احساس نياز


هنگامي كه انسان به چيزي نياز پيدا كرد، به دنبالش مي رود؛ در زندگي خود خيلي كارها را بر حسب نياز و احتياج و بعضي از كارها را با كراهت و از روي جبر انجام مي دهد.

مهم آن است كه علم و احساس به نياز پيدا شود، چرا كه نياز، غير از احساس نياز است؛ چنان كه احتياج، غير از احساس احتياج است.

هر وقت انسان احساس احتياج و نياز به عبادت پيدا كند با كمال اشتياق به طرف آن مي رود و سعي و تلاش خود را بر آن مي دارد كه با بهترين وجه آن را به جا آورد و در اين باره عارف بزرگ، امام خميني قدس سره مي فرمايد:

قلب ما باور نكرده است كه سرمايه ي سعادت عالم آخرت و وسيله ي زندگاني و روزگارهاي غير متناهي نماز است. ما نماز را سربار زندگي خود مي شماريم و تحميل و تكليف مي دانيم. حب به شي ء از ادراك نتايج آن پيدا مي شود. ما كه حب به دنيا داريم براي آن است كه نتيجه ي آن را دريافتيم و قلب به آن ايمان دارد و لهذا در كسب آن محتاج به دعوت خواهي و وعظ و اتعاذ نمي باشيم... بالجمله ما چون احتياج به



[ صفحه 106]



دنيا پيدا نموديم و آن را سرمايه و سرچشمه دريافتيم، در توجه به آن حاضر و در تحصيل آن مي كوشيم. اگر ايمان به حيات آخرت پيدا كنيم و حس احتياج به زندگاني آن جا بنماييم و عبادت و خصوصا نماز را سرمايه تعيش آن عالم و سرچشمه سعادت آن نشئه بدانيم، البته در تحصيل آن كوشش مي نماييم و در اين سعي و كوشش زحمت و رنج و تكليف در خود نمي يابيم، بلكه با كمال اشتياق و شوق، دنبال تحصيل آن مي رويم و شرايط حصول و قبول آن را با جان و دل تحصيل مي كنيم. [1] .

يكي از نيازهاي بشر، پرستش است، لكن آن چه مهم است، علم و احساس نياز به آن مي باشد. الكسيس كارل، فيزيولوژيست معروف فرانسوي در اين باره مي گويد:

نيايش همچون دم زدن و خوردن و آشاميدن از نيازهاي شگرفي است كه از عمق سرشت و فطرت طبيعي انسان سر مي زند. خوردن، نمو كردن، تكثير نسل و نيايش، چهار بعد اساسي روح انسان هستند... هيچ ملتي در تاريخ و هيچ تمدني در گذشته به زوال قطعي فرو نرفت، مگر آن كه پيش از آن، سنت نيايش در ميان آن قوم ضعيف شده بود.

پس اگر عبادت را از نيازهاي اصلي خود احساس كنيم، محتاجانه و عاشقانه به طرف آن مي رويم كه همين، موجب تحصيل حضور قلب مي گردد.



[ صفحه 107]





منگر اندر نقش زشت و خوب خويش

بنگر اندر عشق و بر مطلوب خويش



براي اين كه بفهميم به نماز نياز داريم، بايد به فلسفه نماز توجه كنيم، تا بفهميم نماز به چه كار ما مي آيد و چه نيازي از ما را برطرف مي سازد، تا همچون انسان تشنه كه به طرف آب مي رود، از نماز استقبال كرده و با حضور قلب آن را به جا آوريم.

در فلسفه ي نماز و فوايد آن در قرآن كريم و روايات، مطالب زيادي آمده است؛ هم چنين از دانشمندان اسلامي و غير اسلامي درباره ي پرستش و نيايش مطالب فراوان گفته شده است كه خلاصه اي از آنها را بيان مي كنيم.


پاورقي

[1] آداب الصلوة، ص 46 - 45.


بازگشت