آرزو


مؤمن، با تأمل و دقت، در [أم الكتاب] از ستيز و نبرد آرزوها! نجات مي يابد. و نفس خود را از قيد و بندش آزاد مي كند و از چنگالش مي رهاند.

و آرزو، چنانكه أميرالمؤمنين عليه السلام، فرمود:

«حيله گر! و فريب دهنده! و ضرر رسان است! و هر كه فريبش خورد - ناخودآگاه! - به او، مكروه و زيان مي رسد!» [1] .

و فرمود:



[ صفحه 63]



«آرزوها، نيرنگ و أباطيل أحمقان است!» [2] .

و «آرزو، مرگ و مير را از ياد (انسان) مي برد!» [3] .

و «آرزو، حجاب مرگ است!» [4] .

اين عيب و زشتي، كه منشأ شرور! و سرآغاز عيوب! و ريشه ي أمراض رواني است، از غرور و جهل و نسيان، ناشي مي گردد. و آن را [ياد بندگي، و روي آوري به جانب حق سبحانه!] درمان كند! و تأمل و دقت، در نكات زير، دل (انسان) را از آن پاك سازد. در اينكه:

آفريدگان، بندگاني اند كه؛ پروردگار جهانيان، رشد و پرورش آنها را عهده دار است. و در دنيا برايشان [سر رسيد مقدري] است! كه آرزوها در آن، درو گردد! و خواهاني و مطلوب هر جوينده اي - به آن أجل - منقطع شود! و دستاويز و وسيله ي هر هدف و مقصد خاصي، انفصال پذيرد! و وراي آنها روز [مشهود] است كه؛ آفريدگان به جزاي خويش برسند!. پروردگارشان، رفتار و كردار آنها را - حسرت انگيز و اندوه بار! - به آنها نشان دهد. و همگان، در دنيا و آخرت، در قبضه ي وي اند!.

آنگاه؛ با ياد مولي! و ايمان به ربوبيت او! و تصديق بندگي! و اذعان به روز جزا، و اعتقاد به ملوكيت مطلق و قيوميت أبدي! و انتظار روز حساب - كه تمام از فاتحه ي شريف، استفاده مي گردد - سينه و دل از [هول مطلع]، پر مي شود! و به آن، دلها، هراسان و لرزان! و از هر گونه آرزو، بر كنار مي گردد!. چنانكه؛ طول آمال! و دلبستگي به آن، ناشي از جهل و غفلت از معارف و معاني عقايد مورد نظر است كه؛ در اين سوره، منتشر شده! و اشاره ي أميرالمؤمنين عليه السلام، به اين نكته است، كه فرمود:

«و اگر؛ آرزو نبود، انسان، به آنچه در وجود خويش است، عالم و دانا مي شد!. و اگر؛ به آنچه در وجود خويش است عالم و دانا مي شد، از هول و ترس، ناگهان، سكته مي كرد و مي مرد!.» [5] .

به واسطه ي اين مطالب، وجه نامگذاري اين سوره ي شريف، به [كافية، شفاء، و أساس] فهميده مي شود. چنانكه؛ از ابن عباس، وارد است:

«براي هر چيزي أساسي است.

(تا اينكه مي گويد:)

و أساس قرآن، فاتحه مي باشد. و أساس فاتحه، [بسم الله الرحمن الرحيم] است» [6] .

و آن، - چنانكه شنيدي - براي هر مرض جسمي و روحي، شفا است. و در أثر جامعيتش، از ماسواي خود، كفايت مي كند! چنانكه؛ از پيامبر أكرم صلي الله عليه و آله، بازگو شده كه:

«أم القرآن، به جاي ديگران (و ديگر چيزها) است. و آنها، جاي او را نمي گيرند.» [7] .

و آن، أساس معارف الهي و عقايد مذهبي است. و أصول ايمان و اسلام است. چيزهاي ديگر بر آن استوار است! و او، مبتني بر چيز ديگر نيست!.


پاورقي

[1] غررالحكم: 18، عبارتش چنين است:

«هر كه؛ فريب آرزوها بخورد - ناخودآگاه! - به او، مكروه و زيان مي رسد!.».

[2] غررالحكم: 18 و 21 و 23.

[3] غررالحكم: 18 و 21 و 23.

[4] غررالحكم: 18 و 21 و 23.

[5] سفينة البحار، جلد 30:1.

[6] مجمع البيان، جلد 17:1.

[7] مجمع البيان، جلد 17:1.


بازگشت