حرص و بخل
با معاني و مفاهيمي كه در فاتحه، مندرج است! اين مرض، نابود و ريشه كن مي شود. چون؛ تعريف بخل، اين است:
[جلوگيري از واجبات شرعي! يا واجباتي كه؛ عادت و مردانگي و مروت، ايجاب كند - در أثر حب مال و ثروت اندوزي و نگهداري اش -]
و اين، هنگامي است كه؛ با [حرص و آز]، قرين نباشد. در صورت مقارن بودنش [شح] است. اين مرض - جدا - با معرفت عبوديت و حقيقتش منافات دارد. معارض است با علم به اينكه:
[بنده، مالك نيست! و حقيقة؛ مربوبي است كه بر او، تدبير نيست! و قطعا؛ عملش منقطع (و بريده) خواهد شد! و وراي او، پادشاهي است كه او را مؤاخذه كند! و روز جزا، او را، به حساب بكشاند! و به آنچه مستحق است، پاداش و جزايش دهد!.]
بعد از اينكه بنده، به حقيقت بندگي اش آگاه شد! و شناخت كه؛ تمام بركات عالم وجود، از آثار رحمت پروردگار او است! - خود و متعلقاتش، براي مولاي است! - (در اين حال؛) انفاق و احسان، برايش سهل است! و اداي آنچه؛ شرعا و عرفا واجب است، بر او آسان!. و (ديگر،) اقامه ي وظائف بشري و قيام به حدود و وظائف انساني، بر او سنگيني نمي كند.
از اين رو؛ هر كه معني [فاتحه] را شناخت و در آن (واقعا!) تدبر نمود، (ديگر،) آلودگي اش به اين مرض - كه ناشي از جهل و ناداني به مضامين اين سوره است - معقول و شايسته نيست!.
بنابراين، بخل و حرص و شح، أمراض ناشي از بدگماني به خدا است! چنانكه أميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: «ترس و بخل و حرص، صفات و غريزه هاي زشتي است كه؛ بدگماني به خدا - همه را - گرد هم آورد!» [1] .
پس؛ اقرار و اعتراف به معاني بزرگ و مهم فاتحه، دل را از آنها، پاك و اصلاح مي كند! و از آلودگي و پليدي آنها، شفا مي بخشد.
پاورقي
[1] غررالحكم: 43. و در علل الشرايع (جلد 246:2) و بحار (جلد 162:73) از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم، رسيده كه:
«بدان! -اي علي! - كه ترس و بخل و حرص، غريزه ي واحدي است كه: بدگماني، آنها را گرد هم آورد.».