ارتباط بحث


حالات آدمي در زندگي، با هم مرتبط است؛ اين گونه نيست كه شخص در شبانه روز به لهو و لعب و بيهوده گويي بپردازد و در عين حال، اعمال معنوي را در لحظاتي با خلوص و توجه كامل انجام دهد. روح آدمي دائما در تحول و اثرپذيري قرار دارد و يقينا روحي كه عادت به بيهوده گويي كرده است و دائما از حرف هاي لغو و بي فايده اثر مي گيرد، از معنويات اثر نمي پذيرد.

به بيان ساده تر، زباني كه به بدگويي و لغو گفتن معتاد است، به طرف خداگويي نمي چرخد از همين رو امام صادق عليه السلام مي فرمايد:



[ صفحه 79]



و لا تكثروا الكلام في غير ذكر الله فان الذين يكثرون الكلام في غير ذكر الله قاسية قلوبهم ولكن لا يعلمون؛ [1] .

در غير ذكر خدا، زياد سخن نگوييد، به راستي آنان كه در غير ذكر خدا پرحرفي كنند، دل هايشان سخت و قسي مي شود، ليكن خودشان نمي دانند.

با دقت مشاهده مي شود، پرگويي كه بيهوده گويي را همراه داشته باشد، قلب آدمي را سياه و تيره مي سازد و چنين قلبي نمي تواند در محضر خدا حاضر شود.

در اين باره آمده است:

يكي از اموري كه سالك را از حركت و نيل به مقصد باز مي دارد و مانع توجه و حضور قلب مي شود، سخنان بي فايده و غير ضروري است. خداوند متعال به انسان نيروي تكلم داده، تا نيازهاي ضروري خويش را برطرف سازد. اگر به مقدار نياز سخن گفت، از اين نعمت بزرگ درست استفاده كرده است، اما اگر به سخنان بيهوده و غير ضروري پرداخت، اين نعمت بزرگ الهي را تضييع خواهد كرد. علاوه بر آن، بر اثر زياد حرف زدن و پراكنده گويي، فكرش پراكنده و پريشان مي شود و نمي تواند نسبت به خداوند متعال توجه كامل و حضور قلب پيدا كند. [2] .

نتيجه آن كه كسي كه در بيرون از نماز مواظبت بر زبان خود نكند نمي تواند زبان را با اجازه ي قلب بچرخاند.



[ صفحه 80]




پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 71، ص 281.

[2] ابراهيم اميني، خودسازي، ص 210.


بازگشت