اخلاق رذيله


عبارتند از:ريا، نفاق، غضب، تكبر، خودبيني، تندخويي،ظلم، مكر و فريب، غيبت،بهتان، عيبجويي، سخن چيني، خلف وعده، دروغ، حب دنيا، حرص، بخل، بي توجهي به حقوق والدين، قطع خويشاوندي، كفران نعمت و ناسپاسي تبذير و اسراف، حسد، بدزباني و دشنام دادن، مانع خير ديگران شدن، و ديگر صفات زشت.

صدها آيه و روايت در مذمت اين صفات و راه پيشگيري و علاج و آثار و علايم و كيفرهاي دنيوي و اخروي آنها وارد شده، كه در اين بخش به چند نمونه از آنها كه در سوره ي معارج آمده، اشاره مي شود. در آنجا به سه نمونه از رذايل اخلاقي در وجود انسان ها اشاره شده: حرص، جزع، بخل.

«ان الانسن خلق هلوعا اذا مسه الشر جزوعا و اذا مسه الخير منوعا الا المصلين؛ [1] انسان حريص و كم طاقت آفريده شده است؛ هنگامي كه بدي



[ صفحه 62]



به او رسد بي تابي مي كند، و هنگامي كه خوبي به او رسد مانع ديگران مي شود، مگر نمازگزاران.»

اين هلوع بودن، جزوع بودن، بي قرار بودن، مانع خير بودن، خير و بركات را براي خود خواستن، خير را توسعه ندادن، شرح صدر نداشتن، جزع را تحمل نكردن، و خير را براي ديگران طلب نكردن؛ اينها جزو رذايل اخلاقي است كه هر بخشي براي خود آثار سوء آن بخش را دارد، بخشي مربوط به تورم و احتكار و گراني، تطفيف و كم فروشي، و بخشي هم در مسائل سياسي است كه اگر يك حادثه ي تلخي پيش بيايد، به گروه هاي ديگر وابسته مي شود، جزع مي كند. بي صبري نشان مي دهد. چنانچه همه ي اينها تحليل گردد، تمامي رذايل اخلاقي و اجتماعي مانند آن، از آن استنباط مي شود. فرمود انسان طبيعتا اين چنين است، گرچه فطرتا موحد است، فطرت انسان البته حق خواه و حق طلب است. پس طبع انسان در برابر شدايد جزع مي كند و اگر خيري به او رسيد سعي مي كند انحصار طلب باشد (بخل بورزد) و به ديگران ندهد. اين رذايل طبع انسان است و نه فطرت انسان. فطرت انسان بر توحيد است، ولي طبيعت انسان بر پليدي و رجس و آلودگي است. آنچه را كه مربوط به فطرت است انبياء احياء مي كنند، و آنچه كه مربوط به طبيعت است آلودگي است كه بايد آن را پاكسازي كرد. خلاصه، اگر رنج و شري به انسان برسد جزع و بي تابي مي كند. صبر را از دست مي دهد و اگر خيري به او برسد سعي مي كند كه به ديگران نرساند و مناع خير باشد.

اما نمازگزاران طبيعت را كوبيدند و فطرت را احيا كردند. خاصيت نماز احياي فطرت است. نمازگزار كسي است كه طبيعت سركش را رام كند. نمازگزار در شدايد جزع نمي كند و چنانچه خيري به او رسيد، منع نمي كند و



[ صفحه 63]



به ديگران مي رساند. اين رذايل اخلاقي كه در جنبه ي طبيعي هر انساني مشهود است، تنها عامل تنزيه و تطهيرش، همان نماز است: «... الا المصلين». استثناء از انسان هلوع است، و اگر از ميان همه ي امتيازات مؤمنيني كه در آيات بعد ذكر مي شود، نماز را اختصاص به ذكر داد، براي اين بود كه شرافت نماز را رسانيده و بفهماند كه نماز مهم ترين اعمال است.

علاوه بر اينكه نماز اثر روشني در دفع رذيله ي هلع مذموم دارد، چون در آيه ي «ان الصلوة تنهي عن الفحشآء و المنكر» [2] نماز را بازدارنده از هر فحشاء و منكر دانسته و طبعا نمازگزاران از اين رذايل محفوظند، و معلوم مي شود نماز است كه انسان را از اين رذايل محفوظ و تطهير مي كند.

بنابراين تطهير انسان از همين نماز خواهد بود، زيرا نماز بسياري از فضايل را براي انسان تحصيل و بسياري از رذايل را برطرف مي كند.

اميرالمؤمنين عليه السلام در «نهج البلاغه» از رسول الله صلي الله عليه و آله نقل فرموده است كه آن حضرت فرمود: «من در تعجبم از كسي كه چشمه اي بر درب منزل اوست و شبانه روزي پنج بار در آن چشمه شست و شو مي كند، با اين وجود آلوده است.»

و فرمود: «نماز همچون چشمه ي زلالي است كه انسان نمازگزار در اين وقت هاي پنجگانه در آن شست و شو مي كند.»

نماز كوثري است كه انسان را تطهير مي كند. قهرا اگر ما از نماز اين طهارت را در خود احساس نكرديم، بايد بپذيريم كه آن نماز واقعي را نخوانده ايم. ممكن است نمازمان صحيح باشد، ليكن مقبول نيست، زيرا آن نمازي مقبول است كه روح انسان را تطهير كند و با انسان سخن گويد و او را مژده دهد.



[ صفحه 64]



نمازگزار از هر چيزي كه مانع كمال نماز مي شود، بايد اجتناب ورزد، و نفس خود را از آن تطهير كند. اگر نمازگزار چندين نماز بخواند، ولي اين موانع را نتواند براندازد، از نماز خود لذت نمي برد و نماز خود را ضايع مي كند.

در اين مورد حضرت امام قدس سره مي فرمايد: «و ينبغي أن يبذل جهده في التحذر عن موانع القبول من العجب و الحسد و الكبر والغيبة و حبس الزكوة و ساير الحقوق؛ [3] سزاوار است نمازگزار كوشش كند كه موانع قبول (كمال) تمام را از خودش دور نمايد، مانند خودپسندي، حسد، تكبر، غيبت، و ندادن زكات و ساير حقوق واجب كه مانع قبول (كمال) نماز مي باشند.»

صاحب عروة الوثقي رحمه الله مي فرمايد: «لازم است نمازگزار از همه ي گناهان دوري كند، زيرا خداوند در قرآن مي فرمايد: «انما يتقبل الله من المتقين؛ همانا خداوند از افراد پرهيزگار مي پذيرد.»

اگر از گناهان دوري نجوييم، مانع قبولي نماز مي شويم و در اين صورت اگر نماز قبول نشد، اعمال ديگر هم پذيرفته نمي شود. در اين مورد امام باقر عليه السلام فرمود: «ان أول ما يحاسب به العبد الصلاة فان قبلت قبل سائر عمله و اذا ردت رد عليه سائر عمله؛ [4] نخستين چيزي كه از بنده حسابرسي مي شود نماز است، پس اگر نماز پذيرفته شد اعمال ديگر نيز پذيرفته مي شود، چنانچه نمازش رد شود، بقيه ي اعمال او هم قبول نخواهد شد.»

بعضي از رذايل اخلاقي و گناهان را، كه مانع قبول (كمال) نماز مي شود، براي نمازگزار متذكر مي شويم. گناهان، اعم از گناه كبيره و صغيره، مانع كمال نماز شده و از فضيلت و قدر نماز هم مي كاهند، نمازگزار بايد تلاش نمايد



[ صفحه 65]



خود را از آن گناهان پاك كند، تا ريشه ي آنها در دل انسان رسوخ نكند. سعي كند از گناهان توبه كند و بدون گناه وارد نماز شود، چون كه گناهان مانع انجام نماز درست مي شود، زيرا نماز، با گناه و زشتي سازگار نيست و ميان آنها تزاحم و درگيري است، و هر كدام مانع ديگري خواهد بود. بنابراين، نمازگزار بايد هر چه زودتر خود را دريابد و از هر ناپاكي پاك گرداند و گرد آلودگي را با شستن در چشمه ي زلال نماز از خود بشويد و با فرو رفتن در كوثر نماز، خود را از هر ناپاكي پاك كند.

پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله مي فرمايد: «انما مثل الصلوة فيكم كمثل السري، و هو النهر علي باب احدكم يخرج اليه في اليوم و الليلة يغتسل منه خمس مرات فلم يبق الدرن مع الغسل خمس مرات و لم تبق الذنوب مع الصلوة خمس مرات؛ داستان نماز در بين شما، مانند داستان جوي آبي است كه بر در خانه شما روان است، و هر يك از شما هر شبانه روز، پنج بار از آن نهر بهره برده و در آن شست و شو مي كنيد، به طوري كه ديگر هيچ چركي در شما نمي ماند.»

آري، نمازهاي پنجگانه همانند شست و شوهاي مكرري است كه نمازگزار از اين طريق، گناهان خود را مي زدايد.

بنابراين، نمازگزار هرگز به گناه آلوده نمي شود، زيرا در شبانه روز پنج بار شست و شو، مجالي براي گرد گناه و غبار آلودگي نمي گذارد.

هرگز گناهان با روح نماز سازگار نيست، و نمازگزار واقعي خود را به اين گناهان نمي آلايد. از اين رو، حضرت رضا عليه السلام فرمود: «الصلاة قربان كل تقي؛ نماز براي هر انسان باتقوا و وارسته، وسيله ي تقرب و نزديكي به خداوند سبحان است.» و چون فرد آلوده به گناهاني مثل تجاوز به حريم حقوق ديگران، رشوه دادن و گرفتن، ربا دادن و گرفتن، غفلت از اموال مردم، تقلب



[ صفحه 66]



در معامله، فرار از ميدان جهاد واجب، خيانت در امانت، شرب خرم، و ساير مسكرات، قماربازي، شهادت دروغ، قسم دروغ، و...، پارسا و اهل تقوا نيست، هرگز نماز وي عامل تقرب او به ساحت خداي سبحان نمي شود و تنها نمازگزاري به مقام مقدس تقرب كامل نايل خواهد شد كه از گناهان پاك شد و به آنها آلوده نگردد.

هر انساني به اندازه ي پارسايي خود از نماز صحيح و مقبول برخوردار مي شود و به همان نسبت به خداوند سبحان قرب مي يابد. نماز پرستش ويژه اي است كه با هر فساد و نارسايي مبارزه مي كند و جلوي هر گونه زشتي را مي گيرد و به هيچ كس اجازه ي تخلف از وظايف را نمي دهد، پس اگر آثار گناه باشد معلوم مي شود كه ما روح نماز را از بين برده ايم و نماز بي روح خوانده ايم، چون روح نماز هرگز نمي گذارد كسي آلوده باشد. خلاصه، نماز با تمام گناهان در نبرد است.


پاورقي

[1] سوره ي معارج، آيات 19 تا 22.

[2] سوره ي عنكبوت، آيه ي 45.

[3] تحرير الوسيله، ج 1، ص 155.

[4] وسائل الشيعة، ج 3، ص 22.


بازگشت