ستايش قرآن، بزبان امير المومنين


أميرالمؤمنين سلام الله عليه، در طي سخني - كه در منتهاي بلاغت است - كتاب خدا را چنين ميستايد: «... آنگاه؛ بر او، كتاب را نازل كرد!.

نوري كه؛ چراغ و نور افكنهاي او، خاموش نگردد! و چراغي كه؛ افروختگي اش، فروكش نكند! و دريائي كه؛ قعرش ناپيدا است!.

راه روشني است، كه؛ طي و سلوكش، به گمراهي نكشد! و پرتو روشني است كه؛ نورش به ظلمت و سياهي نگرايد! و فرقاني است كه؛ برهانش ساكن نشود!. بيان روشن و واضحي است كه؛ أصول و براهينش خلل ناپذير است! و درماني است كه؛ از ناخوشيهاي روي آور به او، ترسي نيست! و عزت و شوكتي است كه؛ ياورانش را شكستي ني! و حقي است كه؛ مددكارانش وا نمي مانند!

و او است، معدن ايمان و مركز آن! چشمه سار علم و درياهاي آن! بوستان عدل و رودخانه هايش! سنگ بناهاي اسلام و بنيانش! دره ها و راههاي حق و دشتهاي هموارش!.

و دريائي است كه؛ برندگان آب، خاليش نكنند! و چشمه هائي است كه؛ كشندگانش آن را از بين نبرند و كمش نكنند! و آبشخورهائي است كه؛ واردين، از آن نكاهند! و منازلي است كه؛ مسافرين، راه روشنش را گم نكنند! و نشانه هائي است كه؛ راهروان، به آن، نابينا نيستند! و تپه هائي است كه؛ قاصدين، از آن، تجاوز نكنند!.

خداوند، او را، سيرابي عطش علما! و بهار دل فقها! و مقصد راه صلحا! قرار داده است.

دوائي كه؛ بعدش دردي نيست! و نوري كه؛ با او ظلمتي ني! و ريسماني كه؛ دستاويزش محكم است! و پناهگاهي كه؛ دژ بلندش استوار!. و عزت (و شرف) براي كسي كه؛ تحت ولايتش قرار گرفت و او را دوست داشت! و ايمني براي آنكه؛ واردش شد! و هدايت، براي آنكه؛ پيرو او گرديد! و عذر و پوزش، براي كسي كه؛ او را به خودش نسبت داد!. و برهان، براي آنكه: بدان سخن گفت! و گواه، براي فردي كه؛ به آن با دشمنان، به دشمني برخاست! و پيروزي براي كسي كه؛ بدان احتجاج كرد! و حامل، براي كسي كه سراسر وجودش - او را - پذيرفت!.

(خداوند، او را) مركب سواري، براي كسي (قرار داد) كه او را به كار برد! و علامت و نشانه براي آنكه؛ به دنبال نشانه رفت! و سپر براي آنكه در پي زره و آلت دفاع بود! و علم و دانش، براي كسي كه؛ (او را) در بر گرفت و نگهدارش بود! و حديث، براي آنكه روايت كرد! و حكم و فرمان، براي آنكه داوري نمود!.»

و حقيقة! خداوند، أسرار غامض كتاب آسماني! و رموز پنهاني آيات مبينش را - كه؛ بر أحدي از بندگانش اظهار نكرده - به آستان منور ختمي مرتبت صلي الله عليه و آله، بخشيده است:

«عالم هر غيب است (و ويژه ي او است!) و بر غيبش أحدي را چيرگي نبخشد! و آگاه نسازد! جز آن فردي را كه؛ (از او) راضي و خشنود است - از زمره ي رسول (و فرستادگان خويش) -...» [1] .

تحقيقا! پيامبر أكرم صلي الله عليه و آله، تمام آنها را در أوصياء و جانشينان بعد از خودش، به وديعه نهاده! جانشيناني كه؛ خدا، طاعتشان را طاعت خويش، و ولايتشان را ولايت خويش، قرار داده است.

بنابراين؛ هم ايشانند كه با تلقي كامل، از آن حضرت، در رسالت پروردگارش تدبر نمودند! و روي



[ صفحه 19]



بصيرتي كه؛ از أمر خود داشتند! و هدايتي كه؛ از پروردگارشان بود، به اقيانوس (بيكران اطمينان و) يقين، فرو رفتند! و از علوم و معارف الهي؛ به عاليترين مقام! و بالاترين قله ي كمال! رسيدند!.

(اين رشته، رشته ي علوم و دانشي است كه؛) از نبي أعظم صلي الله عليه و آله، به ارث بردند. از اين رو؛ أميرالمؤمنين عليه السلام، اول فردي از صحابه ي رسول خدا صلي الله عليه و آله است كه؛ در تفسير قرآن، سخن گفت. و او، بلامنازع (و بدون استثناء) در كتاب الله و تأويلش، از همه ي مسلمين، داناتر است.

از ابن مسعود، روايت است كه:

«همانا؛ قرآن، بر هفت حرف، نازل شده! از آن، حرفي نيست، مگر اينكه؛ برايش ظاهري و باطني است!. و همانا؛ علي (كسي است كه؛) علم ظاهر و باطن، نزد او است.» [2] .

و «سيد أحمد زيني دحلان» در كتاب؛ «فتوحات اسلاميه» گفته است كه:

«علي رضي الله عنه، چنان بود كه؛ خدا، علم زياد و كشفيات فراواني به او عطا كرده بود.

أبوطفيل، گفته: ديدم؛ علي، ضمن سخنراني مي گويد:

[از من، (هر چه بخواهيد) از كتاب خدا، سؤال كنيد! به خدا قسم! آيه اي نيست، مگر اينكه؛ من داناترم؛ شب نازل شده!؟ يا روز!؟ در هامون!؟ يا در كوه!؟. و اگر مي خواستم، هفتاد شتر از تفسير فاتحة الكتاب، بار مي كردم!.]

ابن عباس، رضي الله عنه، گفته:

[علم رسول خدا، از علم خداي تبارك و تعالي است! و علم علي رضي الله عنه، از علم پيامبر صلي الله عليه و سلم است!، و علم من، از علم علي رضي الله عنه است! و علم من و علم أصحاب محمد صلي الله عليه و سلم، در برابر علم علي رضي الله عنه، چيزي نيست! جز، مانند قطره اي در هفت دريا!.]

و گويند كه؛ عبدالله بن عباس، براي علي رضي الله عنه، زياد گريه كرد! تا اينكه؛ بينائيش از دست رفت!. و نيز، ابن عباس گفته است كه:

هر آينه! نه دهم از علم و دانش، به علي بن أبي طالب، داده شده! و قسم به خدا! تحقيقا؛ در يك دهم ديگر (نيز) شريك مردم است!.» [3] .

و عترت پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله - كه راهنمايان حقيقي اند - بعد از جد أطهر و پدر (بزرگوارشان) به اسرار كتاب حكيم خدا، داناترين مردم اند. هم اينها پرچم هدايت! و محل أنوار الهي! و چشمه هاي ايمان و يقين اند!. و خانه هايشان جاي فرود آمدن وحي آشكار خدا است.

و به خاطر جلالت كتاب الله! و بلندي مقام! و برتري منزلتش! دانشمندان مسلمان، به تفسير و بيان علوم و كشف أسرارش همت گماشتند. و در اين زمينه، به آثاري كه از پيامبر أعظم صلي الله عليه و آله، و عترت هاديش رسيده است؛ تكيه كردند - به خاطر نهيي كه از آنها، درباره ي تفسير برأي، صادر شده است! -.

بنابراين؛ تمام كساني كه به تفسير همه ي قرآن - يا به تفسير پاره اي از سوره ها و آياتش - پرداخته اند، و يا از علوم و أسرارش بحث كرده اند، (همگي) چاره اي نديدند، (جز) اينكه؛ به روايات رسول خدا صلي الله عليه و آله،



[ صفحه 20]



و آثار علي عليه السلام، و أولاد بزرگوار و مباركش! پناهنده شوند.

و تحقيقا؛ گروهي از علماي عظيم الشأن ما، در أدوار و قرون مختلف، به تفسير سوره ي فاتحه، و كشف قسمتي از مشكلات و أسرار آن، و بيان آنچه كه علوم عقلي و نقلي را شامل است، توجه خاصي مبذول داشته اند! و به خاطر جامعيتش! و براي اينكه؛ «أم القرآن» و أساس او است! تفسير عليحده اي برايش ترتيب داده اند.


پاورقي

[1] «عالم الغيب، فلا يظهر علي غيبه أحدا الا من ارتضي من رسول...» سوره ي جن، آيه 27 - 26.

[2] الغدير، جلد 45:2، و جلد 99:3.

[3] الغدير، جلد 2، صفحه 45.


بازگشت