ناآشنايي به فلسفه نماز


اهميت ندادن به نماز به دليل ناآشنايي به حقيقت آن و عدم احساس نياز به آن، خود از عوامل ترك نماز به شمار مي آيد. انسان طبق فطرت خود، همواره به دنبال چيزي است كه برايش اهميت دارد، توجه و اهتمام مي كند. اگر براي آدمي، امري مهم و ضروري جلوه كند، آن را به هر صورت ممكن، انجام خواهد داد؛ چنان كه امام خميني قدس سره در وصيت نامه ي خويش مي نويسد:

حجم تحمل مشكلات و جان نثاري ها و فداكاري ها متناسب با حجم بزرگي مقصد و علو رتبه آن است. مهم آن است كه تشخيص دهد كه به



[ صفحه 145]



چه چيزي محتاج است و چه چيزي مي توان آن نياز و احتياج را بر آورده كند.

وقتي از عده اي مي پرسيم: چرا نماز نمي خوانيد؟ مي گويند: «خودم هم نمي دانم». از اين جواب معلوم مي شود، كه دليل ترك نماز وي، ندانستن فلسفه ي نماز و آشنا نبودن به فوايد آن، است و اصولا نسبت به نماز احساس نياز نمي كند، چرا كه با خود مي گويد: من كه زندگي مي كنم و در آن عقل خود را راهنما قرار مي دهم، چه نيازي به نماز دارم؟ نماز چه ربطي به زندگي من دارد؛ چه نقشي دارد؛ چه نماز بخوانم، چه نخوانم، به زندگي من فايده اي نمي رسد؛ نماز براي آخرت است، نه براي دنيا و من در دنيا هستم، نه آخرت.


بازگشت