي كنند، آدم هاي منطقي، پيشرفته و باسوادند.

در مقايسه كردن، همين كافي است كه به دين داري و دين دار بودن اهل خانواده و اجتماع و يا گروه خاص نگاه كنند و به چنين نتيجه اي برسند، به پدر و مادر قديمي و بي سواد خود نگاه كنند كه در عين حال كه مذهبي و پاي بند به اصول مذهب و اعمال مذهبي هستند، از پيشرفت، سواد و واقعيت هاي زندگي به دورند.


بازگشت