درمان


آشنا شدن و آشنا كردن به فلسفه و حقيقت نماز و اين كه نماز جزء نياز ما و زندگي ما است و فايده و آثار نماز در دنيا و آخرت تجلي مي كند، از جمله ي مباحثي است كه به بعضي از آنها در صفحات آينده اشاره خواهيم كرد و در اين جا هم مقداري از آن فوايد را به اختصار بيان مي كنيم. با نماز، زندگي معنا و جهت پيدا مي كند؛ نماز پاسخ به حس پرستش است.

به واسطه ي آن، آرامش و تعادل رواني پيدا مي شود؛ چنان كه خداوند مي فرمايد:

(ألا بذكر الله تطمئن القلوب)؛ [1] .

آگاه باشيد كه با ياد خدا دل ها آرامش پيدا مي كند.



[ صفحه 146]



نماز درمان افسردگي و اضطراب، نگراني، تزلزل شخصيت، از خود بيزاري، نااميدي و... است.

با ارتباط برقرار كردن با مبدأ پاكي ها، اراده و توانايي مطلق و كمال مطلق و...، تمام ناپاكي ها، بي ارادگي ها، ضعف ها، ناتواني ها، نقص ها و... از بين مي رود.

با نماز، خودپرستي و آثار آن، كه محور گناهان است (خودبيني، خود بزرگ بيني، خودستايي، حسادت، و ديگر امراض روحي) از بين مي رود و به همين جهت حضرت علي عليه السلام مي فرمايد:

الصلاة حصن من سطوات الشيطان؛ [2] .

نماز دژ محكمي است كه نمازگزار را از حملات شيطان نگاه مي دارد.

در روايت ديگر فاطمه زهرا عليهاالسلام فرموده است:

جعل الله الصلاة تنزيها لكم عن الكبر؛ [3] .

خداوند نماز را قرار داده است تا انسان ها از خود بزرگ بيني، پاك شوند.

همه ي ما معترفيم كه خود بزرگ بيني از امراض حقيقي ما آدميان است و وقتي كه نماز، يكي از فلسفه هايش درمان اين بيماري است، چرا نخوانيم؟ شايان ذكر است كه آن نمازي برطرف كننده ي بيمارهاي روح است كه نماز واقعي، حقيقي و با حضور قلب باشد.

پس اين كه بعضي افراد، نماز را فقط براي رفع و دفع مشكلات و



[ صفحه 147]



نيازهاي مادي مي خوانند، به حقيقت نماز و فلسفه آن كه بيان شد آشنايي پيدا نكرده اند. در مورد چنين نمازي، بايد گفت اولا، اين گونه نماز خواندن، موقتي است؛ مثلا تا زمان رهايي از كنكور نماز مي خواند و همين كه قبول شد يا رد شد نماز را ترك مي گويد، زيرا احتياجش برطرف شده است، در حالي كه نياز ما به نماز، دائمي است و هر لحظه با نماز بودن، منظور خدا است؛ چنان كه مي فرمايد: (و اذكر ربك في نفسك تضرعا و خيفة و دون الجهر من القول بالغدو و الآصال و لا تكن من الغافلين)؛ [4] .

پروردگارت را در درونت با زاري، ترس و با گفتار آهسته در بامدادان و شامگاهان ياد كن و از غفلت پيشگان مباش.

همان طور كه ذكر خواهد شد، فلسفه ي اصلي عبادت، به خود آمدن و خود بازيابي است و آدميان هر لحظه بايد رو به تكامل بروند تا در اين مسير تكاملي از ناخودآگاهي به خودآگاهي برسند، كه مسلما عبادتي كه فلسفه اش اين است، نمي تواند موقتي باشد.

ثانيا، چنين نمازي يكي از مراتب عبادت است، چرا كه عبادت مراتبي دارد و يكي از مراتب آن، عبادت براي رفع گرفتاري ها به مادي است؛ چنان كه در روايات به اين مرتبه نيز تصريح شده است:

ابوعبيد حذاء گفت: با حضرت باقر عليه السلام بودم، مركبم گم شد. امام فرمود: دو ركعت نماز بگزار و بعد بگو: خداوندا تو كه گمشده را باز مي گرداني و از گمراهي به هدايت مي آوري، گمشده ام را به من



[ صفحه 148]



بازگردان كه آن از احسان و بخشش تو است. بعد فرمود: اي اباعبيد، پيش آي و سوار شو. با حضرت سوار شدم، هم چنان كه راه مي پيموديم، يك سياهي به چشم ما خورد. امام فرمود: اين شتر تو است، چون دقت كردم دريافتم كه شتر من است. [5] .

هم چنين مردان الهي در زمان گرفتاري ها به نماز پناه مي بردند. ابن خلكان در تاريخ خود مي نويسد:

چون براي ابوعلي سينا مشكلي پيش مي آمد برمي خاست و وضو مي ساخت و قصد مسجد جامع مي كرد و نماز مي گزارد و خدا را مي خواند كه آن مسئله ي مشكل را بر وي آسان كند.

همان طور كه ملاحظه مي شود، در اين مرتبه، صرفا اطاعت و بندگي است؛ يعني وقتي كه براي ما مشكلي پيش مي آيد، با عبادت خود از خداوند در حل مشكل طلب ياري مي كنيم. مثل چنين عبادتي آن است كه كارگري براي مزد و پول كار مي كند و از خود كار بهره اي نمي طلبد، بلكه فقط به خاطر درآمد حاصل از آن، كار مي كند و در حقيقت با عبادت خود معامله مي كند؛ نماز مي خواند تا در مقابل آن، مشكلي از او حل شود و يا به بهشت برود و يا در كنكور قبول شود و... و گاهي نماز مي خواند تا بلاي دنيوي نازل نگردد و يا به جهنم نرود؛ چنان كه در روايتي از رسول اكرم صلي الله عليه و آله آمده:

ان العباد ثلاثة: قوم عبدوا الله - عزوجل - خوفا فتلك عبادة العبيد و قوم عبدوا الله - تبارك و تعالي - طلب الثواب فتلك عبادة الأجراء



[ صفحه 149]



و قوم عبدوا الله - عزوجل - حبا له فتلك عبادة الأحرار و هي أفضل العبادة؛ [6] .

عبادت كنندگان سه دسته اند:

1. گروهي كه خداي - عزوجل - را از ترس عبادت كنند و اين، عبادت بردگان است؛

2. مردمي كه خداي - تبارك و تعالي - را به طمع ثواب عبادت كنند و اين، عبادت مزدوران است.

3. دسته اي كه خداي - عزوجل - را براي دوستي اش عبادت كنند و اين عبادت آزادگان و بهترين عبادت ها است.

نتيجه آن كه، به طور كلي آثار و فوايد عبادت از سه ناحيه به ما مي رسد:

الف) فايده اي كه از خود عبادت و نماز به طور مستقيم، عايد ما مي شود؛ يعني خداوند براي خواسته ها و مطلوب هاي برتر از ماده ي ما وسيله اي قرار داده است تا به واسطه ي آن به كمال مطلوب و خواسته هاي معنوي خود برسيم و يا به واسطه ي آن، خويشتن سازي كنيم.

ب) ثمره اي كه از خود نماز به طور مستقيم عايد ما نمي شود، بلكه چون به واسطه ي عبادت، اطاعت خدا مي شود، لذا خداوند در مقابل آن، مشكلات ما را حل خواهد كرد.

پ) ثمراتي كه از خود عبادت به طور مستقيم نصيب ما نمي گردد، بلكه با عبادت كردن، زمينه براي رشد فعاليت ها و موقعيت ها فراهم مي شود؛



[ صفحه 150]



پس عبادت در رفع مشكلات و حتي در قبولي كنكور هم نقش دارد ولكن به اين صورت كه با عبادت و تقوا پيشه كردن، آرامش روان و اعتماد به نفس و اراده ي قوي و... حاصل مي شود و ذهن، آمادگي براي فعاليت و تلاش در خواندن و مطالعه پيدا مي كند، نه اين كه به صرف عبادت كردن، در كنكور موفق شويم، بدون آن كه تلاش لازم را داشته باشيم. خلاصه ي سخن، آن است كه تقوا در عقل نظري اثر غير مستقيم و در عقل عملي اثر مستقيم دارد.


پاورقي

[1] رعد، آيه ي 28.

[2] غررالحكم، ج 1، ص 123.

[3] محسن امين، اعيان الشيعه، ج 1، ص 316.

[4] اعراف، آيه ي 205.

[5] طبرسي، مكارم الاخلاق، ج 1، ص 552.

[6] اصول كافي، ج 3، ص 84.


بازگشت