آيا انفاق علي در ركوع با حضور قلب منافات دارد؟


آيه انفاق:

(انما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلاة و يؤتون الزكوة و هم راكعون)؛ [1] .

سرپرست و رهبر شما فقط خدا است و پيامبر او و آنها كه ايمان آوردند و نماز را برپا مي دارند و در حال ركوع زكات مي پردازند.

يكي از پرسش ها آن است كه چگونه است كه اميرمؤمنان عليه السلام در هنگام نماز تير را از پايش بيرون مي آورند و آن حضرت متوجه نمي گردد. در حالي كه در نمازهاي ديگر به فقير صدقه مي دهد، كه لازمه ي چنين امري، در دنيا بودن و با خلق بودن است. چگونه ممكن است امامي كه در حال عبادت، آن چنان است كه جز خدا نمي بيند، متوجه دنيا و مردمان دنيا مي شود، علاوه آن كه صدقه دادن به فقير آن چنان اهميت ندارد كه در حال نماز چنين كاري كند.

پيش از پاسخ به پرسش مطرح شده، بهتر است چند نمونه از حالات امامان عليهم السلام را در نماز ذكر كنيم.

در جنگ صفين تيري بر ران حضرت اميرمؤمنان عليه السلام وارد شد. هر چه



[ صفحه 135]



كردند در مواقع عادي خارج نمايند نتوانستند. ماجرا را خدمت امام حسن عليه السلام عرض كردند. فرمود: صبر كنيد تا پدرم به نماز بايستد، زيرا در آن حال چنان از خود بي خود مي شود كه به هيچ چيز متوجه نمي گردد. به دستور حضرت مجتبي عليه السلام در آن حال تير را خارج كردند. بعد از نماز، علي عليه السلام متوجه شد، خون از پاي مقدسش جاري است. پرسيد: چه شد؟ عرض كردند: تير را در حال نماز از پاي شما بيرون كشيديم. [2] .

و در روايت ديگر از ابودرداء آمده است كه:

شبي اميرالمؤمنين عليه السلام را ديدم كه از مردمان كنار گرفته و در مكان خلوتي مشغول مناجات با پروردگار و گريه و زاري است و مي فرمود: بارالها چه بسيار گناهاني كه با بردباري از عقوبتش درگذشتي و چه بسيار جرايمي كه به كرم و بزرگواري ات آن را آشكار نساختي! بارالها... ناگاه ديدم صدا خاموش شد، گفتم: حتما حضرت را خواب برده است. رفتم تا آن حضرت را بيدار كنم، چون ايشان را حركت دادم، ديدم همچون چوب خشك شده اي است. گفتم: «انا لله و انا اليه راجعون». با خود گفتم كه اميرالمؤمنين از دنيا رفت و به خانه آن حضرت رفتم و فاطمه عليهاالسلام را از اين امر آگاه ساختم. فرمود: اين حالتي است كه از ترس خدا هر شب بر او عارض مي شود، پس اندكي آب بر چهره ي او پاشيدم تا به هوش آمد. [3] .



[ صفحه 136]



استاد مطهري - اعلي الله مقامه - در پاسخ به اين سؤال، دو جواب داده اند كه خلاصه ي آن را بيان مي كنيم:

1. پيغمبر اسلام و ائمه هدي عليهم السلام حالاتشان در تمام زمان ها يكسان نبوده است؛ گاهي ديده مي شود خود پيغمبر صلي الله عليه و آله وقتي نماز مي خواند، حسن و حسين عليهماالسلام بر دوش ايشان سوار مي شدند و حضرت سجده را طولاني مي كردند، تا اين كه طفل بلند شود و گاهي تير از پاي اميرمؤمنان عليه السلام در مي آورند، چون حالت «جذبه» و «محو» قوي است، متوجه نمي شود؛ پس همه ي حالات معصومان و همچنين اولياي خدا مشابه نبوده و شدت و ضعف داشته است.

2. عرفا معتقدند اگر حالت انجذاب كامل شد، در آن حالت، برگشت است؛ يعني شخص در عين حال كه با خدا هست با ماورا هم هست. اين، همانند خلع بدن مي باشد. بعضي در همه ي احوال در حال خلع بدنند و بعضي لحظاتي خلع بدن مي كنند؛ در اين صورت، نزد عرفا حالت هنگام بيرون كشيدن تير از بدن، ناقص تر و پايين تر از حالت به فقير صدقه دادن مي باشد، چرا كه به قدري توجه اش به خدا كامل است كه در آن حال، تمام عالم را مي بيند. [4] .

از پاسخ دوم روشن مي شود كه توجه به خلق، منافات با توجه به حق ندارد، بلكه توجه خلق، همان توجه به خالق است، چرا كه مردم مظاهر و جلوه هاي حقند و كساني همانند اميرمؤمنان در همه ي احوالشان خدا را



[ صفحه 137]



مي بينند، به هر چه مي نگرند خدا را در آن مشاهده مي كنند و به همين جهت است كه اميرمؤمنان عليه السلام مي فرمايد:

ما رأيت شيئا الا رأيت الله فيه و معه؛ [5] .

چيزي را نديدم، مگر آن كه خدا را در آن و با آن ديدم.



به صحرا بنگرم صحرا تو بينم

به دريا بنگرم دريا تو بينم



به هر جا بنگرم كوه و در و دشت

نشان از قامت رعنا تو بينم



افزون بر دو پاسخ استاد مطهري، مي توان گفت كه اميرمؤمنان عليه السلام در هر دو حال مشغول عبادت بودند؛ چه آن زماني كه تير را از پاي آن حضرت در مي آوردند و چه آن زماني كه در حال ركوع به فقير صدقه دادند؛ به عبارت ديگر، اميرمؤمنان عليه السلام در هنگامي كه تير را از پاي مباركشان در مي آوردند، توجه به خود نداشته است؛ يعني، از خود بي خود بوده است و هم چنين در حال صدقه دادن نيز توجه به خود و دنيا نداشته و مسلما آن چه مانع حضور قلب است توجه به خود و دنيا و مظاهر آن است كه در هيچ يك از نمازهاي آن حضرت نبوده است.

نتيجه آن كه براي حضرت دو مقام نبوده، بلكه يك مقام بوده و اين تفاوت ظاهري، از نظر ما مي باشد، زيرا در حقيقت امر، حضرت در هر دو زمان، مشغول عبادت بودند و توجه به نفس و خود نداشته اند.

«والله العالم»



[ صفحه 138]




پاورقي

[1] مائده، آيه ي 55.

[2] انوار النعمانيه، ص 242 و موسي خسروي، پند تاريخ، ص 217.

[3] اسرار الصلوة، ص 215 - 214.

[4] اقتباس از: مرتضي مطهري، امامت و رهبري، ص 181 - 180.

[5] علم اليقين، ج 1، ص 49.


بازگشت