خدا را براي خدا بخوانيم


مي گويند: سلطان محمود غزنوي براي آزمايش درباريانش كه چقدر به او وفا دارند، كارواني به راه انداخت و صندوق جواهري را بر شتري نهاد اما در آن را قفل نكرد. در مسير راه به دره اي رسيدند او شتر را رم داد، صندوق برگشت و جواهرات به دره سرازير شد.



[ صفحه 65]



سلطان گفت: هر كس هر جواهري به دستش رسيد از آن او باشد، اطرافيان شاه را رها كردند و به سراغ جمع كردن در و گوهر رفتند. در اين ميان ديد كه اياز جواهرات را رها كرده و به دنبال سلطان آمده است. از او پرسيد تو چرا به سراغ جواهرات نرفتي؟ اياز در جواب گفت:



منم در قفاي تو مي تاختم

ز خدمت به نعمت نپرداختم



آنگاه مولوي از اين ماجرا نتيجه گيري كرده و مي گويد:



گر از دوست چشمت به احسان اوست

تو در بند خويشي نه در بند دوست



خلاف طريقت بود كاولياء

تمنا كنند از خدا جز خدا



قرآن از كساني كه خدا را بخاطر خود مي خوانند و فقط در مشكلات به سراغ او مي روند و در غير آن خدا را فراموش و يا حتي انكار مي كنند، به شدت انتقاد كرده است:

(فاذا ركبوا في الفلك دعوا الله مخلصين له الدين فلما نجاهم الي البر اذاهم يشركون) [1] هر گاه بر كشتي سوار و در آستانه ي غرق شدن قرار گيرند، با اخلاص خدا را مي خوانند، اما همين كه به خشكي پا گذاشتند و نجات يافتند مشرك مي شوند.

به هر حال، كار براي خود، نفس پرستي است.

كار براي مردم، بت پرستي است.

كار براي خدا و خلق، دوگانه پرستي است.



[ صفحه 66]



و كار خود و خلق را براي خدا كردن، خداپرستي است.

در مناجات مي خوانيم: «الهي ما عبدتك خوفا من نارك و لا طمعا في جنتك بل وجدتك اهلا للعبادة فعبدتك» [2] خداوندا! عبادت من نه از ترس دوزخ و نه به طمع بهشت توست، بلكه بخاطر آن است كه تو را شايسته ي عبادت و بندگي يافتم پس تو را عبادت كردم.

آري، اين تجارند كه به طمع سود كار مي كنند و اين بردگانند كه از روي ترس كار مي كنند، آزادگان و احرار بخاطر شكر نعمتهاي الهي او را عبادت مي كنند. چنانكه در كلمات معصومين آمده است:

«ان قوما عبدوا الله رغبة فتلك عبادة التجار و ان قوما عبدوا الله رهبة فتلك عبادة العبيد و ان قوما عبدو الله شكرا فتلك عبادة الاحرار» [3] .

به قول حافظ:



در ضمير ما نمي گنجد به غير از

دوست كس



هر دو عالم را به دشمن ده كه ما را

دوست بس



در عشق مادي انسان معشوق را براي خود مي خواهد، اما در عشق معنوي، انسان خود را براي معشوق.

علي عليه السلام در دعاي كميل مي فرمايد: «و اجعل قلبي بحبك متيما» خداوندا! قلبم را از محبت خود لبريز كن.



[ صفحه 67]




پاورقي

[1] سوره عنكبوت، آيه 65.

[2] بحار، ج 70، ص 186.

[3] بحار، ج 41، ص 14.


بازگشت