درباره ي «الحمدلله رب العالمين»


امام عليه السلام، فرمود:

مردي، حضور امام رضا عليه السلام آمد و گفت: يابن رسول الله! از [الحمدلله رب العالمين] مرا آگاه كن، تفسيرش چيست؟!

فرمود: پدرم از جدم، از باقر، از پدرش - زين العابدين - عليهم السلام برايم روايت كرد كه؛ مردي حضور أميرالمؤمنين عليه السلام آمد و گفت:

يا أميرالمؤمنين! مرا از [الحمدلله رب العالمين] آگاه كن، تفسيرش چيست؟!

فرمود:

الحمدلله، آن است كه؛ خداوند، برخي از نعمي را كه به بندگانش ارزاني داشته! سربسته - به آنها معرفي كرده است! چون؛ تفصيلا! به شناسائي همه ي آنان قادر نيستند. زيرا؛ نعم و عطاي او، بيش از آن است كه به شماره درآيد و شناخته شود!. از اين رو؛ به آنان فرمود:

[بگوئيد: حمد و ثنا، ويژه ي خدا است! بر آن چيزي كه بدان وسيله - بر ما - انعام فرمود!]

رب العالمين، يعني: مالك و صاحب اختيار جهانها است! [و جهانها؛ گروه اجتماعات از همه ي مخلوق - از جماد و حيوان - است]

اما حيوانات: خداوندگار، آنها را در [يد] توان و قدرتش زير و زبر مي كند! و از روزيش به آنها مي خوراند! و در كنف حمايتش نگهدار! و بر آنها محيط است! و برأساس مصلحتش همه را تدبير مي كند!.

و اما جمادات: هم او است كه؛ با (دست) قدرتش آنها را نگه مي دارد! و آنچه را كه به هم پيوند و پيوستگي دارد، از سقوطشان جلوگير است. و آنچه كه؛ در حال انهدام و سقوط است، مانع از اتصال و پيوند آن است!. آسمان را حافظ و نگهدار است، كه بر زمين، واقع نشود! - مگر به اذن و اجازه ي او - و زمين را حافظ و نگهدار است، كه فرود نرود! [جز به فرمان و أمر او]. به راستي كه؛ او، به بندگانش، حقيقة؛ رأفت و رحمت دارد!.

فرمود:

و [رب العالمين]، مالك و خالق و روزي رسان آنها است - از آنجا كه مي دانند! و از آنجا كه نمي دانند! -

پس؛ روزي، معلوم و تقسيم شده است. فرزند آدم، به هر روش و آئين كه مي خواهد در دنيا رفتار نمايد - در هر حال و موقعيتي كه هست - روزي، به او مي رسد! تقوي تقوي دار، زيادش نمي كند! و تبهكاري (فاسق و) فاجر، به كاهش و نقصانش نمي آلايد. بين بني آم و روزيش، پرده اي است! كه؛ روزي، طالب و جوياي او است!



[ صفحه 131]



تا آنجا كه اگر؛ أحدي از شما، در طلب روزيش درنگي نمايد، روزيش در جستجوي او است! همچنانكه؛ مرگ و مير، به جستجوي وي است!.

أميرالمؤمنين، افزود كه: آنگاه خدايتعالي! به آنان فرمود:

بگوئيد؛ حمد و ثنا، براي خدا است! بر آن چيزي كه بدان وسيله، بر ما انعام فرمود. و بدان وسيله؛ ما را از خير و عنايتي، قبل از تكون ما - كه در كتب و نوشته هاي أول است - يادآوري فرمود.

در اين، فرض و ايجابي است بر [محمد و آل محمد]، بنابر آنچه كه پروردگار، آن وجود محترم و دودمانش را (نسبت به ديگران،) فضيلت و برتري داد! و بر شيعيانشان، فرض و واجب است كه؛ به آنچه آنان را فضيلت و برتري داد، سپاسگزار او باشند!. و آن، بدين جهت است كه؛ رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود:

زماني كه؛ خدا، موسي بن عمران (پيامبرش) را برانگيخت! و رازدار، انتخابش نمود! و دريا را شكافت و بني اسرائيل را با آن نجات داد! و به او، تورات و ألواح، عطا كرد! (او) منزلت و مقام خود را نزد پروردگار عزوجل! خويش ديد، اظهار نمود:

پروردگارا: تحقيقا؛ مرا به كرامتي مشرف گردانيدي كه - پيش از من - هيچ كس را به آن مقام، نرساندي!.

خداي عزوجل! فرمود: اي موسي! آيا؛ ندانستي كه؛ [محمد]، نزد من، از تمام فرشتگانم و همه ي آفريدگانم بالاتر و برتر است!؟

موسي گفت: پروردگارا! پس اگر؛ [محمد]، پيش تو، بالاتر و برتر از همه ي آفريدگان تو است، آيا؛ در [آل] پيامبران، نزد تو، شريفتر و گرامي تر از آل من، وجود دارد؟

خدايتعالي! فرمود: اي موسي! آيا ندانستي كه برتري و فضل [آل محمد] بر همه ي آل پيامبران، مانند فضل محمد است بر جميع فرستادگان!؟

(موسي) گفت: پروردگارا! پس؛ اگر فضل [آل محمد]، پيش تو اين چنين است، آيا در أصحاب أنبياء - نزد تو - شريفتر و گرامي تر از صحابه ي من وجود دارد؟

خدا فرمود: اي موسي! آيا ندانستي كه؛ فضل و برتري أصحاب [محمد] بر تمام أصحاب فرستادگان، مانند فضل و برتري [آل محمد] است بر همه ي آل پيامبران! و مانند فضل و برتري [محمد] است بر جميع فرستادگان!؟

موسي گفت: پروردگارا! پس اگر؛ محمد و آل او و أصحابش، چنان است كه توصيف فرمودي! پس آيا؛ در أمت پيامبران - پيش تو - برتر و بالاتر از أمت من وجود دارد؟ (و حال آنكه؛) ابر آسمان را بر آن داشتي، كه بر أمت من، سايه افكند! و [من و سلوي] بر آنان نازل فرمودي! و برايشان دريا را شكافتي!؟

خدايتعالي! فرمود: اي موسي! آيا ندانستي كه؛ فضل و برتري أمت [محمد] بر تمام أمتها، مانند فضل و برتري من است بر همه ي آفريدگانم!

موسي گفت: پروردگارا! اي كاش! آنها را مي ديدم!

در اين هنگام، خداي عزوجل! به او وحي (و الهام) كرد: اي موسي! يقينا؛ تو، آنها را هرگز نخواهي ديد! الآن وقت ظهورشان نيست. اما؛ [در بهشت] در آينده، آنها را مي بيني! - در بهشت عدن و فردوس برين! - به پيشگاه محمداند! در نعيم آن، به گردش و تفرج گوناگون مي پردازند! و در خير و بركاتش مباهات و افتخار مي كنند!. آيا؛ دوست داري كه؛ سخن و كلام آنها را به گوشت برسانم!؟



[ صفحه 132]



گفت: آري! پروردگارا!

فرمود: روبرويم بايست! و آستين خويش بالا زن! مانند ايستادن بنده ي ذليل خوار! مقابل سيد جليل صاحب اختيار!.

موسي، چنين كرد.

آنگاه؛ پروردگار عزوجل ما! ندا در داد: اي أمت محمد!

ناگاه، تمامشان به او جواب دادند:

«لبيك! اللهم لبيك! لاشريك لك لبيك! ان الحمد و النعمة و الملك لك لاشريك لك لبيك!»

و آنها در صلب پدران و رحم مادرانشان بودند

امام فرمود: پس؛ خدايتعالي! اجابت آنان را [شعار حج] قرار داد.

آنگاه؛ پروردگار عزوجل ما! ندا كرد:

اي أمت محمد! يقين بدانيد، قضا (و قدر) من بر شما، چنين است كه؛ رحمتم بر غضبم پيش افتاده است! و گذشتم بر عقابم!. پس؛ حقيقة! قبل از اينكه مرا بخوانيد، دعاي شما را پذيرفتم! و قبل از اينكه از من بخواهيد، به شما عطا كردم! از شما، كسي كه با شهادت [لا اله الا الله وحده لاشريك له و أن محمدا عبده و رسوله] به ديدار من آيد، و حال آنكه؛ در أقوال و گفتارش صادق، و در أفعال و كردارش، محق باشد! و گواهي دهد كه؛ علي بن أبيطالب، برادر و وصي بعد از وي است و ولي او است، - به طاعت و پيرويش ملتزم باشد، همچون پيروي و طاعت محمد! - و گواهي دهد كه؛ أوليائش [كه برگزيدگان و أخيار و پاكان روزگارند!] به عجايب آيات حق، ملبس اند! و دلائل حجج الهي اند! و بعد از خدا و پيامبرش، أولياء پروردگاراند، او را وارد بهشتم مي سازم. اگر چه؛ گناهانش مثل كف دريا باشد!.

فرمود: زماني كه؛ پيامبر ما - محمد صلي الله عليه و آله - برانگيخته شد، خدايتعالي! گفت:

[اي محمد! و آنگاه كه أمتت را ندا به اين كرامت داديم، به جانب طور نبودي! وليكن؛ رحمتي از پروردگار تو است!]

سپس؛ خداي عزوجل! به محمد صلي الله عليه و آله فرمود:

بگو: الحمدلله رب العالمين، بر آنچه كه مرا از اين فضيلت، به آن، ويژگي بخشيد!.

و به أمتش فرمود:

و شما بگوئيد: الحمدلله رب العالمين، بر آنچه كه ما را از اين فضيلت، به آن ويژگي بخشيد!.


بازگشت