علت و آغاز تشريع اذان


روايت كنندگان درباره ي علت قانوگزاري اذان، و آغاز آن، اختلاف نموده اند، از طريق اهل تسنن روايت شده كه اذان در سال اول هجرت، در مدينه، تشريع شد، و پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم آن را از «عبدالله بن زيد» گرفت.

ولي از طريق شيعه به طور مسند روايت شده كه امام صادق عليه السلام لعنت كرد كساني را كه چنين پنداري دارند، و فرمود:

«ينزل الوحي علي نبييكم، فتزعمون انه اخذ الأذان من عبد الله بن زيد؛

در مورد اذان، وحي بر پيامبر شما نازل مي شد، ولي شما پنداشتيد كه آن حضرت، فصلهاي اذان را از عبدالله بن زيد گرفته است.» [1] .

و از امامان عليهم السلام روايت شده كه: اذان در آن هنگام كه پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم در مكه بود، در شب معراج (در سال 10 يا 12بعثت) تشريع گرديد، در اين راستا نظر شما را به دو روايت زير، جلب مي كنم:



[ صفحه 22]



1- امام باقر عليه السلام فرمود: «هنگامي كه رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم به معراج رفت، وقتي كه به «بيت المعمور» (واقع در آسمان چهارم) رسيد، براي نماز ايستاد جبرئيل اذان و اقامه گفت، پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله وسلم جلو ايستاد، و مشغول نماز شد، پيامبران و فرشتگان به او اقتدا كردند.» [2] .

2- امام صادق عليه السلام فرمود: «جبرئيل بار ديگر براي ابلاغ اذان بر پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم نازل شد، در اين هنگام، سر پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم بر روي زانوي علي عليه السلام بود، آنگاه جبرئيل فصل هاي اذان و اقامه را به پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم آموخت، هنگامي كه آن حضرت از آن حالت بيرون آمد، به علي عليه السلام فرمود: «آيا كلمات اذان و اقامه را شنيدي؟»

حضرت علي عليه السلام عرض كرد: آري

فرمود: فراگرفتي؟

حضرت علي عليه السلام عرض كرد: آري.

پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم هماندم فرمود:

«ادع لي بلالا نعلمه؛

بلال حبشي را نزد من بطلب تا اذان را به او بياموزيم.»



[ صفحه 23]



حضرت علي عليه السلام بلال را طلبيد و كلمات اذان و اقامه را به او ياد داد. [3] .

به اين ترتيب بلال حبشي به عنوان نخستين اذان گوي اسلام، اذان گفت، و شعار مهم اذان در ميان مسلمانان آغاز گرديد. [4] .



[ صفحه 27]




پاورقي

[1] وسائل الشيعه، ج 4، ص 12 (ابواب الاذان و الاقامه، باب 1، حديث 3).

[2] همان مدرك، حديث 1.

[3] همان مدرك، حديث 2، من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 182، فروع كافي، ج 3، ص 302.

[4] توضيح بيشتر اين كه: پس از هجرت پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم به مدينه مهاجر و انصار در مدينه اجتماع كرده و حكومت اسلامي استقرار يافت و همواره بر تعداد مسلمانان افزوده مي شد، نياز شد كه هنگام نماز به وسيله اي مردم را به برپايي نماز، آگاه كنند.

نخست به پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم پيشنهاد شد كه دستور دهد، با «بوق» مردم را آگاه كنند، ولي آن را نپسنديد، چراكه يهوديان به وسيله بوق، مردم را به تشكيل مراسم مذهبي خود آگاه مي كردند، سپس پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم «ناقوس» را كه وسيله ي اطلاع رساني مسيحيان است، در نظر گرفت ولي سرانجام (پس از وحي الهي) به يكي از اصحاب فرمود: فصلهاي اذان را به بلال حبشي بياموز، زيرا صداي او بلندتر و رساتر است. (اقتباس از سيره ابن هشام، ج 1، ص 154)، روايت فوق از طرق اهل تسنن نقل شده و به اين ترتيب «اذان گفتن» به عنوان آواي ملكوتي توحيد و اطلاع رساني به مردم براي شركت در نماز، تعيين گرديد.

اذان؛ شعار بزرگ اسلام:

هر ملتي در هر عصر و زماني براي برانگيختن عواطف و احساسات افراد خود و دعوت آنها به وظايف فردي و اجتماعي، شعاري داشته است، و اين موضوع در دنياي امروز به صورت گسترده تري ديده مي شود.

مسيحيان در گذشته و امروز با نواختن صداي ناموزون «ناقوس» پيروان خود را به كليسا دعوت مي كنند. يهوديان در گذشته با صداي ناهنجار «بوق» مردم را به كنيسه هاي خود دعوت مي نمودند. آتش پرستان با روشن كردن آتش، و شعله هاي آن، مردم را دعوت مي نمايند، ولي در اسلام اين دعوت با «شعار اذان» صورت مي گيرد، كه داراي مفاهيم عالي بوده، و به مراتب رساتر و مؤثرتر از شعارهاي ديگران است.

چه شعاري از اين رساتر كه به نام خداي بزرگ آغاز مي گردد، و با وحدانيت او و گواهي به رسالت پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله وسلم اوج مي گيرد، و با دعوت به نماز و رستگاري و عمل نيك ياد خدا، و با يگانگي پروردگار پايان مي يابد.

با جمله هاي موزون، عبارات كوتاه، محتويات روشن، مضمون سازنده و آگاهي بخش.

آواي دل انگيز و ملكوتي اذان كه در ساعات مختلف، در مأذنه ها طنين افكن مي شود، همچون نداي آزادي و نسيم حياتبخش استقلال و عظمت و عرفان است كه گوشهاي مسلمانان راستين را نوازش مي دهد. و بدخواهان را سرافكنده مي نمايد، و بذر مفاهيم عالي اعتقادي و عبادي و اجتماعي و سياسي را بر قلبهاي آماده مي پاشد كه عبارتند از:

1 - يكتايي خدا را (عقيده)

2 - رسالت و رهبري پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله وسلم، رهبري حضرت علي عليه السلام و رهبران حق را (عقيده و سياست.)

3 - دعوت به نماز را (عبادت).

4 - دعوت به سوي رستگاري را (تهذيب و پاكسازي).

5 - باز دعوت به نماز به عنوان بهترين عمل.

6 - باز دعوت به خدا و يكتايي او.

برداشت صحيح و انقلابي از اذان و اقامه:

اذان شعاري است كه داراي دو حركت است، «حركت تخريبي» و «حركت باز سازي».

حركت تخريبي آن، سركوبي دائم كافران و منافقان است، و همچون تيري است كه بر قلب آنها مي خورد.

حركت بازسازي آن، دعوت انسانهاي مسلمان و آماده به سوي حق و راه رستگاري و كلاس پاكسازي و بهسازي است.

در اينجا براي اينكه اين «دو حركت اذان» به روشني ترسيم گردد، به روايات و رخدادهاي زير توجه كنيد:

1- حضرت رسول اكرم صلي الله عليه و آله وسلم فرمود:

«إن الشيطان إذا سمع النداء هرب؛

هرگاه شيطان صداي اذان را مي شنود، فرار مي كند.» (كنز العمال، حديث 20951.)

2- نيز فرمود: «إن اهل السماء لا يسمعون من اهل الأرض شيئا إلا الأذان؛

همانا اهل آسمان از اهل زمين چيزي جز اذان، نمي شنوند.» (كنز العمال حديث 20934، ميزان الحكمة، ج 1، ص 82.)

اين دو روايت بيانگر آن است كه اذان بايد به گونه اي در صحنه باشد كه از يك سو موجب طرد شيطان و محو مظاهر شيطاني گردد، و از سوي ديگر انسان را در ملكوت اعلي سير دهد، و روحيه ي عرفاني و معنوي انسان را آن چنان اوج دهد و به معراج ببرد كه گويي آسمانيان، نداي او را مي شنوند، و از آن ندا لذت مي برند و به شور و شوق مي افتند.

3 - هنگامي كه بلال حبشي اذان مي گفت، مؤمنان راستين بسيار شاد مي شدند، و اين شادي آنها از چند جهت بود:

1 - بلال خوش صدا بود، و آواي غمگين و پرجاذبه ي او گوش و جان را نوازش مي داد.

2 - آنها با شنيدن اذان بعد از آن همه ذلتها، عزت و شكوه اسلام را مي ديدند، و اين عزت و شكوه بعد از آن همه دربدري ها، براي آنها بسيار شيرين بود.

3 - آنها پس از شنيدن اذان، مي فهميدند كه وقت نماز داخل شده، نمازي كه معراج مؤمن است، نمازي كه افراد را به درگاه الهي نزديك مي كند، نمازي كه ستون دين و مايه ي دوام اسلام است، آنها شاد مي شدند كه وقت اشرف عبادات فرا رسيده است، ولي به عكس، منافقان، سرافكنده و شرمسار مي گشتند. (الاوائل، ص 231.)

پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله وسلم نيز از اذان بلال شاد و بانشاط مي شد از اين رو همواره به او مي فرمود: «ارحنا يا بلال» يعني اذان بگو تا مشغول نماز شويم، و در پرتو توجه به ذات اقدس پروردگار، نشاط يا بيم، (الاوائل، ص 228) و قلبمان شاد و سرشار از لذت رباني گردد.


بازگشت