استمداد از نماز در رفع مشكلات زندگي


يكي از فوائد نماز كه در زندگي دنيا و آخرت ما بسيار مفيد و توجه به آن لازم است، استعانت و استمداد از نماز در برابر مشكلات و رفع دشواريها است كه در دو آيه از آيات قرآن كريم در سوره بقره آمده است كه:

(و استعينوا بالصبر و الصلاة و انها لكبيرة الا علي الخاشعين». [1] .

«كمك گيريد از صبر و نماز و نماز سنگين است مگر بر خاشعان».

(يا ايها الذين آمنوا استعينوا بالصبر و الصلاة ان الله مع



[ صفحه 60]



الصابرين» [2] .

و از امام صادق عليه السلام نقل شده كه فرمودند:

«ما يمنع أحدكم اذا دخل عليه غم من غموم الدنيا أن يتوضأ ثم يدخل المسجد فيركع ركعتين يدعو الله فيهما أما سمعت الله يقول و استعينوا بالصبر و الصلاة». [3] .

«چه مانعي دارد كه چون يكي از شما غم و اندوهي از غمهاي دنيا بر او درآمد، وضو بگيرد و به مسجد برود و دو ركعت نماز بخواند و براي رفع اندوه خود خدا را بخواند، مگر نشنيده اي كه خدا مي فرمايد: «و استعينوا بالصبر و الصلاة...». و نقل شده كه «كان رسول الله صلي الله عليه و آله اذا حزبه أمر فزع الي الصلاة». [4] .

شيوه رسول خدا صلي الله عليه و آله چنان بود كه چون مشكلي براي او پيش مي آمد به نماز پناه مي برد و از آن استعانت مي جست و از پيامبر صلي الله عليه و آله نقل شده كه فرمودند:

«كانوا يعني الأنبياء يفزعون اذا فزعوا الي الصلاة». [5] .

«پيامبران خدا چنان بودند كه چون دچار نگراني مي شدند به نماز پناه مي بردند.». [6] .



[ صفحه 61]



ابودرداء گويد: رسم رسول خدا صلي الله عليه و آله چنان بود كه چون باد سهمگيني مي آمد به مسجد پناه مي برد تا آرام گيرد و چون در آسمان كسوف و خسوف اتفاق مي افتاد به نماز پناه مي برد. [7] .

از امام صادق عليه السلام نقل شده كه:

شيوه علي عليه السلام چنان بود كه چون مشكل مهمي براي او پيش مي آمد به نماز مي ايستاد و اين آيه را مي خواند: «و استعينوا بالصبر و الصلاة...».

در كتاب مكارم الاخلاق از ابن عبيده حذاء روايت شد كه گويد: با امام باقر عليه السلام همراه بودم كه مركب من گم شد. امام عليه السلام فرمودند: «دو ركعت نماز بگذار و بعد بگو: خداوندا تو گمشده را باز مي گرداني و از گمراهي به هدايت مي آوري گمشده ام را به من بازگردان كه از آن احسان و بخشش توست.

بعد امام عليه السلام فرمودند: اي اباعبيده پيش آي و سوار شو، با حضرت سوار شدم همچنان كه راه مي پيموديم در مسير ما يك سياهي به چشم خورد. امام فرمودند: اين شتر توست چون دقت كردم دريافتم كه شتر من



[ صفحه 62]



است [8] .

در احوالات اصحاب و بزرگان نيز مي نويسند كه در سختي ها و مشكلات و مصائب به نماز پناه مي بردند و از آن استمداد مي جستند مثلا هنگامي كه خبر شهادت محمد بن ابي بكر كه به صورت بسيار جانسوزي نيز اتفاق افتاد به مادرش اسماء بنت عميس رسيد، نخستين كاري كه اين مادر در آن لحظات حساس انجام داد، اين بود كه برخاست و به طرف آن محلي كه نماز مي خواند حركت نمود و در آنجا دو ركعت نماز به جاي آورد و بدين وسيله قلب او آرامش يافت.

از ابن عباس روايت شده كه در مسيري مي رفت كه خبر مرگ فرزندش را به او دادند. [9] در اين وقت او از مركب پياده شد و به كناري رفت و دو ركعت نماز به جاي آورد و بازگشت و آنگاه گفت: ما همان كاري را كه خدا به ما دستور داده بود انجام داديم كه مي فرمايد: «و استعينوا بالصبر و الصلاة...».

شيخ الرئيس كه از فلاسفه بزرگ شيعه است، در نبوغ فكري او همين بس كه كتاب قانون در طب و شفا و حكمت را در ابتداي جواني نوشته و تا امروز بعد از چند قرن هنوز مورد استفاده بزرگترين انديشمندان غرب و شرق مي باشد.

ابن خلكان در تاريخ خود در شرح حال شيخ الرئيس مي نويسد:

«و كان اذا أشكلت عليه مسألة توضأ و قصد المسجد الجامع و



[ صفحه 63]



صلي و دعا الله (عزوجل) أن يسهلها عليه و يفتح مغلقها له». [10] .

چون مسأله مشكلي پيش مي آمد، برمي خاست و وضو مي ساخت و قصد مسجد جامع مي كرد و نماز مي گزارد و خدا را مي خواند كه آن مسأله مشكل را بر وي آسان كند و آن بسته و پوشيده را به رويش بگشايد.

چند روز پيش، از شاگردان مدرسه ما امتحان گرفتند. من هم براي امتحان رفتم. مدتي نشستم تا نوبت به من برسد. خيلي طول كشيد. ديدم اگر بنشينم نماز فوت مي شود. از جا حركت كردم كه بروم نماز بخوانم، كساني كه آنجا بودند پرسيدند: «كجا مي روي؟» چيزي نمانده است كه نوبت به تو برسد. اگر اين جلسه برگزار شود، ديگر به خاطر تو هيئت ممتحنه جلسه ديگري تشكيل نخواهد داد. گفتم: هرچه باداباد! من از تكليف ديني خود صرف نظر نمي كنم. بالاخره رفتم. از قضا، هيئت ممتحنه متوجه شده بودند كه من به اندازه ي اداء يك وظيفه ديني غيبت كرده ام، انصاف داده و اظهار كرده بودند كه چون اين شخص در وظيفه خود جدي است، روا نيست كه او را معطل بگذاريم. براي قدرداني از اين كه عمل به وظيفه كرده است بايد جلسه اي خصوصي برايش تشكيل دهيم.

اين بود كه جلسه ديگري تشكيل دادند، من حاضر شدم و امتحان دادم.

آقا سيد محسن امين پس از نقل داستان، فرمودند:

من در مدرسه چنين شاگرداني تربيت كرده ام كه اگر به دريا بيفتند، دامنشان تر نمي شود. [11] .

يكي از كسبه ي بازار مشهد نقل مي كرد:



[ صفحه 64]



ما دو نفر بوديم كه وضع مالي خيلي بدي داشتيم، يك روز تصميم گرفتيم براي رفع مشكل خود برويم خدمت حسنعلي اصفهاني. رفتيم منزل ايشان، عده ي زيادي در انتظار بودند. ما هم منتظر مانديم تا نوبتمان برسد. اما ناگهان شيخ از ميان جمعيت، ما را پيش خود خواند. به من گفت، تو بايد كاري را انجام دهي كه آن را ترك كرده اي، بعد به دوستم گفت: تو هم كاري را كه انجام مي دهي، ترك كن. برويد و به وظائف خود عمل كنيد تا وضع شما بهتر شود!

اعتراف مي كنم كه من نماز نمي خواندم و دوستم هم شراب خوار بود. به توصيه ي شيخ، گناهان خود را ترك و به وظائف ديني خود عمل كرديم. از آن پس من هرگز نمازم ترك نشد و با توجه خاص آن را مي خواندم. اين بود كه بعد از آن، وضع مالي ام بهتر شد. [12] .

و شايد در وقت استمداد از خداوند به ما سفارش نماز خواندن مي كنند به خاطر اين باشد كه نماز بهترين ياد خداوند است و خداوند هم در قرآن مي فرمايد: «... فاذكروني أذكركم...»؛ «شما مرا ياد كنيد من هم شما را ياد مي كنم.» و ياد كردن ما خداوند را كه غني بالذات است «... ان الله لغني عن العالمين» و ياد كردن خداوند، ما را مايه ي آرامش و آسايش است و اين خود بزرگترين نعمتي است كه نصيب انسان مي شود. «... ألا بذكر الله تطمئن القلوب».

بسياري هستند كه داراي ابتكار، قدرت، مال، علم، اما آرامش لازم را ندارند. در مقابل افراد تهي دستي هستند كه به خاطر ايمان به سرچشمه



[ صفحه 65]



هستي، داراي قلبي آرامند، ديد و بينش و اعتقاد خاصي دارند كه حوادث تلخ و شيرين را مي پذيرند و براي آنها تحليل منطقي دارند.

كمبود امروز بشر، علم و تخصص نيست بلكه دل آرام است و دل آرام فقط با ارتباط با خداوند حاصل مي شود و نماز بهترين نوع ارتباط است.


پاورقي

[1] بقره: 45.

[2] بقره: 53.

[3] مجمع البيان، ج 1، ص 100.

[4] تفسير درالمنثور، ج 1، ص 67.

[5] همان مصدر.

[6] ظهر روزي كه شهيد مصطفي خميني، فرزند گران قدر امام - ره - به شهادت رسيده بود، منزل امام پر بود از كساني كه از دور و نزديك براي عرض تسليت به محضر ايشان بودند. اذان ظهر كه شد، امام برخاست، وضو گرفت و به مسجد رفت. غافلگير شده بودم، فكر نمي كردم امام آن روز براي نماز به مسجد برود. فورا يك نفر را فرستادم كه خادم مسجد را از رفتن امام باخبر كند. اما گويا خادم مسجد در آن جا نبود و آن شخص سريع سجاده اي را از همسايه ها براي امام فراهم مي كند. مردم شهر نجف وقتي فهميدند امام به مسجد آمده، گروه گروه براي عرض تسليت به مسجد وارد شدند. مردم وقتي امام را مي ديدند كه به صلابت كوه ايستاده و گريه نمي كند، به شدت تحت تاثير قرار گرفته و گريه مي كردند. امام با آرامش و وقار تمام، نماز ظهر و عصر را خواند و پس از نماز، در مسجد روضه خواني شروع شد.

[7] سرگذشتهاي ويژه از زندگي امام خميني (ره). ج 1 ص 65.

[8] مكارم الاخلاق، ص 259.

[9] در روايت ديگر نقل شده كه خبر مرگ برادرش «قتم» را به او دادند.

[10] سيما فرزانگان، ص 171 به نقل از مجموعه مقالات، ص 156.

[11] پند تاريخ، ص 57 ص 226.

[12] نشان از بي نشانها ص 57.


بازگشت