تفسير «اهدنا الصراط المستقيم،...»


بعد از بيان علوم و دانش همگاني و همه جانبه ي مبدأ و معاد! و روشنگري وظيفه ي بندگي! و اظهار آخرين گفتار ممتاز!، مولي، به عظيم ترين مقاصد و عاليترين هدف، اشاره نموده است. و آن خواستن هدايت از پيشگاه مقدس خدايتعالي! به [صراط مستقيم] است، و خواستار استقامت و ثبات بر آن هدايت و آئين! و خواهان رشد (و كمال) در دين (جاوداني) او! و تمسك، به حبل (متين) او! و افزون خواهي معرفت و بينش او! و دوري از سلوك راه (و روش) گمراهان! و دورويان! و تبه كاران! (كساني كه؛ جلوه هاي دل انگيز رحمت بيكران حق را نپذيرفتند! و خشم و غضب أوليائش را برآشفتند!). كساني كه؛ در آينده ي نزديك - به حالشان - تو را واقف و آگاه سازيم!.

اين، گوشه اي از نواحي جامع و همگاني [فاتحه] در فرهنگ و علوم قرآني است.

آنگاه؛ اساسي ترين و مهمترين هدف قرآن كريم - از معارف ديني و الهي و معرفة النفس - اين است كه؛ بين أصول دين و مذهب و فروعشان گرد آورد، و سوره ي مقدس [فاتحه]، اجمال و خلاصه ي آنها را در بردارد! و اصول پنجگانه - توحيد و عدل و نبوت و امامت و معاد را شامل است! و بر عبوديت و بندگي، دلالت دارد! [عبوديتي كه؛ از آن، جزئيات و شاخ و برگ دين، متفرع است.]

[فاتحه ي] شريف!، آئين و روش حق را واضح و روشن مي سازد!.

اين سوره، با منشور: [الحمدلله رب العالمين، الرحمن الرحيم، مالك يوم الدين]، بزرگترين وحدانيت حق را بازگو مي كند! و از قيوميت ذاتي أحدي! و ربوبيت سرمدي اش! حكايت دارد!. و از سروري دائمي الوهيتش! نغمه، سر دهد! و از ملك أزلي و أبديش، لب باز كند! و از نعم و لطف بي دريغش! [كه پيوسته شامل همگان است! و رحمت فراوان، كه ويژه ي مؤمنين است]، خبر دهد!. و حقيقة؛ رحمت عام! و لطف عميمش! نهايت عدل و انصاف را متضمن است! - [رحمتي كه؛ در ملك و ملكوت، آفريدگان را - جميعا - فرا گيرد! و از اتصاف خدا به عاليترين مراتب كمال، آگاه سازد!.]

اين، توصيف همه جانبه ي [صفات ذات و صفات فعل] او است، كه دلالت بر رجوع و بازگشت خلايق به سوي او دارد!. «تا آنان را كه؛ به زشتي گرائيدند، به جزاي كردارشان برساند! و به آنان كه؛ رفتار نيك، از وجودشان سر زد، نيكوترين پاداش دهد!.» [1] .

آنگاه؛ بعد از اشاره بر عبوديت كامل و همه جانبه - در فروع - و بعد از بيان اعتقاد درست در أفعال بندگان، به آنان فرمان داد كه؛ در جستجوي هدايت و راه به [صراط مستقيم] باشند. و او است، راه روشنگر حق!



[ صفحه 41]



كه سالك راه خدا را، به خدا مي رساند! (راهي است كه؛) به خشنودي پروردگار، منتهي مي شود.

صراط مستقيم، جز طريق آنكه؛ بر بندگان، ولايت دارد، طريق ديگر نيست، و به اعتبار [حدوث و بقاء]، نبوت و امامت از آن منشعب مي گردد! كه زمامش را به هر دو اعتبار، پيامبر أعظم بر عهده دارد! و امامت را - به اعتبار دوم - جانشين پاكش!. و هر كه؛ به اين دو عزيز الوجود، راهي يافت، حقيقة! به خدا، رهنمون شد و فرمان خدا و رسولش را به گردن نهاد!

«و آنانكه؛ خدا و رسول (وي) را فرمان ببرند، هم آنها، با كساني اند كه؛ خدا بر آنها، نعمت ارزاني داشته! - از پيامبران و صديقين و شهداء و صلحا -» [2] .

و در اين هنگام، ممكن است كه؛ از فرمايش:


پاورقي

[1] «ليجزي الذين أسرء بما عملوا و يجزي الذين أحسنوا بالحسني» نجم، آيه 31.

[2] «و من يطع الله و الرسول فأولئك مع الذين أنعم الله عليهم من النبيين و الصديقين و الشهداء و الصالحين.» نساء، آيه 69.


بازگشت