اثر تربيتي نماز


شخصي به محضر پيامبر صلي الله عليه و آله آمد (كه تازه مسلمان شده بود) عرض كرد: من نمي توانم نمازهاي پنجگانه ام را انجام دهم، ولي مي توانم شبانه روزي دو ركعت نماز بخوانم.

پيامبر صلي الله عليه و آله دريافت كه آن شخص هنوز نماز را نشناخته و به اهميت آن پي نبرده است، از اين رو به گونه اي به نماز مي نگرد كه گويا به او تحميل شده است و بدون رغبت و ميل بايد انجام دهد.

پيامبر صلي الله عليه و آله بر او سخت نگرفت و با او موافقت كرد كه او روزي دو ركعت نماز بخواند.

آن شخص مدتي به همين دو ركعت نماز اكتفا كرد، تا اين كه حلاوت و شيريني نماز را چشيد و اهميت آن را شناخت و كم كم آماده گرديد و نمازهاي پنجگانه را با خشوع و خلوص تمام انجام مي داد. [1] .

علي عليه السلام فرمودند:

«الصلاة قربان كل تقي»؛ [2] «نماز وسيله تقرب و نزديك شدن هر پارسائي به خداست.»



[ صفحه 40]



«الصلاة حصن من سطوات الشيطان»؛ [3] «نماز قلعه و دژ محكمي است كه نمازگزار را از حملات شيطان نگاه مي دارد.»

«الصلاة حصن الرحمن و مدحرة الشيطان»؛ [4] «نماز پناهگاه خدايي و وسيله راندن شيطان است.»

«الصلاة تنزل الرحمة»؛ [5] «نماز رحمت الهي را نازل مي كند.»

«اذا قام الرجل الي الصلاة أقبل ابليس ينظر اليه حسدا لما يري من رحمة الله التي تغشاه». [6] .

«هنگامي كه كسي به نماز برمي خيزد، شيطان مي آيد و به نظر حسادت به او نگاه مي كند، زيرا مي بيند كه رحمت خدا او را فراگرفته است.»

از امام باقر عليه السلام نقل شده كه فرمودند:

«الصلاة عمودالدين مثلها كمثل عمود الفسطاط اذا ثبت العمود ثبت الأوتاد و الأطناب و اذا مال العمود و انكسر لم يثبت و تد و لا طنب» [7] .

«نماز ستون دين است، مثل آن مثل عمود خيمه است كه هرگاه عمود خيمه ثابت و پابرجا باشد، ميخ ها و طناب ها نيز ثابت است و



[ صفحه 41]



خيمه بر سر پاست و هرگاه عمود خيمه بشكند يا سقوط كند، ميخ ها و طنابها نيز بي اثر خواهد شد.»

و امام صادق عليه السلام فرمودند:

«أول ما يحاسب به العبد علي الصلاة فاذا قبلت قبل منه سائر عمله و اذا ردت عليه رد عليه سائر عمله». [8] .

«نخستين چيزي كه بنده در قيامت مورد حساب قرار مي گيرد نماز است كه اگر پذيرفته شد چيزهاي ديگر پذيرفته مي شود و اگر نماز مردود شود، كارهاي ديگر هم رد خواهد شد.»

پيوند پذيرش عبادات ديگر به قبولي نماز، نقش كليدي آن را نشان مي دهد. مثلا اگر پليس از شما گواهينامه بخواهد شما هر مدرك و كارت شناسايي معتبر ديگري هم ارائه دهيد، پذيرفته نيست. مجوز رانندگي، داشتن گواهينامه است و بدون آن، تمام مدارك بي اثر خواهد بود.

معاوية بن وهب از امام صادق عليه السلام پرسيد:

«سألت أبا عبدالله عليه السلام عن أفضل ما يتقرب به العباد الي ربهم و أحب ذلك الي الله عزوجل و ما هو فقال ما أعلم شيئا بعد المعرفة أفضل من هذه الصلاة أ لا تري أن العبد الصالح عيسي ابن مريم عليه السلام قال و أوصاني بالصلاة و...». [9] .

«برترين وسيله ي تقرب بندگان به خدايشان و محبوبترين آن نزد خداوند چيست؟ حضرت فرمود: پس از معرفت خدا، برتر از نماز،



[ صفحه 42]



چيزي نمي شناسم. نمي بيني بنده ي شايسته ي خدا، عيسي بن مريم عليهماالسلام گفت: خداوند مرا تا زنده ام به نماز و روزه سفارش كرده است.»

ابن عمار گويد: امام صادق عليه السلام پارچه ديباج زردي داشت كه تربت اباعبدالله در آن بود و زماني كه وقت نماز مي رسيد آن را بر سجاده اش مي ريخت و بر آن سجده مي كرد، سپس مي فرمود: «سجده بر خاك حسين عليه السلام حجابهاي هفت گانه را مي درد.» [10] .

و حضرت فرمودند: «ان أفضل الأعمال عند الله يوم القيامة الصلاة»؛ [11] «همانا بهترين عمل در روز قيامت نزد خداوند نماز است.»

و فرمودند:

«اذا قام المصلي الي الصلاة نزلت عليه الرحمة من أعنان السماء الي أعنان الأرض و حفت به الملائكة و ناداه ملك لو يعلم هذا المصلي ما في الصلاة ما انفتل». [12] .

«هنگامي كه انسان به نماز مي ايستد، رحمت خدا از آسمان بر او نازل مي شود و ملائكه اطرافش را احاطه مي كنند و فرشته اي مي گويد: اگر اين نمازگزار ارزش نماز را مي دانست هيچگاه از نماز منصرف نمي شد.»

و حضرت از اباء كرامش از علي عليه السلام نقل فرموده:

«لو يعلم المصلي ما يغشاه من جلال الله ما سره أن يرفع رأسه



[ صفحه 43]



من سجوده». [13] .

«اگر نمازگزار بداند كه چقدر پرتو انوار جلال الهي او را فراگرفته، سر از سجده نماز بلند نمي كند.»

شخصي خدمت امام صادق عليه السلام آمد و استخاره كرد، استخاره بد آمد، ولي او آن را ناديده گرفت و به مسافرت تجارتي رفت و اتفاقا به او خوش گذشت و سود فراواني هم بود.

وقتي بازگشت خدمت امام رفت و گفت: يادتان هست كه استخاره برايم كرديد و بد آمد اما من آن را نديده گرفتم و سود هم بردم.

حضرت فرمود: يادت هست در فلان منزل خسته بودي نماز مغرب و عشا را خواندي، شام خوردي و خوابيدي و هنگامي كه بيدار شدي آفتاب صبح زده بود و نماز صبح تو قضا شد؟!

عرض كرد: آري يابن رسول الله.

حضرت فرمودند: اگر خدا دنيا و هرچه در آن است را به تو داده بود جبران آن خسارت معنوي نمي شد. [14] .

و حضرت عليه السلام فرمودند:

«ان ملك الموت يدفع الشيطان عن المحافظ علي الصلاة و يلقنه شهادة أن لا اله الا الله و أن محمد رسول الله في تلك الحالة العظيمة». [15] .



[ صفحه 44]



«همانا ملك الموت شيطان را در دم مرگ از كسي كه حافظ نماز است دور مي كند و شهادت بر وحدانيت خدا و رسالت رسول خدا صلي الله عليه و آله را در هنگام هولناك مرگ به او تلقين مي كند (توفيق شهادتين پيدا مي كند).»

و حضرت فرمودند:

«من قبل الله منه صلاة واحدة لم يعذبه و من قبل منه حسنة لم يعذبه». [16] .

«خداوند از هر كسي يك نماز بپذيرد عذابش نفرمايد و از هر كه حسنه و كار خوبي قبول كند، عذابش نكند.»

از موسي بن جعفر عليه السلام نقل شده كه فرمودند:

«أفضل ما يتقرب به العبد الي الله بعد المعرفة به الصلاة». [17] .

«بهترين چيزي كه بنده بعد از معرفت به خدا به وسيله آن به درگاه الهي تقرب پيدا مي كند، نماز است.»

حضرت رضا عليه السلام فرمودند:

«الصلاة قربان كل تقي». [18] .

«نماز وسيله تقرب هر شخص باتقوايي است.»

حضرت مهدي (عج) فرمودند:



[ صفحه 45]



«فما أرغم أنف الشيطان بشي ء أفضل من الصلاة فصلها و أرغم الشيطان». [19] .

«هيچ چيز مثل نماز بيني شيطان را به خاك نمي مالد و او را خوار نمي كند، پس نماز بخوان و بيني شيطان را به خاك بمال.»



[ صفحه 46]




پاورقي

[1] داستان ها و پندهاي عبرت انگيز، ص 39، به نقل از حكايت هاي شنيدني، ص 458.

[2] نهج البلاغه، حكمت 131.

[3] غررالحكم، ج 1، ص 107، ح 2236.

[4] همان مصدر، ح 2237.

[5] غررالحكم، ص 175.

[6] كنزالعمال، ج 7، ح 18862.

[7] وسائل الشيعه، ج 4، ص 27، بحارالانوار، ج 82، ص 218.

[8] وسائل الشيعه، ج 4، ص 12 و من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 208، ح 626.

[9] بحارالانوار، ج 83، ص 25 و من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 210، ح 634.

[10] بحارالانوار، ج 85، ص 153.

[11] مستدرك الوسائل، ج 3، ص 7.

[12] اصول كافي، ج 3، ص 265.

[13] بحارالانوار، ج 79، ص 207.

[14] داستانها و حكايت ها، ص 88.

[15] وسائل الشيعه، ج 3، ص 19.

[16] فروغ كافي، ج 3، ص 266.

[17] تحف العقول، ص 455.

[18] عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 7 و ص 28.

[19] بحارالانوار، ج 53، ص 182.


بازگشت