مقدمه


آن چه در اين بخش مورد بررسي قرار مي گيرد، علل ترك نماز و درمان آن است.

ابتدا بايد گفت كه تاركان نماز از حيث كميت ترك، عبارتند از:

الف) كساني كه به طور مطلق تارك نمازند؛

ب) گروهي كه بعضي اوقات نماز مي خوانند، و گاهي نمي خوانند؛

پ) بعضي ديگر نماز مي خوانند، اما واجبي از واجبات نماز را ترك مي گويند، مانند قرائت يا اذكار واجب نماز، يا در مكان غصبي نماز مي خوانند.

در قرآن كريم آمده:

اهل بهشت از جهنميان از سبب دوزخي شدن آنها سؤال مي كنند و دوزخيان جواب مي دهند كه چون از نمازگزاران نبوديم. [1] .



[ صفحه 142]



هم چنين خداوند ما و خانواده مان را امر به خواندن نماز مي نمايد [2] و نيز در آيات ديگر [3] ما را به نتيجه ي نماز خواندن و ترك آن به طور كلي آگاه مي كند كه همه ي اينها دليل بر اهميت نماز و انجام آن است.

درباره ي ترك نماز، روايات زيادي هست كه بعضي مطلق و بعضي مقيدند؛ يعني در بعضي روايات تارك نماز به صورت كلي كافر معرفي شده است، ولي در برخي روايات ديگر، هر تارك نمازي كافر معرفي نشده است، بلكه آن تارك نمازي كافر معرفي شده كه نماز را از روي عمد ترك كند؛ مثلا در روايتي از رسول اكرم صلي الله عليه و آله آمده است كه:

من ترك الصلاة متعمدا فقد كفر؛ [4] .

كسي كه نماز را از روي عمد ترك كند كافر شده است.

و نيز مي فرمايد:

من ترك صلاته متعمدا فقد هدم دينه؛ [5] .

هر كس نماز را از روي عمد ترك كند، دين خود را خراب كرده است.

و در جايي ديگر مي فرمايد:

ما بين المسلم و بين أن تكفر الا ان يترك الصلاة الفريضة متعمدا أو يتهاون فلا يصليها؛ [6] .



[ صفحه 143]



فاصله اي بين مسلمان و كافر نيست، مگر اين كه كافر «از روي عمد» نماز واجب را ترك مي گويد و يا با سستي نماز نمي خواند.

هم چنين امام صادق عليه السلام مي فرمايد: «تارك نماز كافر است، وليكن زناكار كافر نيست، بلكه فاسق است» كه در اين باره از امام صادق عليه السلام سؤال شد: چرا زاني كافر نيست اما تارك نماز كافر است، دليلش چيست؟ امام عليه السلام فرمود:

زاني و مشابه آن، عمل را از روي شهوت كه يك نيروي غريزي است و بر او غلبه پيدا كرده انجام مي دهند، ولكن تارك نماز، ترك نماز نمي كند، مگر اين كه قصدش كوچك شمردن آن است و زاني به طرف زنا نمي رود؛ مگر اين كه با به جا آوردن آن كسب لذت مي كند، ولي هر كسي كه نماز را از روي عمد و قصد ترك مي كند، به جهت كسب لذت نيست و هنگامي هم كه لذت نباشد، كوچك شمردن و سبك شمردن را به دنبال خواهد داشت و استخفاف و كوچك شمردن نماز موجب كفر مي شود. [7] .

همان طور كه مشاهده شد، ترك نماز از روي عمد، موجب كفر است و اگر در روايات ديگر، ترك نماز را به صورت مطلق، موجب كفر دانسته اند، با اين روايات مطرح شده و روايات مقيد ديگر، تخصيص زده مي شوند و مقيد به قيد «عمد» مي شوند؛ يعني ترك نماز، همراه با عمد و قصد، موجب كفر است.

كفر، عبارت است از نپذيرفتن و انكار چيزي كه عقل و فطرت آدميان



[ صفحه 144]



آن را حق مي دانند، كه نتيجه ي چنين انكاري، ترك ضروريات دين است و از جمله ي اين ضروريات، نماز است.


پاورقي

[1] مدثر، آيات 43 - 40.

[2] طه، آيه ي 14؛ مريم، آيه ي 55 و بقره، آيه ي 45.

[3] طه، آيه ي 124؛ زخرف، آيه ي 36؛ رعد، آيه ي 28 و معارج، آيه ي 23.

[4] تويسركاني، لئالي الاخبار، ص 394.

[5] بحارالانوار، ج 82، ص 202.

[6] ميزان الحكمه، ج 5، ص 402.

[7] وسائل الشيعه، ج 3، ص 28.


بازگشت