ركوع و پيام آن
من ركوع نمازم. من در شبانه روز هفده بار [1] بر هر مكلف واجب شده ام و نور فروتني در پيشگاه خداوند را در او زنده مي كنم.
من ركوع هستم، بجا آورنده من اظهار خاكساري و عبد بودن و سر تسليم نهادن در مقابل خالق و دوست را با ركوع خود، بيان مي كند. [2] .
كسي كه مرا بجاي مي آورد به اين واسطه خود را در برابر خداوند كوچك و حقير و خدا را بزرگ و قابل ستايش مي داند.
گرچه در ركوع هر ذكري را مي توان گفت، اما ذكر «سبحان ربي العظيم و بحمده» با ركوع مناسبت بيشتري دارد و ما را متوجه عظمت مقام ربوبي خداوند و ناچيز بودن انسان در پيشگاه او مي نمايد.
[ صفحه 129]
من مقدمه اي براي سجده هستم با اين تواضع مقدماتي مي توانم به تدريج به تواضع كامل و تسليم مطلق «سجده حقيقي» در برابر خدا برسم.
زيرا سجده يعني همه چيز را فداي حق كردن و اين معنا كار هر كسي نيست.
و آن افرادي مي توانند سجده واقعي كنند كه قبلا در مقابل فرمان خدا «چشم» گفته و تواضع كرده و خود را ساخته باشند يا در مسير ساختن خود باشند.
پاورقي
[1] بر فرد مسافر يازده بار واجب شده و اما ركوع مستحب در نافله هاي شبانه روزي 34 مرتبه مي باشد و اگر نافله عشا را كه نشسته خوانده مي شود، همان دو ركعت حساب كنيم، 35 ركوع مي شود. روي هم 52 ركوع براي غير مسافر.
[2] ركوع و سجده، مختص گفتن ذكرهاي خالص است كه همه در ارتباط با صفات الهي است. لذا كراهت دارد در ركوع و بخصوص در سجده تلاوت قرآن نمايند، مگر آياتي كه جنبه ذكر خالص دارند و تمجيد مقام ربوبيت است؛ زيرا بسياري از آيات درباره مخلوق و خصوصيات و وظائف او مي باشد پس ماهيت ركوع و سجده اقتضاء مي كند كه فقط توبه به عظمت او بنمايند.