نيت به كار ارزش مي دهد


فرض كنيد شخصي از روي ظلم و تجاوز يك نفر را كشت و بعدا معلوم شد كه مقتول نيز يك انسان جنايتكار بوده كه بايد اعدام مي شده است. در اينجا با اينكه كار قاتل مفيد بوده است، اما مردم قاتل را ستايش نمي كنند، زيرا قصد او كشتن يك انسان بي گناه بود، نه كشتن يك مفسد في الارض.

پس مفيد بودن يك عمل كافي نيست تا آن عمل صالح باشد،



[ صفحه 71]



بلكه لازم است با انگيزه اي پاك نيز همراه باشد.

قرآن، در همه جا روي قصد قربت تكيه مي كند، چه در خمس و زكات و انفاق هاي مالي و چه در جنگ و جهاد با دشمنان. اينكه قرآن روي كلمات (في سبيل الله) [1] ، (لوجه الله) [2] ، (ابتغاء مرضات الله) [3] تكيه مي كند، نشان دهنده ي اهميت قصد قربت است.

كساني كه با ساختن مدرسه و بيمارستان و راه و خوابگاه براي مردم كارهاي مفيد انجام مي دهند، اگر قصد الهي نداشته باشند به خودشان ظلم كرده اند زيرا خود از آن عمل هيچ بهره اي ندارند گرچه ديگران از آن بهره هاي فراوان مي برند.

اينكه قرآن همواره عمل صالح را در كنار ايمان مي آورد و مي فرمايد: (الذين آمنوا و عملوا الصالحات) و يا مي فرمايد: (من عمل صالحا من ذكر او انثي و هو مؤمن) [4] ، بخاطر آن است كه حسن فعلي به تنهايي كفايت نمي كند، بلكه حسن فاعلي نيز لازم است.

دو خاطره

1- بلال حبشي كه مؤذن پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله بود در گفتن جمله ي «اشهد ان لا اله الا الله» به جاي شين، سين مي گفت، زيرا زبانش گير داشت. مردم اين را عيب مي گرفتند، اما پيامبر فرمود: سين بلال در نزد خدا شين است. [5] .

گرچه در ظاهر كارش ناقص است، اما چون قصد قربت و حسن نيت دارد پاداش دارد.



[ صفحه 72]



2 - عبدالله بن مكتوم، از ياران مخلص پيامبر و نابينا بود. روزي اين صحابي بزرگ وارد مجلسي شد كه پيامبر و عده اي مشغول گفتگو بودند. او كه افراد جلسه را نمي ديد با صداي بلند مشغول صحبت شد. يكي از افراد جلسه به او عبوس كرد و ناراحت شد.

با آنكه براي شخص نابينا، عبوس كردن و لبخند زدن فرقي نمي كند زيرا او نمي بيند، اما قرآن براي همين عبوس كردن يك سوره نازل كرد و در ده آيه ي پي درپي شخص عبوس كننده را كوبيد. (عبس و تولي ان جاءه الاعمي و ما يدريك لعله يزكي...) [6] .

پس ملاك عمل، مفيد بودن يا مضر بودن نيست كه عمل را با ديگران بسنجيم و بگوييم: اگر عمل به ديگران فايده اي رساند، عمل صالح و اگر ضرري رساند عمل غير صالح است. بلكه بايد رابطه ي عمل را با خود شخص هم بسنجيم كه او عمل را به چه هدفي انجام داد و آيا عمل في نفسه حتي اگر به ديگران هم فايده اي نرساند و يا ضرري نزند، چگونه است؟

آري، در مكتب انبيا، اخلاق ارزش ذاتي دارد، نه عرضي و مانند اخلاق بشري كه براي جذب مشتري و بالا بردن توليد و جمع كردن مردم به دور خود است.

در سوره ي عبس، انتقاد براي آن است كه چرا تو براي نابينا عبوس كردي، گرچه نابينا تو را نمي بيند، زيرا عبوس كردن بر مؤمن به خودي خود عمل زشتي است.

به هر حال قصد قربت، يعني همه ي كارها را با معيار الهي انجام بده



[ صفحه 73]



و كاري به بازتاب هاي سياسي و اجتماعي و خوشامد ديگران نداشته باش.

قصد قربت، يعني كار را براي خدا انجام بده و از نيش و نوش ها نهراس. قرآن در وصف مؤمنان واقعي مي فرمايد:

(يجاهدون في سبيل الله و لا يخافون لومة لائم) [7] در راه خدا جهاد مي كنند و از سرزنش ملامت كنندگان هراسي ندارند.

قصد قربت، يعني حق را بگو و از احدي جز او پروا نداشته باش. چنانكه قرآن مبلغين الهي را چنين توصيف مي كند:

(الذين يبلغون رسالات الله و يخشونه و لا يخشون احدا الا الله) [8] آنانكه پيامهاي الهي را تبليغ مي كنند و از او خشيت دارند و از كسي جز خدا نمي ترسند.

خاطره

روزي در حرم امام رضا عليه السلام مشغول دعا و زيارت بودم و حالي داشتم. يكي از زائران در كنارم قرار گرفت و بخاطر بحث هاي شب جمعه در تلويزيون مرا شناخت و اسكناسي را كه چند تا كرده بود به من داد و گفت: آقاي قرائتي اين پول را به فقير بدهيد. گفتم: من هم مثل شما براي زيارت آمده ام و در مشهد فقيري را نمي شناسم خودتان آن را به فقيري بدهيد.

لحظاتي گذشت و دوباره حرف خود را تكرار كرد و من نيز همان جواب را دادم و به دعا مشغول شدم.

بار سوم حرفش را تكرار كرد، من ناراحت شدم و گفتم: شما



[ صفحه 74]



امروز با يك بيست توماني سه بار حواس مرا پرت كرده اي، خواهش مي كنم مزاحم نشويد و اين پول را خودتان به فقيري بدهيد. او گفت: آقاي قرائتي بيست توماني نيست، هزار توماني است.

من كه تا آن زمان فكر مي كردم يك اسكناس بيست توماني براي فقير مي دهد، لحظاتي تأمل كردم و از ناراحتي ام كاسته شد. گفتم: در اينجا مؤسسه اي است براي كمك به بچه هاي يتيم، گفت: اختيار با شماست هر جا كه صلاح ديديد مصرف كنيد، او پول را داد و رفت.

من كتاب دعا را كنار گذاشتم و به فكر فرورفتم كه اگر براي خداست، چه فرقي ميان بيست توماني و هزار توماني است؟ فهميدم كه اين صحنه براي من آزمايشي بود تا بدانم هنوز قصد قربت در من زنده نشده است.

يكي از نشانه هاي اخلاص آن است كه انسان ميان مقدار و افراد و مناطق و نوع كار و شرايط فرقي نگذارد و فقط به فكر رضاي خدا باشد، مردم بفهمند يا نفهمند، طرفداري بكنند يا نه، درآمدي داشته باشد يا نداشته باشد.

البته انسان دوستي و كار را براي مردم انجام دادن از خودپرستي برتر است، ولي بدون هدف الهي ارزش الهي ندارد.

به قول علامه شهيد مطهري، قصد قربت يك شرط ذاتي است، نه قراردادي و اعتباري، شرط تكويني است نه تشريفاتي. [9] .

اگر گفتيم: شرط رسيدن به مكه پيمودن راه مكه است، اين شرط طبيعي و ذاتي است نه قراردادي، و شرط رسيدن به مقام قرب الهي،



[ صفحه 75]



داشتن قصد قربت است و اين شرط ذاتي است.


پاورقي

[1] سوره بقره، آيه 190.

[2] سوره انسان، آيه 9.

[3] سوره بقره، آيه 207.

[4] سوره نحل، آيه 97.

[5] مستدرك الوسائل، حديث 4696.

[6] سوره عبس آيات 1 تا 10.

[7] سوره مائده، آيه 54.

[8] سوره احزاب، آيه 39.

[9] ولاها و ولايت ها، ص 290 - 293.


بازگشت