چگونگي اذان و اقامه از ديدگاه اهل تسنن


علماي اهل تسنن درباره ي چگونگي فصل هاي اذان و اقامه، اختلاف دارند، كه مي توان اختلاف آنها را به چهار شيوه ي زير، بيان نمود.

1- در اذان و اقامه بايد در آغاز دو تكبير گفت، و سپس چهار بار شهادت به يكتايي خدا، و چهار بار شهادت به رسالت پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم را گفت. و اين بر طبق مذهب مالك و اهل مدينه است، و پيروان بعدي از اصحاب مالك گفته اند كه بايد اين دو شهادت با ترجيع باشد، يعني دو بار آن را آهسته و دو بار آن را بلند گفت.

2- اهل مكه و شافعي ها معتقدند كه در اذان و اقامه، تكبير آغاز آن را بايد چهار بار گفت، شهادت به يكتايي خدا و رسالت پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم، هر كدام را نيز چهار بار گفت، و بقيه جمله ها را دو بار گفت.

3- بر طبق مذهب اهل كوفه، در اذان بايد، در آغاز چهار بار تكبير گفت، و جمله هاي بعد را دو بار گفت.



[ صفحه 34]



4- بر طبق مذهب اهل بصره، بايد چهار بار در آغاز، تكبير گفت و شهادت به يكتايي خدا و رسالت پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم را هر كدام سه بار گفت. و همچنين دو جمله حي علي الصلاة و حي علي الفلاح را سه بار گفت.

علماي اهل تسنن در مورد چگونگي جمله هاي اذان و اقامه نيز اختلاف دارند، گاهي تثويب را (يعني اضافه كردن كلماتي را در بين فصلهاي نماز براي جذب مردم به سوي نماز) روا مي دانند، و گاهي آن را انكار كرده و مي گويند در عصر رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم، چنين كاري وجود نداشته است.

و در مورد جمله ي «حي علي خير العمل» نيز اختلاف دارند كه آيا اين جمله تثويب در نماز صبح است، كه به جاي آن جمله ي «الصلاة خير من النوم» در عصر خلافت عمر بن خطاب، گذاشته اند، و يا جزء اذان و اقامه است، و عمر به خاطر مصلحت لازم، آن را حذف نموده است.

همه ي علماي شيعه به پيروي از امامان اهل بيت عليهم السلام اجماع و اتفاق نظر دارند كه جمله «حي علي خيرالعمل» از فصول اذان و اقامه است، و اذان و اقامه، بدون ذكر آن، تحقق نمي يابد، نيز همه ي علماي شيعه و سني اجماع دارند كه اين جمله در



[ صفحه 35]



عصر پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم و در عصر خلافت ابوبكر، و مدتي از عصر خلافت عمر، در اذان و اقامه گفته مي شد.

ولي عواملي موجب شد كه اين جمله را در اذان و اقامه، حذف كردند. [1] .



[ صفحه 41]




پاورقي

[1] همان گونه كه قبلا ذكر شد، اذان داراي هيجده فصل است: 4 بار «الله أكبر»، 2بار «أشهد أن لا اله الا الله»، 2 بار «أشهد أن محمدا رسول الله»، 2 بار «حي علي الصلاة»، 2 بار «حي علي الفلاح»، 2 بار «حي علي خيرالعمل»، 2 بار «الله اكبر»، 2 بار «لا اله الا الله».

اين كلمات هيجده گانه، بدون كم و زياد، توسط جبرئيل وحي شده و در عصر رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم و در عصر ابوبكر و آغاز خلافت عمر، همين كلمات در اذان گفته مي شد. ولي اهل تسنن (هر چهار طايفه از شافعي، حنبلي، حنفي و مالكي) اذان را پانزده فصل مي دانند، به عقيده ي آنها فصل «حي علي خيرالعمل» (دو بار) در اذان حذف شده است، و فصل «لا اله الا الله» در آخر اذان، يكبار گفته مي شود.

و نيز به عقيده ي همه ي اهل تسنن، جمله «الصلوة خير من النوم»، (نماز بهتر از خواب است) بعد از جمله «حي علي الفلاح» (به جاي حي علي خيرالعمل) در اذان صبح مستحب است (الفقه علي المذاهب الخمسه، تأليف محمد جواد مغنيه، ص 119 به نقل از كتاب الفقه علي المذاهب الاربعه).

ولي به عقيده ي شيعه، چنين جمله اي جزء اذان نيست، و بدعت است.

اينك اين سؤال مي شود، كه چرا بعضي از فصل هاي اذان، بين شيعه و اهل تسنن، تفاوت دارد؟!

پاسخ به سؤال فوق:

اين تغيير مربوط به عصر رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم نيست، بلكه به عصر خلافت عمر باز مي گردد، كه بعضي از امور سياسي مربوط به مقام رهبري موجب آن شد.

توضيح آن كه:

مطابق روايات ما، جمله ي «حي علي خيرالعمل» در عصر رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم جزء اذان بود، و در عصر خلافت ابوبكر، و آغاز خلافت عمر نيز، در اذان گفته مي شد، ولي عمر آن را برداشت، و به جاي آن «الصلوة خير من النوم» گذاشت.

امام باقر عليه السلام فرمود: جمله ي «حي علي خيرالعمل» در عهد رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم جزء اذان بود، در عصر خلافت عمر نيز چنين بود، سپس عمر امر كرد تا آن را در اذان حذف كنند.

شخصي از عمر پرسيد: به چه دليل؟

عمر در پاسخ گفت:

«اذا سمع عوام الناس ان الصلوة خير العمل تهاونوا بالجهاد و تخلفوا عنه؛

هر گاه عوام مردم بشنوند كه نماز بهترين عمل است، در مورد جهاد سستي مي كنند، و در نتيجه از رفتن به ميدان جهاد سرپيچي مي نمايند.»

(دعائم الاسلام، ج 1، ص 142، بحار، ج 84، ص 156)

ابن ابي عمير از امام كاظم عليه السلام پرسيد: «چرا جمله ي «حي علي خيرالعمل» در اذان ترك شد؟»

امام كاظم عليه السلام در پاسخ فرمود: «علت ظاهري آن را مي خواهي يا علت باطني آن را؟»

او عرض كرد: هر دو را. امام كاظم عليه السلام فرمود:

«اما العلة الظاهرة فلئلا يدع الناس الجهاد اتكالا علي الصلاة، و اما الباطنة فان خيرالعمل: الولاية، فأراد من امر بترك حي علي خيرالعمل من الأذان أن لا يقع حث عليها و دعاء إليها؛

علت ظاهري آن اين بود كه مبادا مردم با تكيه به نماز، جهاد را ترك كنند، اما علت باطني آن اين بود كه جمله «خيرالعمل» ولايت امامان عليهم السلام بر حق است.»

آن كسي كه ترك جمله ي «حي علي خيرالعمل» در اذان را دستور داد (يعني عمر) هدفش اين بود كه مردم به سوي ولايت امام حق توجه نكنند و احساساتشان به نفع ولايت، تحريك نگردد و به سوي آن، دعوت نشوند.»

نظير اين مطلب در مورد علت ظاهري حذف جمله «حي علي خيرالعمل»، از ابن عباس نقل شده است. (علل الشرايع، ج 2، ص 56، بحار، ج 84، ص 140؛ وسائل الشيعه، ج 4، ص 647 ابواب الاذان و الاقامه باب 19، حديث 16).

و در روايت ديگر از امام باقر عليه السلام نقل شده كه به يكي از شاگردان فرمود: «آيا مي داني كه تفسير «حي علي خيرالعمل» چيست؟»

او گفت: نه.

امام باقر عليه السلام فرمود: «اين جمله تو را به نيكي دعوت مي كند؛ آيا مي داني كه آن نيكي چيست؟»

او عرض كرد: نه.

امام باقر عليه السلام فرمود: «دعاك الي بر فاطمة و ولدها؛

اين جمله، تو را به نيكي كردن به فاطمه عليهاالسلام و فرزندانش دعوت مي نمايد.»

(معاني الأخبار، ص 42)

و طبق بعضي از روايات، حضرت علي عليه السلام در ضمن شمارش بدعتها، فرمود: «يكي از بدعتهاي او (عمر) اين كه: جمله ي «حي علي خيرالعمل» را در اذان ترك كرد، و همين بدعت را سنت قرار داد، و مردم از او متابعت كردند» (كتاب سليم بن قيس: ص 139.)

مطابق بعضي از روايات، عمر در عصر رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم همواره با آن حضرت بگو مگو مي كرد كه چرا نماز بهتر از جهاد است؟!

پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم به او مي فرمود: «در جهاد، انسان يك بار كشته مي شود، ولي در نماز خالص با حضور قلب، چندين بار بايد جهاد كرد (و كشته شد) تا يك نماز مقبول بجا آورد.»

عمر سخن رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم را نپذيرفت، و همواره مترصد فرصت بود تا جمله «حي علي خيرالعمل» را (كه بيانگر برتري نماز بر ساير اعمال است) در اذان حذف كند، در عصر پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم نتوانست اين كار را بكند و سرانجام بعد از رحلت آن حضرت، موفق شد، حتي در اين باره اختلاف شديد شد، بنا گذاشتند كه بلال حبشي اذان بگويد، بلال در ظاهر پذيرفت، و اذان گفت، ولي پس از «اشهد ان محمدا رسول الله» بر اثر فشار زياد روحي، غش كرد و همان را عذر آورد، با توجه به اين كه جو سازان بلال را آنچنان در محاصره گرفته بودند كه اگر «حي علي خيرالعمل» مي گفت: كشته مي شد.

(اقتباس از الاوائل، ص 239.)

امام صادق عليه السلام گويي به همين مطلب اشاره كرده مي فرمايد:

«ان بلالا كان عبدا صالحا، فقال: لا اؤذن لاحد بعد رسول الله صلي الله عليه و آله وسلم فترك يومئذ حي علي خيرالعمل؛

همانا بلال بنده ي شايسته بود، و گفت: من براي احدي بعد از رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم اذان نمي گويم، از اين رو جمله ي «حي علي خيرالعمل» در اذان ترك شد.»

(من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 184)

از اين عبارت فهميده مي شود كه بلال تحت فشار بود، اگر اذان مي گفت علاوه بر تأييد حاكمان غاصب، مي بايست جمله «حي علي خيرالعمل» را نگويد، در نتيجه به بدعتگزاران كمك كند.

نتيجه و جمع بندي

جمله ي «حي علي خيرالعمل» جزء اذان بود، در عصر پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم و ابوبكر آغاز خلافت عمر در اذان گفته مي شد، سپس در عصر خلافت عمر، به دستور او به بهانه ي اين كه مردم به جاي جهاد به سوي نماز روي مي آورند، حذف شد، ولي راز اصلي ترك آن جمله، به خاطر اين بود كه «خيرالعمل» ولايت حضرت علي عليه السلام است.

بلال حبشي براي اين كه بدعت را تأييد نكند، بعد از رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم اذان نگفت، و اگر اذان را به طور كامل مي گفت كشته مي شد.

انتقادات ما بر اين بدعت

بدون ترديد، احكامي كه در عصر پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم جزء مسلمات بوده، تا قيامت حجت است، كم و زياد كردن آن، بدعت مي باشد، و بدعت همان گمراهي است و صاحبش اهل دوزخ خواهد بود.

آن كس كه جمله ي «حي علي خير العمل» را از اذان حذف كرد، دليلش اين بود كه مردم به سوي نماز به خاطر آن كه بهترين عمل است رو مي آورند و در امر جهاد سستي مي كنند، ما از چند جهت به اين دليل فريبنده ي توخالي انتقاد داريم.

1- معناي اين بدعت (حذف جمله ي «حي علي خير العمل» به خاطر تحريك مردم به جهاد) اين است كه عمر و پيروانش، از خدا آگاهتر هستند، و خدا نمي دانست كه جمله ي فوق موجب سستي در امر جهاد است، ولي عمر و پيروانش مي دانند!!

2- اگر اين جمله مانع جهاد است، پس چرا در عصر رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم مانع جهاد نبود؟ و چرا جلو اصحاب حضرت علي عليه السلام را كه در پيشاپيش جهادگران بودند، نگرفت؟

3- اگر مطابق اين جمله، نماز بهتر از جهاد باشد، موجب آن نيست كه جهاد ترك شود، زيرا هر كدام در جاي خود مورد توجه هستند، مانند اين كه مسلمانان مي دانند نماز بهتر از روزه است، در عين حال در ماه رمضان با شور و شوق، روزه ي خود را مي گيرند.

4- جهاد بر دو گونه است: 1) جهاد اكبر 2) جهاد اصغر، و تا جهاد اكبر نباشد، جهاد اصغر به طور كامل انجام نخواهد شد، نبرد با مخالفين، جهاد اصغر است، ولي مبارزه با نفس اماره، جهاد اكبر است، و نماز كامل، انسان را براي جهاد اكبر آماده مي سازد، بنابر اين بايد به نماز توجه كامل كرد، و از منبع پرفيض آن نيروگرفت تا در جهاد با دشمن، بتوان پيروز شد، بر همين اساس در روايتي كه قبلا ذكر شد، پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم فرمود: «در جهاد، يكبار كشتن است، ولي در نماز چندين بار كشتن وجود دارد.»

پس لازم است كه همان احكام نوراني اسلام كه در عصر پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم بود بي كم و كاست تداوم يابد.

درباره ي جايگزيني جمله «الصلوة خير من النوم» نيز همان انتقادات فوق هست، و بدعت آشكار مي باشد، لذا امام صادق عليه السلام در پاسخ به سؤال معاوية بن وهب، فرمود: «ما نعرفه» ما چنين جايگزيني را در نماز نمي شناسيم. (وسائل الشيعه، ج 4، ص 651، حديث 1)

تا آنجا كه عبدالله بن عمر، هنگامي كه اين جمله «الصلاة خير من النوم» را به جاي حي علي خيرالعمل در مسجد شنيد، به عنوان اعتراض، از مسجد خارج شد.

(الفقه علي المذاهب الخمسه، ص 119).


بازگشت