درباره ي «اياك نعبد و اياك نستعين»


امام عليه السلام، اظهار نمود كه؛ در «اياك نعبد و اياك نستعين» خدايتعالي! فرمود: اي آفريدگان! - كه در نعمت سرشار (من)، غوطه وريد! - بگوئيد:

[تنها، تو را مي پرستيم!] اي خدائي كه؛ نعمت فراوان و رحمت گوناگون به ما ارزاني داشته اي! با ذلت و كرنش و فروتني! بدون ريا و شهرت و جاه! - خالصانه! - تو را فرمانبرداريم!. [و تنها، از تو، ياري مي طلبيم!] بر طاعت و بندگيت - آنچنان كه فرمودي - از تو كمك مي خواهيم. و از دنياي خود، آنچه از او نهيش كردي، حذر كنيم! و تقوي، پيشه ي خود سازيم. و از شيطان [كه از درگاه مقدست دور است!] و از جن و انس گمراه كننده ي سركش! و از ستمگران آزار پيشه! به دامن عصمتت چنگ زنيم!.

فرمود: و از أميرالمؤمنين عليه السلام، از بزرگ شقاوت و بدبختي! سؤال شد. فرمود:

مردي كه؛ دنيا را به خاطر دنيا، رها نمود! دنيا را از دست داد و زيانكار آخرت شد. و مردي كه با رياء مردم، بندگي نمود! و كوشيد! و روزه گرفت!. او، همان كسي است كه از لذات دنيا، محروم گرديد! و رنج و زحمتي گريبانگيرش شد! كه هر گاه؛ خالصانه به او روي مي نمود، سزاوار (پاداش و) ثوابش بود. پس؛ وارد



[ صفحه 137]



آخرت شد در حالي كه؛ به گمانش از او - واقعا! - عملي آنچنان سر زده، كه با آن، ميزان عملش را سنگين و وزين مي كند! ولي؛ آن را [هباء منثورا] مي يابد!.

گفته شد: از مردم، چه كسي پشيماني و حسرتش از همه زيادتر است!؟

فرمود: آنكه؛ مالش را در ميزان ديگري ديد! و خدا، او را به آن، وارد آتش نمود! و وارثش را به آن، داخل بهشت گردانيد.

گفته شد: اين، چگونه شود؟

فرمود: چنانكه برخي از برادران ما، داستان مردي را بيان نمود، كه؛ بر او وارد شد در حالي كه او، (مركبش را) مي راند. به او گفت:

فلاني! درباره ي صد هزار (پولي) كه در اين صندوق است، چه ميگوئي؟

گفت: از آن، هرگز زكاتي ندادم! و هرگز صله ي رحمي از آن، بجا نياوردم!

اضافه نمود، گفتم: پس بر چه (أصول،) آن را گرد آوردي؟

گفت: به خاطر سختگيري پادشاه! و عائله ي فراوان! و ترس فقر و تهيدستي عائله! و به علت گرفتاري زمانه!.

گفت: آنگاه؛ از پيش او نرفت، تا قالب تهي كرد!.

بعد از آن؛ علي عليه السلام فرمود:

الحمدلله! كه (خدا)، او را از دنيا خارج كرد، در حالي كه؛ پست و موهون و ملامتگر بود! - به باطلي كه جمعش كرد! و حقي كه منعش كرد! - آن را جمع و نگهداري كرد! و آن را بست و به تحكيم درش پرداخت!. در آن، بيابان و سرزمينهاي بي آب و علف! و گرداب درياها را پيمود!.

اي (بشر) واقف و آگاه! به نيرنگ و خدعه مپرداز! - آنچنانكه رفيقت ديروز، پرداخت! - به يقين! روز رستاخيز، اندوه و پشيماني فردي، از همه بيشتر است كه؛ مالش را در ميزان ديگري ديد!. خداي عزوجل! اين را [به دارائي،] وارد بهشت كند! و آن را به [نداري]، وارد آتش!.

امام صادق عليه السلام فرمود:

و روز قيامت، از اين پشيمانتر مردي است كه؛ مالي فراوان با ترس و هراس! و زحمت زياد و روي آور شدن خطرات! گردآوري نمود، آنگاه مالش را در صدقات و خيرات و مبرات، فاني كرد! و نيرو و جوانيش را در عبادات و قربات از دست داد!. و او، با اين حال، براي علي بن أبيطالب عليه السلام، فضيلت و حقش را تشخيص ندهد! و براي او، موقعيت و محلش را در اسلام نشناسد! و فردي را كه؛ يك دهم و يك صدم از فضائل او را دارا نيست، بالاتر و برتر از آنجناب بداند!. بر حجج و دلائل، آگاه مي شود، اما؛ روي آن، تأمل نمي كند! به آيات و أخبار، عليه او، احتجاج مي شود! در عين حال، زير بار نمي رود! جز اينكه به گمراهيش ادامه دهد و سرسختي كند!. پس؛ آن، از هر پشيماني و حسرت، عظيمتر است!، به روز قيامت درآيد، و حال آنكه؛ صدقاتش - في المثل - همانند أفعي، مقابلش نمودار مي شوند كه او را نيش بزنند! و عبادات و صلواتش همانند فرشتگان موكل آتش، در پي او باشند! تا به گونه ي خاصي! او را به دوزخ افكنند!.

(در اين حال) مي گويد: اي واي بر من! آيا از نمازگزاران نبودم!؟ آيا از زكات پردازان نبودم!؟ آيا نسبت به ناموس و مال مردم، از پاكدامنان نبودم!؟ پس: چرا به اين مصيبت عظمي گرفتار شدم!؟

به او گفته شود: اي بدبخت! آنچه عمل كردي، به تو سود نبخشيد. و تحقيقا؛ بزرگترين فرائض و واجبات را



[ صفحه 138]



- بعد از توحيد خدايتعالي! و ايمان به نبوت محمد [رسول الله] (ص) - ضايع كردي!. از معرفت حق علي [ولي الله] آنچه؛ لازم و ضروري بود، از بين بردي!. به امامت و پيشوائي دشمن خدا [كه خدا، بر تو حرام نمود] اقدام كردي و ملتزم شدي!. و اگر؛ به جاي اين رفتار و أعمالت، طاعت و عبادت روزگار - از آغاز تا فرجامش - براي تو بود! و به جاي صدقات و خيراتت، تمام أموال دنيا را صدقه مي دادي! [بلكه؛ به گنجايش زمين، طلا انفاق مي كردي!] تماما؛ جز اينكه از رحمت خدا، تو را دور سازد، چيز ديگري نبود! و جز اينكه؛ تو را به خشم خدا، نزديك كند، أثري ني!.

امام حسن (عسكري) عليه السلام فرمود: أميرالمؤمنين عليه السلام، از قول رسول خدا (ص) اظهار داشت كه خدايتعالي! فرمود:

بگوئيد: اياك نستعين.

(يعني:) بر طاعت و بندگي ات (تنها از تو كمك مي خواهيم!) و در كنار زدن حيله و شر دشمنانت (اي خدا! تنها، از تو كمك مي جوئيم!) و آنچه بفرمائي! أمر، أمر تو است!.

و آن حضرت (ص)، از جبرئيل، از طرف خداي عزوجل! فرمود:

اي بندگان من! تمام شما، گمراهيد! جز كسي كه هدايتش كردم. پس؛ از من، راهنمائي و هدايت، درخواست كنيد، تا شما را هدايت كنم!. و تمام شما، فقيريد! جز كسي كه بي نيازش كردم. پس؛ از من، بي نيازي و غنا، درخواست كنيد، تا روزي و رزقتان دهم. و تمام شما، گنهكاريد! جز آنكه آمرزش و گذشتم را نصيبش كردم، پس؛ از من، مغفرت و آمرزش بخواهيد! تا شما را بيامرزم. و هر كه بداند كه من، به آمرزش و مغفرت، داراي توان و قدرتم! و او، به توان و قدرتم مغفرت و آمرزش بخواهد، او را مي آمرزم و باكي ندارم!.

و اگر به راستي! أول و آخر شما و زنده و مرده ي شما، (خلاصه،) از شما، هيچ تر و خشكي نماند، جز اينكه؛ بر پاك و نظيف كردن دل بنده اي از بندگانم اجتماع كنند، در ملك و سلطنتم به اندازه ي پر مگسي نيفزايند!. و اگر به راستي! أول و آخر شما و زنده و مرده ي شما، (خلاصه،) از شما، هيچ تر و خشكي نماند، جز اينكه؛ بر آلوده و بدبخت كردن دل بنده اي از بندگانم اجتماع كنند، از ملك و سلطنتم به اندازه ي پر مگسي نكاهند!. و اگر به راستي! أول و آخر شما و زنده و مرده ي شما، (خلاصه،) از شما، هيچ تر و خشكي نماند، جز اينكه؛ اجتماع كنند و هر يك از آنها، آنچه بخواهد و به ذهنش برسد، تمنا و آرزو كند، به او عطا كنم! آن، در ملك و سلطنتم نمودي ندارد!. همچنانكه اگر؛ يكي از شما، بر لب دريا گذر كند، و در آن سوزني فرو برد! آنگاه؛ بيرون آورد. و اين، بدان جهت است كه من جواد و بخشنده ام: با عزت و مجدم! بي نياز و با محبتم!. عطايم كلامي است و عذابم كلامي!. پس؛ آنگاه كه چيزي اراده نمودم، جز اين نيست كه؛ به او مي گويم: باش! بلادرنگ! مي باشد.

اي بندگان من! برترين و بزرگترين بندگي و طاعات را بجا آوريد! تا اينكه؛ به تسامح و مدارا، با شما رفتار كنم - گرچه در ماسواي آن، كوتاه آمديد! - و بزرگترين و زشت ترين معاصي را رها كنيد! تا در ارتكاب گناهان ماعداي آن، با شما مناقشه نكنم! البته؛ بزرگترين طاعات و بندگي، توحيد من! و تصديق پيامبر من! و تسليم به وصي او است، و آن، علي بن أبيطالب و پيشوايان پاك نسل او، صلوات اله عليهم است. و البته؛ بزرگترين معاصي، نزد من، كفر و ناسپاسي به من! و پيامبر من! و جدائي و مخالفت ولي محمد است! - يعني: علي بن أبيطالب و أولياء بعد از او -

پس اگر خواستيد در [منظر أعلي!] و بالاترين شرف، نزد من باشيد! نبايستي؛ هيچيك از بندگان من،



[ صفحه 139]



نزد شما، از محمد و بعدش علي - برادر او - آنگاه؛ فرزندانشان [كه به كار و أمور بندگانم قائم اند!] ممتازتر و برتر باشد. به راستي؛ هر كه عقيده اش چنين باشد، او را از شريفترين پادشاهان بهشتم قرار دهم.

و بدانيد كه؛ مبغوضترين آفريده، براي من، كسي است كه؛ به من تمثل و همانندي ابراز كند! و مدعي ربوبيتم شود! و بعد از او، مبغوضترينشان براي من، كسي است كه؛ همانندي و تمثل به محمد، اظهار نمايد! و با نبوتش، نزاع و درگيري داشته باشد! و ادعاي نبوت كند!. و بعد از او، مبغوضترينشان براي من، كسي است كه؛ تمثل و همانندي به جانشين محمد، نشان دهد! و با شرف و بزرگواري و مقام او، نزاع و جدال كند! و جانشيني و مقام او را مدعي گردد!. و بعد از اينها - كه متعرض سخط من اند! و مدعي اند آنچه را كه مدعي اند! - مبغوضترينشان براي من، كساني اند كه؛ مددكار و معاون آنها محسوبند!. و مبغوضترين آفريده، براي من، بعد از اينها، كساني اند كه؛ به رفتار و كردار آنها راضي اند! گرچه مددكارشان نباشند.

و همچنين! محبوبترين آفريده، براي من، أفراد پايدار و قائمين به حق من اند. و برتر و أفضلشان نزد من، و گراميترينشان بر من، [محمد]، سرور مخلوقات است. و گراميترين و أفضلشان بر من، پس از وي، برادر (محمد) مصطفي - علي مرتضي - است. آنگاه؛ بعد از او، از أفراد پايدار و قائمين به عدل و داد [از امامان حق و حقيقت] اند. و أفضل مردم، بعد از آنها، كساني اند كه؛ آنها را بر حق مسلمشان، ياري و مدد كردند. و بعد از آنها، محبوبترين آفريده - نزد من - كسي است كه؛ به آنها محبت ورزد و به دشمنانشان بغض و عداوت! [اگر چه؛ ياري و مدد امامان، برايش امكان نداشته باشد!]


بازگشت