حواس ظاهري


يكي از عوامل حواس پرتي، متوجه شدن به امور خارجي است، چرا كه



[ صفحه 47]



قلب و ذهن به منزله حوضي هستند كه اين پنج حس به آن مي ريزند و به واسطه ي آنها صورت هاي معاني بر قلب وارد مي شود؛ به طوري كه به واسطه ي ديدن تصويري يا شنيدن صدايي چندين صورت خيالي بر ذهن وارد مي شود و قلب را مشغول خود مي كند. اگر هنگام نماز، گوش آدمي چيزي را بشنود يا چشم، چيزي را ببيند، حواس و ذهن نمازگزار متوجه آن شنيدني (مسموع) يا تصوير مي گردد و از خدا و توجه به او غافل مي گردد و چه بسا با شنيدن يك كلمه، خاطره هاي زيادي در ذهن او نقش بندد و تا آخر نماز، او را مشغول بدارد.



دل را همه آفت از نظر برخيزد

چون ديده بديد، دل در او آويزد



مگر ممكن است كسي كه هنگام نماز راديو را روشن مي كند تا اخبار يا مطلبي را گوش دهد و يا تلويزيون را روشن مي كند تا آن را تماشا كند، بتواند حضور قلب كسب نمايد؟ مسلما پاسخ منفي است، چرا كه ذهن با شنيدن مطلبي يا ديدن تصويري مشغول مي گردد و اگر به خود نيايد، يك وقت متوجه مي شود كه از نماز فارغ شده و در تمام نماز فكرش مشغول به غير خدا بوده است. چنين افرادي مي خواهند هنگام نماز، به تمام كارهاي ديگر خود هم رسيدگي كنند، نتيجه اين كه جسم در نماز و قلب در بيرون نماز قرار مي گيرد.

به داستاني در اين باره توجه كنيد:

ابوطلحه در بستان خود نماز مي گزارد، در اثناي نماز، نظرش به مرغي افتاد كه در ميان درختي بود. با آن مرغ سرگرم شد؛ به طوري كه ندانست چند ركعت نماز به جاي آورده است. خدمت رسول خدا صلي الله عليه و آله آمد و به



[ صفحه 48]



حضرت، حالش را بيان نمود و عرض كرد: بستانم را صدقه دادم، به هر مصرفي كه صلاح مي دانيد برسانيد. [1] .

و نيز حضرت امام قدس سره در اين زمينه مي فرمايد:

مانع حضور قلب در عبادت، تشتت خاطر و كثرت واردات قلبيه است و اين، گاهي از امور خارجيه و طرق حواس ظاهره حاصل مي شود، مثل آن كه گوش انسان در حال عبادت چيزي را بشنود و خاطر به آن متعلق شده، مبدأ تخيلات و تفكرات باطنيه گردد و واهمه و متصرفه در آن تصرف نموده، از شاخه اي به شاخه اي پرواز كند، يا چشم انسان چيزي ببيند و منشأ تشتت خاطر و تصرف متصرفه گردد و يا ساير حواس انسان چيزي ادراك كند و از آن انتقالات خياليه حاصل شود. [2] .


پاورقي

[1] آية الله دستغيب، صلوة الخاشعين، ص 95.

[2] امام خميني، آداب الصلوة، ص 43.


بازگشت