انسان فداكار


- سهيلا سميعي

تقريباً ساعت 11 شب بود كه به تالار پذيرايي رسيدم. آن جا عروسي بود. بوي خوش غذا و سرو صداي مهمان ها فضاي شهر را پر كرده بود. خيلي گرسنه بودم. داشتم همان دور و اطراف قدم مي زدم كه ديدم چيزي در آن تاريكي توجهم را به خودش جلب كرد. آن را برداشتم. حدود 500 هزاري مي ارزيد. حركت كردم. ديدم زن ميان سالي از سالن خارج شد. زن سراسيمه و نگران مي گفت: « يادگار عزيزم، گردنبندم….» و زار زار گريه مي كرد. در همان لحظه بود كه دودل شدم كه گردنبند را به او بدهم يا نه؟ …

-سهيلا سميعي ـ 16 ساله ـ از اراك با روايتي از پيامبر اكرم(ص) درباره اهميت نماز و چند خاطره در مسابقه شركت كرده است. نويسنده با بيان خاطره اي درباره نماز، كوشيده است تأثير معنوي نماز را در آن ها بنماياند.

سميعي در عرصه قلم نوپا به نظر مي رسد و بايد به انتظار آثار بهتري از او ماند. عنوان خاطرات وي چنين است:

«انسان فداكار»، «برادر نادان» و «خوشبخت ترين انسان دنيا».


بازگشت