احساس عظمت و بزرگي حق تعالي


درك عظمت و بزرگي كسي، بستگي به مقدار شناخت و معرفت به او دارد و هر مقدار اين شناخت بيشتر شود بزرگي او بيشتر جلوه گر مي شود و هنگامي كه خداوند را به بزرگي و عظمت بشناسد، طبعا در برابرش با نهايت خضوع، حضور و توجه قرار مي گيرد؛ چنان كه در مقابل پادشاه بزرگي صحبت مي كند و با حواس متمركز و زبان كنترل شده و قلبي حاضر، قرار مي گيرد و اگر خدا را هم به عظمت و قدرت كامل بشناسد، در حال



[ صفحه 102]



عبادت، با كمال توجه و حضور قلب در مقابلش قرار مي گيرد؛ چنان كه در روايت آمده است:

أبان بن تغلب قال، قلت لأبي عبدالله عليه السلام: اني رأيت علي بن الحسين عليهماالسلام اذا قام في الصلاة غشي لونه لون آخر. فقال لي: والله ان علي بن الحسين كان يعرف الذي يقوم بين يديه؛ [1] .

ابان بن تغلب مي گويد: به امام صادق عليه السلام عرض كردم: علي بن الحسين عليهماالسلام را ديدم كه در حال نماز رنگ به رنگ مي شد! فرمود: آري او معبود را كه در برابرش ايستاده بود كاملا مي شناخت.

هنگامي كه انسان خدا را به عظمت بشناسد، همه چيز در نظرش كوچك جلوه مي كند. تشبيه زيبايي در اين باره آورده شده كه:

خلبان هر چه بالاتر مي رود و اوج مي گيرد، زمين در نظرش كوچك تر جلوه مي كند، انسان هم هر چه بيشتر به عظمت خداوند آشنا مي شود، غير خدا در نظرش كوچك تر مي شود.

و به فرموده ي اميرمؤمنان عليه السلام:

عظم الخالق في أنفسهم فصغر مادونه في أعينهم؛ [2] .

خدا به عظمت و بزرگي در قلب و روح اهل معرفت و حق جلوه كرده است و از اين رو غير خدا و هر چه هست در نظرشان كوچك است.



ره عقل جز پيچ در پيچ نيست

بر عارفان، جز خدا هيچ نيست



توان گفت اين نكته با حق شناس

ولي خرده گيرند اهل قياس





[ صفحه 103]





كه پس آسمان و زمين چيستند

بني آدم و ديو و دد كيستند



همه هر چه هستند از آن كمترند

كه با هستي اش نام هستي برند



دليل آن كه ما عظمت حق تعالي را درك نمي كنيم، نداشتن شناخت و معرفت به او است و به همين جهت نزد هر انساني كوچك و بي لياقت با نهايت توجه و حضور و ادب قرار مي گيريم، اما در مقابل خداوند بدون هيچ توجه و حضوري مي ايستيم.

پس اگر ما در صدد كسب شناخت حق تعالي و صفات او باشيم، به همان اندازه بزرگي و عظمت او در ما جلوه مي كند كه همين امر موجب تحصيل حضور قلب مي گردد.


پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 84، ص 236.

[2] نهج البلاغه (فيض الاسلام)، خطبه 184.


بازگشت