نوافل


از آن جا كه ما انسان ها خالي از سهو و نسيان و اختلال حواس و ديگر امور منافي با نماز، يا كمال آن نيستيم، خداي متعال به لطف كامل خود با تشريع نوافل، اين نقص را جبران فرموده است؛ به اين معنا كه اگر در نمازهاي واجب از جهتي كمبود و نقصان باشد، به وسيله نمازهاي نافله جبران گردد و منظور از نقصان، نقصان در شرايط باطني است.

پس اگر شخصي در مقداري از نماز واجبش، توجه، اقبال و حضور قلب لازم و كافي را نداشته باشد، آن مقدار از نمازش را كه بدون حضور قلب خوانده، بي ارزش است و پذيرفته نمي شود، لكن خداوند اين نوع نقيصه را به واسطه نافله جبران كرده است.



[ صفحه 129]



امام صادق عليه السلام مي فرمايد:

انما جعلت النافلة ليتم بها ما يفسد من الفريضة؛ [1] .

نافله براي اين قرار داده شده است تا آن چه از واجب، فاسد شده، جبران گردد.

و در حديث ديگر فرمود:

ان العبد ليرفع له من صلاته نصفها أو ثلثها أو ربعها أو خمسها و ما يرفع له الا ما أقبل عليه منها بقلبه و انما أمروا بالنوافل لتتم لهم بها ما نقصوا من الفريضه؛ [2] .

از نماز آن قدر بالا مي رود كه قلب را توجه و اقبال است و همانا نوافل قرار داده شده تا به واسطه آن نواقص نماز واجب جبران شود.

معناي دقيق تر اين جبران، آن است كه خداوند از انسان حضور قلب مي خواهد و اگر نمازگزار نتوانست اين حضور قلب را در نماز واجب، پيدا كند با خواندن نوافل، قبل و بعد از فريضه جبران مي نمايد، چرا كه همه ي اين امور، وسيله اي براي به كمال رسيدن و انسان شدن است و اگر سوخت آدمي در يكي از اينها تمام شد، از ديگري، جهت حركت استفاده مي كند، چون مهم به مقصد رسيدن است، لذا با ضميمه شدن نوافل به واجبات، هدف حاصل مي شود.



كسي كاو از نوافل گشت محجوب

به لاي نفي كرد او خانه جاروب



درون جاي محمود، او مكان يافت

ز بي يسمع و بي يبصر نشان يافت





[ صفحه 131]




پاورقي

[1] علل الشرايع، ج 2، ص 23.

[2] همان.


بازگشت