سخني از مترجم


بسم الله الرحمن الرحيم

درباره ي «تفسير فاتحة الكتاب» كه؛ به قلم تواناي علامه أميني قدس سره! منتشر مي شود، يادآوري نكاتي، لازم و ضروري است:

1- درباره ي مؤلف بزرگوار، هيچ نيازي به توصيف و معرفي نيست. چه، او به واسطه ي كتاب جاويد [الغدير] و آثار ديگرش بر جبين روزگار، درخشان! و نامش شهره ي آفاق و زبانزد خاص و عام است! - آثاري كه؛ هر كدام به تنهائي، چراغ فروزان در محيط جهل و بي خبري است! - طبقات گوناگون مردم، شاعر و نويسنده و حكيم و دانشمند و مردم عادي، به تجليل و بزرگداشت او پرداخته اند. ولي آنچه مسلم است؛ بايستي او را در آثار وجودش پيدا كرد! و از خلال صفحات آثارش يافت.

أصولا؛ فردي كه در مقام ستايش و تعريف ديگري است - هر كه باشد: دشمن يا دوست! بد يا خوب! - در آئينه ي وجود خويش به نحوي او را منعكس مي يابد و در واقع، نوعي به توصيف و تعريف خويش مي پردازد! آن چنانكه: «خود ببيند و هر چه گويد از خود گويد!» مگر آنگاه كه؛ از ورطه ي خطرناك و دشوار خودبيني و خودپرستي، آزاد و رها گشته و در دوست به كلي فاني شود! در اين صورت؛ او، به منزلت و مقامي بس عظيم! نائل آمده، و ديگر؛ انيت و هوا در ميان نيست!.

2- در توضيح و تفسير سوره ي «فاتحة الكتاب» نوشتجات فراواني از نويسندگان و دانشمندان و حكما منتشر شده است. مؤلف بزرگوار «الذريعه» در پژوهش خود، به هيجده تفسير از تفاسير شيعه، درباره ي سوره ي فاتحة الكتاب، واقف و آگاه شده اند [1] كه هر گاه؛ تفاسير و تحقيقاتي را كه ايشان پي نبرده و تفاسير غير شيعه را نيز ضميمه كنيم؛ مسلما؛ بيش از اينها خواهد بود.

اين تفسير، اگر چه از جانب مؤلف دانشمند آن، به لحاظي ناقص و ناتمام به جاي مانده! ولي؛ نسبت به نوع خود، از امتيازات ويژه اي برخوردار است! كه مهمتر از همه؛ تكيه بر حديث و روايات معصومين عليهم السلام و غور و بررسي آنها است. البته! واضح است كه؛ گفتار و نوشته اي كه تنها بر اساس محور ولايت و آثار آن، دور بزند، قابل اعتنا است! وگرنه؛ هيچ در صحنه ي حقايق علمي، حريمي نخواهد داشت. اين تفسير، از اين ويژگي بهره مند است.

3- أديبان و نويسندگان، مي دانند كه؛ ترجمه از زباني به زبان ديگر، چه اندازه مشكل است، بخصوص اگر فني باشد و در اصطلاح خاص حكمت و عرفان!.

اينجانب، فعلا در پي شمردن مشكلات و چاره انديشي از جميع جهات نيستم، صرفا براي يادآوري و تذكر اجمالي است كه مسئولان، توجه داشته باشند كه با موضوع مهم و فراموش شده اي مواجه اند! أمري كه تا



[ صفحه 14]



به حال، لااقل در اين زمان! براي آن، فكري نشده است. نه تنها در اين زمينه، أفراد متخصص و پژوهشگر متناسب، تعليم و تربيت نشده! بلكه چنان بي أهميت تلقي شده، كه هر كس به هر عنوان، دست به ترجمه زده است! تباهي ثمرات، تا به آنجا است، كه نيازي به گفتن و بيان كردن نيست!.

4- در اين ترجمه، سعي شده كه از عبارات و كلمات غير مستعمل پرهيز شود. به ويژه؛ اصطلاحات نامأنوس و لغات بيگانه، كه؛ استعمال لغات بيگانه، دأب گروهي است و كاربرد عبارات نامأنوس، دأب گروهي ديگر!.

به عقيده ي مردم آگاه و بيدار و دانا! بهترين نوشته، آن است كه؛ با زبان معمول و مصطلح روز مردم، حرف بزند، تا هماهنگي و تبادل أفكار، به آساني انجام گيرد. چون؛ به كار بردن واژه هاي قرون گذشته و اصطلاحات بيگانه، خود، نوعي فشار و تحميل! بر أفكار، و حاكي از بي اعتنايي به اعتبارات أصيل اجتماعي و نداشتن شعور اجتماعي است!. البته بديهي است كه؛ اصطلاحات خاص علمي، كه در محدوده ي فهم متخصصين همان علم، عرضه شود، مستثني است.

5- در خلال اين تفسير، مطالب و نكات قابل بحث، تا حدودي فراوان است. اما مترجم، فقط به شرح و بيان چند مورد مهم پرداخته! مخصوصا؛ تصميم گرفت كه؛ اجمالا مباحثي پيرامون سه موضوع مهم اين تفسير، به آخر كتاب، بيفزايد! مباحثي كه؛ بين دانشمندان و متكلمين و حكما - از صدر اسلام تا كنون - مورد اختلاف بوده است. سه موضوع، عبارتند از:

1- تفسير امام عسكري عليه السلام.

2- كتاب فقه الرضا عليه السلام.

3- مشيت أزلي و حادث.

قدرت الله حسيني شاهمرادي



[ صفحه 17]




پاورقي

[1] الذريعه، الجزء الرابع، صفحات 338 تا 341.


بازگشت