ديدگاه اسلام


اگر منظور از محبت، علاقه و ارتباط عاطفي و غريزي است كه اسلام نه



[ صفحه 36]



تنها آن را نفي نكرده، بلكه با واقع بينانه ترين ديدگاه، آن را تفسير كرده و آن غرايز و تمايلات را جزء سرشت آدميان دانسته است.

از نظر اسلام، تمايل به دنيا و علاقه به آن، قابل كسب نيست، بلكه از امور فطري و غريزي است كه خداوند بر حسب ضرورت و نياز در درون ما نهاده است كه بدون آنها به كمال رسيدن، ممكن نخواهد بود.

خداوند مي فرمايد:

(و من آياته أن خلق لكم من أنفسكم أزواجا لتسكنوا اليها و جعل بينكم مودة و رحمة)؛ [1] .

از جمله نشانه هاي او (خداوند) اين است كه از جنس خود شما، همسراني براي شما آفريده كه در كنار آنها آرامش بيابيد و ميان شما و آنها الفت و مهرباني قرار داد.

با كمي دقت مي توان فهميد، زن و علاقه به آن، كه از مظاهر دنيا است، نه تنها نكوهش نشده، بلكه فلسفه ي وجودي آن، تسكين و آرامش مردان شمرده شده است.

غرايز و تمايلات بشر، يك سلسله راه هاي ارتباطي ميان انسان، دنيا و جهان است و از آن جا كه اسلام، جهان و دنياي بيرون را محكوم نكرده، علايق طبيعي و كانال هاي ارتباطي آن را نيز ناپسند نمي داند و در غير اين صورت، خلقت آنها امري بي فايده بود.

در روايتي از اميرمؤمنان عليه السلام آمده است:



[ صفحه 37]



الناس أبناء الدنيا و لا يلام الرجل علي حب أمه؛ [2] .

مردم، فرزندان دنيا هستند و كسي را بر دوستي مادرش ملامت نمي كنند.

هم چنين امام صادق عليه السلام فرمود:

لا خير في من لا يحب جمع المال من حلال، يكف به وجهه و يقضي به دينه و يصل به رحمه؛ [3] .

خير و خوبي نيست در كسي كه تحصيل مال حلال را دوست ندارد، تا بدين وسيله آبرويش را حفظ كند و دينش را ادا نمايد و صله رحم به جا آورد.

از اين روايات معلوم مي گردد كه اسلام نه تنها دنيا، بلكه علاقه به دنيا را كه از روي غرايز مادي در درون انسان است، تأييد مي كند و از بين بردن علايق فطري را، مردود دانسته و برخلاف تكامل آدمي مي داند.

مگر نه اين است كه پيغمبر اسلام صلي الله عليه و آله فرموده است:

من لا معاش له لا معاد له؛ [4] .

كسي كه معاش ندارد معاد ندارد.

اين جمله، از واقع بينانه ترين نظرها در مورد معاش زندگي است و اشاره به اين نكته دارد كه از غرايز آدمي، غريزه اقتصادي و انگيزه تلاش براي تأمين معاش است كه موجب كار و تلاش آدمي مي گردد و اگر با از



[ صفحه 38]



بين بردن اين غريزه، به دنيا و زندگي پشت پا زده شود و فقر و تنگدستي فراگير شود، معاد، دين و عبادت حقيقي، رخت برمي بندد.


پاورقي

[1] روم، آيه ي 20.

[2] نهج البلاغه، حكمت 33.

[3] اصول كافي، ج 5، ص 72.

[4] همان.


بازگشت