سخن دانشمندان در اهميت نماز


دكتر الكسيس كارل مي گويد:

حالت دعا و مناجات، اثراتي در اعضاي بدن ما به جا مي گذارد كه در نوع خود بي سابقه است؛ در روز اول آن قدرها جالب توجه نيست، اما كم كم وقتي كه عادي شد، هيچ لذتي در مقابل آن نمي تواند برابري كند.

هم چنين دكتر فرانك لاباخ، دانشمند مشهور اروپايي از قول دانشمند ديگري نقل مي كند:

اي خداوند! يك ساعت كوتاهي كه در حضور تو صرف مي شود، چه تغيير عظيمي به وجود مي آورد، چه بارهاي سنگيني بر اثر آن از سينه ها برداشته مي شود، و چه زمين هاي خشكي بر اثر رگبارهاي دعا شاداب مي گردد....

دكتر روژه گارودي، دانشمند و فيلسوف مشهور فرانسوي مي نويسد:

در نماز، انسان به خود باز مي گردد و همه ي هستي را در وجود خويش احساس مي كند و چنين است كه انسان با ايمان به ستايش وادار مي شود.

مهاتما گاندي، رهبر بزرگ هند چه زيبا مي گويد:

دعا و نماز، زندگي مرا نجات داده است، من بدون آنها مدت ها پيش ديوانه شده بودم. من در تجارب زندگي عمومي و خصوصي خود تلخ كامي هاي بسيار سخت داشته ام كه مرا دست خوش نااميدي مي ساخت؛ اگر توانسته ام بر اين نااميدي ها چيره شوم، به خاطر دعا و نمازهايم بوده است.



[ صفحه 109]



دعا و نماز را مانند حقيقت بخشي از زندگي خود به شمار نمي آورم، فقط به خاطر نياز و احتياج شديد روحي آنها را به كار مي بسته ام، زيرا اغلب خود را در وضع و حالي مي يافتم كه احتمالا بدون نماز و دعا نمي توانستم شادمان باشم، هر چه زمان مي گذشت اعتقاد من به خداوند افزايش مي يافت و نياز من به دعا و نماز بيشتر مي شد و صورتي مقاومت ناپذير به خود مي گرفت. بدون آن، زندگي سرد و تهي بود، به همان اندازه كه غذا براي بدن لازم است، دعا و نماز نيز براي روح ضرورت دارد. در واقع، آن قدر كه دعا و نماز براي روح لازم است، غذا براي بدن ضرورت ندارد، زيرا اغلب لازم است به خاطر سلامت بيشتر به خودمان گرسنگي بدهيم و از غذا خوردن، خودداري كنيم، اما در مورد دعا و نماز چنين اجتنابي نمي تواند وجود داشته باشد.... [1] .

همو در جاي ديگر مي گويد:

من كوچك ترين شكي ندارم كه نماز و دعا وسيله ي غير قابل انكاري براي پاك كردن قلب از اميال نفساني است، ولي بايد با منتهاي تواضع آميخته شود. [2] .

نتيجه آن كه احساس نياز به نماز، موجب توجه انسان در هنگام عبادت مي گردد و هر مقدار اين احساس شديدتر شود، توجه به عبادت بيشتر خواهد شد؛ آن وقت است كه نماز را با شوق، شعف و نشاط مي خواند و



[ صفحه 110]



در مقابل، هر مقدار احساس احتياج به عبادت كم باشد، توجه به اصل نماز و حضور قلب در آن، كم خواهد شد و اگر به طور كلي احساس نياز پيدا نشود يا به ترك آن منجر مي شود و يا يك نماز بي روح و بي حضور قلب خواهد شد.


پاورقي

[1] مهاتما گاندي، همه مردم با هم برابرند، ترجمه محمود تفضلي، ص 107 - 106.

[2] همو، رويارويي با حقيقت، ترجمه ليلي شاپوريان، ص 79.


بازگشت