علم خدا، در احاديث معصومين


پاورقي شماره ي 17صفحه 81

از محمد بن يحيي، از محمد بن الحسين، از ابن أبي عمير، از هشام بن سالم، از محمد بن مسلم، روايت است كه؛

شنيدم امام باقر عليه السلام، مي فرمايد:

خداي عزوجل! بود و غير او چيزي نبود! (هست و غير او چيزي نيست!) و پيوسته؛ به آنچه تكون و هستي يابد، عالم است. بنابراين؛ علمش به او - قبل از بودنش - چون علمش به او، بعد از بودن او است.»

أصول كافي، جلد 1، صفحه 107 و توحيد صدوق، صفحه 145.

از محمد بن يحيي، از سعد بن عبدالله، از محمد بن عيسي، از أيوب بن نوح، روايت است كه؛ به أبوالحسن نوشت، درباره ي خداي عزوجل! بپرسد كه؛ آيا به أشياء [قبل از اينكه آنها را بيافريند و مكون سازد] علم (و آگاهي) داشت؟ يا به آن، علم (و آگاهي) نداشت؟ تا اينكه؛ آنها را آفريد و خلق و تكوينشان را اراده كرد و نتيجة؛ [به آنچه آفريد - نزد آنچه آفريد - و به آنچه مكون ساخت، نزد آنچه مكون ساخت] علم (و آگاهي) يافت؟

(آن حضرت) توقيعي به خط شريف خود، نگاشت:

«پيوسته؛ [خدا] به أشياء - قبل از آفرينش آنها - عالم و آگاه است! مانند علم او به أشياء، بعد از آفرينش آنان.»

أصول كافي، جلد 107:1 و توحيد صدوق، صفحه 145.

شيخ صدوق در توحيد، صفحه 134 روايت كرده است كه:

«مرحوم پدرم گفت: سعد بن عبدالله، از ابراهيم بن هاشم، از ابن أبي عمير، از منصور بن حازم، به ما گفت كه؛ به عرض امام صادق عليه السلام رساندم كه: نظر شما چيست؟ آيا؛ آنچه [بود] و آنچه تا روز قيامت تكون و هستي يابد، در علم خدا نبود؟

فرمود: آري! قبل از اينكه؛ آسمانها و زمين، بيافريند.»

و از او، در توحيد، صفحه 135 روايت است كه؛ مرحوم حسين بن أحمد بن ادريس؛ از پدرش، از محمد بن أحمد بن يحيي بن عمران أشعري، از علي بن اسماعيل و ابراهيم بن هاشم - همگي - از صفوان بن يحيي، از منصور بن حازم آورده اند كه؛

«از امام صادق عليه السلام پرسيدم: آيا؛ امروز، چيزي هست كه در علم خداي عزوجل! نبوده؟

فرمود: نه! بلكه در علمش بود (و هست) - پيش از آنكه آسمانها و زمين، ايجاد كند -»

و از او - همچنين - در توحيد: 136 روايت است كه؛ عبدالله بن محمد بن عبدالوهاب گفت: أحمد بن فضل بن مغيره، از أبونصر - منصور بن عبدالله - اصفهاني، از علي بن عبدالله، از حسين بن بشار آورده كه؛

«از أبوالحسن - علي بن موسي الرضا عليهماالسلام - پرسيدم: آيا؛ خدا، چيزي را كه نبوده، مي داند



[ صفحه 179]



كه اگر بود، چگونه مي بود؟ يا اينكه؛ تنها چيزي را كه تكون و هستي يابد، مي داند؟

فرمود: البته! خدايتعالي! او است كه به أشياء - قبل از بودنشان - عالم است. خداي عزوجل! فرمايد:

ما، آنچه عمل مي كرديد، استنساخ مي نموديم] [1] .

و به أهل آتش فرمود:

[و اگر بازگشتند، به آنچه از آن، نهي شدند، عودت كنند! و به راستي كه آنها - حقيقة! - دروغگويند!] [2] .

پس؛ تحقيقا خداي عزوجل! دانست كه؛ اگر آنها را برگرداند، به آنچه از او نهي شدند، عودت كنند!.

و آنگاه كه فرشتگان گفتند: [آيا در آن، كسي ميگماري كه؛ در آن، تباهي به بار آورد!؟ و خونها بريزد!؟ و ما، به حمد و ستايشت تسبيح كنيم! و برايت تقديس نمائيم!] [3] به آنها فرمود:

يقينا! من مي دانم آنچه را كه نمي دانيد] [4] .

بنابراين؛ پيوسته خداي عزوجل! از قديم، علمش بر أشياء (و موجودات) - قبل از اينكه آنان را بيافريند - سبقت گرفته است. فتبارك ربنا تعالي! علوا كبيرا!.

أشياء (و موجودات،) بيافريد! و علمش به آنان - به آنچه خواست - بر آنان سبقت گرفت. اين چنين، پيوسته - پروردگار ما - دانا و شنوا و بينا است!.»

و از او - همچنين - در توحيد: 136 روايت است كه؛ علي بن عبدالله، از صفوان بن يحيي، از عبدالله بن مسكان، مي آورد كه:

«از امام صادق عليه السلام درباره ي خدايتعالي! پرسيدم: آيا مكان را - قبل از اينكه بيافريند - مي دانست!؟ يا اينكه علمش هنگام آفريدن و بعد از آفريدن او است!؟

فرمود:

خدا، بالاتر و برتر است! بلكه؛ دائما به مكان - قبل از تكوين او - عالم است. مانند علمش به او، بعد از تكوين او. و همچنين؛ دانش و علم او، به تمام أشياء، مانند علم او به مكان است.»



[ صفحه 180]




پاورقي

[1] «انا كنا نستنسخ ما كنتم تعملون» جاثيه، آيه 29.

[2] «و لوردوا لعادوا لمانهوا عنه و انهم لكاذبون» أنعام، آيه 28.

[3] «أتجعل فيها من يفسد فيها و يسفك الدماء و نحن نسبح بحمدك و نقدس لك، قال اني أعلم مالا تعلمون» بقره، آيه 30.

[4] «أتجعل فيها من يفسد فيها و يسفك الدماء و نحن نسبح بحمدك و نقدس لك، قال اني أعلم مالا تعلمون» بقره، آيه 30.


بازگشت