گله مندي سجده


من سجده ام، از بعضي از انسان ها گله مند هستم و در واقع خداوند و فرشتگان كه ضبط كننده اعمالند گله مندند. چرا با جهان هستي و همه جنبندگان و درختان و خورشيد و ماه در سجده همسو نيستند (چرا با سلول هاي وجود خودشان كه دائم در سجده هستند) تضاد دارند.

عده اي با من سر و كار ندارند و سرانجام به رنج و پشيماني سخت مبتلا مي شوند [1] و بعضي از ميان آنها كه با من سر و كار دارند، عاشقانه با من هم آغوش نشده و به من كم توجه هستند؛ گوي مي خواهند دانه اي از زمين برچينند و نمي دانند كه ارزش نماز به سجده هاي طولاني و عاشقانه است.

عده اي هم با كالبد مادي خود به من شكل سجده را مي دهند اما سجده حقيقي نمي كنند؛ يعني روح آنها از من بي خبر است، بلكه سجده حقيقي آنها در برابر صاحبان زر و زور و در برابر صاحبان جمال و شهرت است.



جبهه در خاك نهادن بود آنگه سجده

كه درون نيز هماهنگ شود با سجده





[ صفحه 135]



پس بايد با درون و برون خود، مرا بجا آورند تا از سجده كنندگان و نمازگزاران محسوب شوند. [2] .


پاورقي

[1] الم تر ان الله يسجد له من في السموات و من في الارض و الشمس و القمر و النجوم و الجبال و الشجر و الدواب و كثير من الناس و كثير حق عليه العذاب (حج، 17).

[2] در روايات هست كه پيامبر (ص) فرمود: «من اكرم غنيا لغناه فقد ذهب ثلثا دينه؛ كسي كه فقط به خاطر بي نيازي و ثروت شخص به او اكرام كند دو ثلث دين را از دست داده است».


بازگشت