فهميدن معاني نماز


از عوامل مؤثر در تحصيل حضور قلب، فهميدن معاني نماز و توجه به



[ صفحه 112]



آن است، چرا كه حضور قلب، يعني حاضر بودن قلب در محضر خدا و توجه به معاني نماز؛ در حقيقت حاضر كردن خدا در قلب، به تناسب توجه به معاني و فهميدن اذكار نماز ممكن خواهد شد.

سرتاسر نماز، با خدا صحبت كردن، قلب را متوجه او ساختن و از اغيار جدا شدن است و فهميدن نماز و القاي معاني بر نفس و قلب، ما را در اين امر ياري مي كند؛ چنان كه امام صادق عليه السلام مي فرمايد:

من صلي ركعتين يعلم ما يقول فيهما انصرف و ليس بينه و بين الله عزوجل ذنب الا غفره له؛ [1] .

آن كس كه دو ركعت نماز بخواند و بفهمد چه مي گويد، از نماز خارج نمي شود، مگر اين كه گناهان او بخشيده شده است.

چنان كه مشاهده مي شود، در صورتي فهميدن معاني، اثر خود را خواهد گذاشت كه نمازگزار دقيقا معاني را به قلب القا و حاضر كند. اين جا زبان، معلم و قلب، متعلم است؛ يعني با زبان، معاني را به قلب القا مي كند و قلب، همانند طفلي كه مي خواهد سخن بگويد و هنوز زبان باز نكرده معاني را مي پذيرد كه پس از مدتي، قبل، زبان باز مي كند و معلم مي شود و زبان، تابع قلب است.

امام صادق عليه السلام مي فرمايد:

فاجعل قلبك قبلة للسانك و لا تحركه الا باشارة القلب و موافقة العقل و رضي الايمان؛ [2] .



[ صفحه 113]



قلب را قبله ي زبانت قرار بده و زبان را تكان نده، مگر با اشاره ي قلب و موافقت عقل و رضايت ايمان.

با توجه به اين دستور، در بيرون نماز و در نماز بايد مواظبت و مراقبت بر زبان نموده و لفظي را بر زبان جاري نكنيم، مگر اين كه اولا: با اجازه ي قلب، عقل و ايمان باشد؛ ثانيا، معاني نماز را به قلب القا كنيم و اين كار را بايد دائما انجام دهيم و به محض پراكندگي قلب به اغيار، او را برگردانده، متوجه معاني نماز بنماييم. اين امر در ابتدا مشكل مي نمايد، اما بعد از تمرين، ممارست، مراقبت و مجاهدت آسان مي گردد. در ابتدا در يك نماز شايد چند كلمه را مراقبت كنيم، لكن با تمرين و طلب بيشتر، كلمات بيشتري را با معاني مي گوييم و كم كم با استقامت و مجاهدت مي توان تمام اذكار و الفاظ را با توجه به معاني آن بيان كرد و اگر چنين نتيجه اي حاصل شد، حضور قلب ممكن خواهد شد، چرا كه تمركز در معاني و القاي آنها بر قلب، مرتبه اي از حضور قلب است و از آن جا كه نمازگزار از توجه به معاني، خدا را قصد مي كند، لذا قلب متوجه خدا گشته و از اغيار آزاد خواهد شد.

اما كساني كه معاني نماز را كامل نمي دانند، بايد همان درك اجمالي خود از نماز را در قلب حاضر كنند، اگر چه معاني الفاظ را دقيقا ندانند؛ مثلا كسي كه اصلا معاني نماز و اذكار را نمي داند، معناي اجمالي را به قلب تفهيم كند؛ يعني به قلب القا كند كه نماز، با خدا صحبت كردن و راز و نياز كردن با او است؛ نماز، بندگي خدا و دوري از بندگي غير او مي باشد و اگر معناي ظاهري را مي داند، همان را به قلب تفهيم كند و كساني كه اسرار و حقايق عبادت را مي دانند همان را به قلب تعليم دهند.



[ صفحه 114]



خلاصه اين كه هر كس در هر مرتبه اي از فهم و كشف كه باشد، بايد همان را حاضر كند و به قلب القا كند تا قلب نيز همان معنا را بپذيرد.

در پايان به يك تمرين اشاره مي كنيم و آن اين كه اگر بر متمركز كردن معاني در قلب تصميم گرفتيم، معناي همين «الله اكبر» را به قلب القا كنيم و در حين نماز و غير نماز اين معنا را كه «خدا بزرگ تر است از كسي و از هر چيزي كه وصف شود» به قلب تلقين كنيم؛ بعد از مدتي مشاهده خواهيم كرد كه قلب از عظمت و بزرگي ديگران ترسان و لرزان نيست و اصلا عظمتي و بزرگي، در مقابل خدا نمي بيند كه همين امر موجب تحصيل حضور قلب مي گردد.


پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 1، ص 240.

[2] مصباح الشريعه، باب 5، في الذكر.


بازگشت