قصد قربت


قصد قربت، يعني نزديكي به مقام پروردگار، و ناگفته پيداست كه وقتي مي گويند: فلاني به فلان مقام كشوري نزديك است، مراد نزديكي مكاني و جسمي و فيزيكي نيست وگرنه پيشخدمت ها از همه نزديك ترند، بلكه مراد از نزديكي، نزديكي معنوي و مقامي و انس است.

انجام كارها براي جلب رضاي خداوند نيز به معناي آن نيست كه



[ صفحه 63]



خداوند تحت تأثير كارهاي ما قرار بگيرد و تغيير حال بدهد، كه در اين صورت محل حوادث و تغيير مي شود، بلكه قرب به خدا، يعني بالا رفتن روح از نردبان وجود، كه نتيجه اش نفوذ پيدا كردن در هستي است. يعني نزديك شدن به سرچشمه ي هستي و او را در دل خود يافتن.

همانگونه كه مراتب وجود در جماد و نبات و حيوان و انسان تفاوت دارد، مراتب انسانها نيز در قرب به سرچشمه ي هستي متفاوت است و انسان مي تواند تا آنجا به خداوند قرب پيدا كند و مقرب درگاه الهي شود كه خليفه ي خدا در روي زمين گردد.

عبادت همراه با قصد قربت، انسان را نوراني تر، كاملتر و با ظرفيت وجودي بيشتري مي گرداند. همه ي عبادات و خصوصا نمازهاي مستحبي نقش مهمي در اين امر دارند، چنانكه در حديث مي خوانيم:

«لا يزال العبد يتقرب الي بالنوافل» [1] انسان مي تواند همواره از طريق نمازهاي مستحبي به خدا نزديك شود.

نماز واجب ممكن است از ترس دوزخ يا قهر خدا انجام شود، اما نماز نافله نشانه ي عشق است و رمز انس با معبود.


پاورقي

[1] بحار، ج 75، ص 155.


بازگشت