واژه ي الله


بعضي ريشه ي (الله) را از «اله» به معناي «عبد» دانسته و «الله» را به معبود واقعي معني كرده اند كه تمام كمالات را دارا باشد. اما بعضي آن را از «وله» دانسته اند كه به معناي دلباختگي و عشق و حيرت است. بنابراين كلمه ي «الله» يعني ذات مقدسي كه جذبه ي او همه را متحير و شيفته ي خود ساخته است.

بايد توجه داشت كلمه ي «خدا» يا «خداوند» ترجمه اي كامل براي كلمه ي «الله» نيست، زيرا «خدا» در اصل «خودآي» بوده كه در فلسفه، واجب الوجود گفته مي شود و كلمه ي «خداوند» نيز به معناي صاحب است. چنانكه در ادبيات فارسي مي گوييم: «خداوند خانه» يعني صاحب خانه.

و ناگفته پيداست كه معناي صاحب يا وجود واجب براي ترجمه ي الله كوتاه و نارساست. بلكه «الله» يعني ذاتي كه شايسته ي عشق و پرستش است، زيرا همه كمالات را دربر دارد.



[ صفحه 101]



در قرآن حدود صد نام براي خدا آمده است كه «الله» جامع ترين آنهاست. اصولا نام هاي خداوند هر كدام اشاره به صفتي از صفات خدا دارد، نه آنكه فقط يك علامت و نشانه اي براي خدا باشد. نام هاي افراد بشر مختلف است، بعضي نامها فقط علامت اند و هيچ نظري به معناي لفظ و مطابقت آن معني با صفات آن شخص ندارند، بلكه گاهي هم مخالفت دارند مثل آنكه اسم شخص بسيار دروغگويي، صادق باشد!

اما گاهي نام يك شخص علاوه بر آنكه اسم اوست، وصف او نيز هست و اشاره به صفات و كمالات او دارد مثل، اسم صادق براي انسان راستگو.

بعضي نامها مثل صداي زنگ ساعت تنها علامت فرا رسيدن زمان است، اما بعضي نامها نظير صداي مؤذن هم علامت است و هم محتوا دارد. قرآن مي فرمايد: (و لله الاسماء الحسني) [1] يعني نام هاي نيكو و بهترين نامها مخصوص خداست. در روايات 99 نام براي خدا ذكر شده كه به عنوان اسماء حسني معرفي شده اند و آمده است هر كس خدا را با اين نامها بخواند دعايش مستجاب مي شود. [2] و در دعاي جوشن كبير خدا را با هزار نام و صفت مي خوانيم.

آمدن دو كلمه ي «رحمن» و «رحيم» به دنبال «الله» رمز آن است كه انسان كار خود را با اميد به لطف و رحمت الهي آغاز كند و بداند كه منشأ همه ي اميدها و رحمت ها خداست.

شروع كار با الفاظ رحمت، رمز آن است كه اصل و بناي الهي بر



[ صفحه 102]



لطف و رحمت است و سزاوار است كه انسان از سرچشمه ي رحمت او استمداد كند.

رحمن، نام مخصوص خداست زيرا تنها رحمت او گسترده و فراگير و هميشگي است. ديگران يا رحمتي ندارند و يا گسترده نيست، علاوه بر آنكه ديگران اگر هم چيزي مي بخشند توقع پاداش دنيوي يا اخروي دارند، علف مي دهند تا شير بدوشند!

در مورد دو واژه ي «الرحمن» و «الرحيم» در ذيل آيه ي «الرحمن الرحيم» بيشتر سخن خواهيم گفت.

«الحمد لله»

كلمات «حمد»، «مدح» و «شكر»، گرچه در ظاهر يك معني دارند، اما هر كدام در جاي خاصي بكار مي روند. مثلا: كلمه ي «مدح» به معناي ستايش است، چه ستايش به حق باشد و چه از روي چاپلوسي و ناحق، چه بخاطر كمالات فرد باشد و چه از ترس و طمع و يا اغفال و خودشيريني.

كلمه ي «شكر»، سپاس در برابر خير و نعمتي است كه از ديگران به انسان رسيده است. اما در كلمه ي «حمد»، علاوه بر ستايش و سپاس، معناي ديگري نيز نهفته و آن پرستش است. سپاس و ستايشي كه به حد پرستش برسد، حمد است و لذا مدح و شكر ديگران جايز است، اما حمد مخصوص خداست، زيرا پرستش مخصوص اوست.

گرچه بعد از «الحمدلله» چهار وصف براي خدا آمده است: «رب العالمين»، «الرحمن»، «الرحيم»، «مالك يوم الدين» كه نشان مي دهد انسان بايد بخاطر اين الطاف و عظمت الهي، حمدگوي خدا



[ صفحه 103]



باشد، اما قبل از هر چيز كلمه ي «لله» آمده است، يعني حمد تنها براي اوست چون تنها او شايسته ي حمد است، بر فرض هم كه چنين اوصافي در كنارش نيامده باشد.



گر از دوست چشمت به احسان اوست

تو در بند خويشي نه در بند دوست



(رب العالمين)

خداوند، پروردگار همه ي هستي است. آنچه در آسمانها و زمين و ميان آنهاست، پروردگارشان اوست: (رب السموات و الارض و ما بينهما) [3] و (هو رب كل شي ء) [4] .

حضرت علي عليه السلام در تفسير «عالمين» مي فرمايند: «من الجمادات و الحيوانات» يعني او پروردگار جماد و حيوان، جاندار و بي جان است.

گرچه گاهي مرا از «عالمين» در قرآن، انسان ها هستند، اما بيشتر موارد، عالم به معناي مخلوقات و عالمين به معناي تمام مخلوقات استعمال شده است. از اين آيه فهميده مي شود پروردگار تمام هستي اوست و آنچه در جاهليت و در ميان بعضي ملت ها اعتقاد داشتند كه براي هر نوعي از موجودات، خدائي مستقل است كه «رب النوع» آن پديده است، فكري باطل است. خداوند براي همه موجودات پس از آفرينش، مسيري براي رشد و تكامل تعيين نموده و تربيت الهي همان مسير هدايت اوست. (ربنا الذي اعطي كل شي ء خلقه ثم هدي) [5] پروردگار ما كسي است كه به همه موجودات نعمت



[ صفحه 104]



وجود بخشيده و سپس آنها را به سوي كمال هدايت نموده است. اوست كه به زنبور عسل ياد داده از چه گياهي بمكد و به مورچه آموخته چگونه قوت زمستاني خود را ذخيره كند و بدن انسان را چنان آفريده كه بطور خودكار خون سازي كند.

آري چنين خداوندي شايسته ي سپاس و ستايش است. يكي از ويژگي هاي انسان آن است كه در برابر جمال و كمال و زيبائي، ستايش و در برابر نعمت ها و احسان ها تشكر مي كند. خداوند متعال، بخاطر كمال و جمالش شايسته ستايش و بخاطر احسان و انعامش لايق شكرگزاري است.

البته تشكر از خدا، منافاتي با سپاسگزاري از مخلوق ندارد، به شرط آنكه به امر خدا و در مسير خدا باشد. گرچه در واقع هر كس با هر زباني هر گونه ستايشي از ديگران مي كند، در حقيقت منشأ و سرچشمه ي آن را حمد مي كند.

(رب العالمين) يعني رابطه ي خداوند با مخلوقات رابطه اي دائمي و تنگاتنگ است.

(رب العالمين) يعني امكان رشد و تربيت براي همه وجود دارد. نه تنها خوبان كه بدها نيز در حال بهره گيري از نعمت هاي الهي هستند. (كلا نمد هؤلاء و هؤلاء) [6] .

خداوند مي فرمايد: ما همه را كمك مي كنيم و ميدان را براي همه باز گذاشته ايم تا هر كس به هر هدفي كه دارد برسد. البته چون دنيا دار تزاحم و موانع است، طبيعي است كه همه كس به همه ي



[ صفحه 105]



آرزوهايش نمي رسد.

(رب العالمين) يعني خداوند هم مالك هستي است هم مدبر آن.

كلمه ي «رب» يا از ريشه ي «ربي» به معناي رشد و تربيت گرفته شده و يا از واژه ي «رب» به معناي صاحب. خداوند هم صاحب جهان است هم مربي و مدبر آن. (له الخلق و الامر تبارك الله رب العالمين) [7] هم آفرينش از اوست هم اداره ي آن و هم پرورش دهنده ي همه اوست.

طبق روايات كلمه ي «الحمدلله رب العالمين» بهترين تشكر از نعمت هاي خداوند است و لذا سفارش شده قبل از هر گونه دعا و درخواستي از خدا، حمد خدا كنيد وگرنه دعا ناقص است.

نه تنها در آغاز دعا و نيايش، بلكه اهل بهشت در پايان كار همان شعار را تكرار مي كنند كه: (و آخر دعويهم ان الحمدلله رب العالمين) [8] .

(الرحمن الرحيم)

ترجمه ي اين دو كلمه به «بخشنده ي مهربان» ترجمه ي كامل و رسائي نيست، زيرا به قول علامه شهيد مطهري، بخشنده ي مهربان ترجمه ي جواد و رئوف است، نه رحمن و رحيم و اصولا براي اين دو كلمه، واژه ي معادل فارسي يافت نشده است.

گرچه «رحمن» و «رحيم» هر دو از ريشه ي «رحمة» گرفته شده اند، اما «رحمن» به رحمت گسترده الهي گفته مي شود كه ابتدائي است و همه انسان ها را شامل مي شود، ولي «رحيم» رحمتي است كه به عنوان پاداش و نتيجه ي كارهاي خوب تنها بر نيكوكاران نازل



[ صفحه 106]



مي شود. لذا به فرموده ي امام صادق عليه السلام خداوند نسبت به تمام مخلوقات «رحمن» است، اما تنها به مؤمنان رحيم است.

خداوند رحمت را بر خود واجب كرده است: (كتب علي نفسه الرحمة) [9] چنانكه پيامبر و كتاب او نيز براي هستي، رحمت است: (رحمة للعالمين) [10] پرورش و تربيت او بر اساس رحمت است و كيفر و عقوبت او نيز همچون چوب معلم لازمه ي تربيت است. بخشيدن گناهان و قبول توبه ي بندگان و عيب پوشي آنان و دادن فرصت براي جبران گذشته همه مظاهر رحمت فراگير او هستند.

اصولا هستي جلوه ي رحمت اوست و هر چه از جانب او به هر موجودي برسد لطف و رحمت است، لذا همه ي سوره هاي قرآن با «بسم الله الرحمن الرحيم» آغاز مي شود.

«الرحمن الرحيم» در كنار «رب العالمين»، يعني تربيت الهي بر اساس لطف و رحمت است، چنانكه تعليم او نيز بر پايه ي رحم و مهرباني است: «الرحمن علم القرآن» [11] خداي مهربان قرآن را به بشر تعليم كرد. و اين خود درسي براي ما انسان هاست كه معلم و مربي بايد همواره مهربان و رحيم باشد.

«مالك يوم الدين»

او مالك روز جزاست. خداوند هم مالك است و هم ملك. هستي نيز هم ملك تحت مالكيت اوست وهم ملك تحت سلطنت و حكومت او. مالكيت او فراگير است و هم چيز را شامل مي شود و



[ صفحه 107]



حتي حكومت هم تحت مالكيت اوست: (قل اللهم مالك الملك) [12] چنانكه انسان نيز نسبت به اعضاي بدن خود هم مالك است و هم حاكم و فرمانروا.

مالكيت خدا واقعي است، نه اعتباري و قراردادي. گرچه خداوند هم مالك دنياست و هم آخرت، اما چون انسان در دنيا خود را مالك اشيا و امور مي بيند از مالك اصلي غافل مي شود، ولي در آن روز كه همه ي اسباب قطع و نسبت ها محو و زبانها مهر زده مي شود، مالكيت الهي را به خوبي احساس و ادراك مي كند، لذا به او خطاب مي شود: «لمن الملك اليوم» [13] امروز حكومت از آن كيست؟ و او كه تازه چشمش باز شده مي گويد: «لله الواحد القهار» [14] .

نمازگزاري كه در هر نماز مي گويد: خداوند «مالك يوم الدين» است همواره در ياد معاد و قيامت است و هر كاري كه مي خواهد بكند از ابتدا به فكر حساب و كتاب روز جزاست.


پاورقي

[1] سوره اعراف، آيه 180.

[2] تفسير نمونه، ج 7، ص 27.

[3] سوره مريم، آيه 65.

[4] سوره انعام، آيه 164.

[5] سوره طه آيه 50.

[6] سوره اسراء، آيه 20.

[7] سوره اعراف، آيه 54.

[8] سوره يونس، آيه 10.

[9] سوره انعام، آيه 12.

[10] سوره ي انبيا، آيه 107.

[11] سوره الرحمن، آيه 2.

[12] سوره آل عمران، آيه 26.

[13] سوره غافر، آيه 16.

[14] سوره مؤمن، آيه 16.


بازگشت