حي علي الصلوة


يازدهمين اجلاس سراسري نماز

نماز و دانشگاه

اصفهان 1380



[ صفحه 79]



بسم الله الرحمن الرحيم

انسان كه از سويي گاه مظهر برترين و زيباترين حقايق هستي است، از سوئي ديگر، گاه محل بروز زشتي ها و پستي هاي بي همانند نيز مي گردد. اگر در جايي و زماني او را مظهر آگاهي و محبت و فداكاري يا خردمندي و آفرينندگي و پيشرفت در عرصه هاي تعالي، يا آيت شوق و شور و اميد مي بينيم، در جايي و زماني ديگر او را دچار غفلت و كينه و خودخواهي، يا جهل و عادت و ركود، يا سستي و نوميدي و بدبيني مشاهده مي كنيم.

اين عنصر با استعداد، مي تواند برترين موجود گيتي تا پست ترين پديده ي هستي گردد. او مجهز به همه ي ابزارها و زمينه هاي تعالي و تكامل معنوي و مادي، آفريده شده است. سرشت او، نيك و راه نيكي به روي او



[ صفحه 80]



باز است. خرد و قدرت بر تصميم گيري و انتخاب، دو بال تواناي اويند و رسولان الهي راهنمايان و اميد دهندگان و كمك كنندگان به او.

امّا او با اين حال مي تواند تسليم ضعف ها و هوس ها و خودخواهي ها يا جهل ها و غفلت ها و عادت هاي خود شود وخود را از همه ي آن بشارت ها و اميدها و معراج ها محروم سازد. اين همان است كه آن را بايد «فساد پذيري انسان» ناميد و همان است كه در عمر دراز بشريت و نيز در عمر هر يك از آحاد بشر، بزرگترين مصيبت او و خطرناكترين تهديد به شمار رفته است و مي رود. براي پيشگيري و نيز درمان اين آفت بزرگ، دين خدا «ذكر» را به انسان آموخته است.

ذكر يعني حقيقت را به ياد آوردن، خود را در برابر خدا يافتن، به او گوش سپردن و به او دل دادن. يعني از دلمشغولي هايي كه آدمي را اسير وسوسه ي هوس ها مي كند، يا ميل به برتري جوئي و كين ورزي و آزمندي او را ارضاء مي سازد، خود را رها ساختن، يعني او را از جهنمي كه براي خود فراهم كرده است، به بهشت صفا و انس و بهجت و امن بردن. و نماز با تركيب هماهنگ دل و زبان و حركت، ناب ترين و كامل ترين نمونه و وسيله ي ذكر است.



[ صفحه 81]



انسان در زندگي شخصي اش، گاه بر اثر محنتها و شدت ها و مصيبت ها، و در زندگي جمعي اش، گاه با حوادث تحول آفرين مانند حركت عمومي به سوي جهاد يا انفاق يا كمك به نيازمندان، به عامل ذكر نزديك مي شود، و گاه با سرگرمي هاي هوس آلود و غرق شدن در سرخوشي و اشرافي گري و عيش بارگي، از آن دور مي افتد. عنصري كه مي تواند در همه ي اين احوال او را به بهشت «ذكر» نزديك يا نزديكتر كند، نماز است.

نماز در حالات آمادگي روحي، به آدمي عروج و حال و حضور بيشتر مي بخشد و در حالات غفلت و ناآمادگي، در گوش او زنگ آماده باش مي نوازد و او را به آن وادي نوراني نزديك مي سازد. لذا نماز در هيچ حالي نبايد ترك شود. در عين شدت و محنت، در بحبوحه ي ميدان جهاد، در هنگام فراغ و آسايش، و حتي در ميان محيط لجن آلودي كه انسان با هوس ها و كينه ها و شهوت ها و خودخواهي ها، پيرامون خود پديد آورده است. نماز يك شربت مقوّي و شفابخش است، بايد آن را با دل و جان خود نوشيد و از هر نقطه كه در آن واقع شده ايم، يك گام يا يك ميدان به بهشت رضوان نزديك شد.

از اين روست كه نه حي علي الجهاد و نه حي علي الصوم و



[ صفحه 82]



نه حي عليالانفاق، نگفته اند، ولي در هر روز بارها سروده اند: حي علي الصلوة.

در دوران انقلاب و جنگ تحميلي، نماز، ما را در حركتمان مصممّتر و نيرومندتر مي كرد، و امروز كه خطر غفلت و عيش بارگي و آرزوهاي حقير و تنگ نظرانه و عادت ها و روزمرّگي ها ما را تهديد مي كند، نماز به ما مصونيت مي بخشد و بن بستهاي پنداري را مي شكند و راه ما را روشن و افق را درخشان مي سازد. اين تنها برگي از كتاب مناقب نماز است، و همين براي به راه انداختن حركتي جدي تر از گذشته، مي تواند انگيزه يي ژرف و كارآمد پديد آورد.

همه بايد در اين حركت بزرگ كه شايسته است جهاد ناميده شود، خود را ملتزم و متعهد بدانند. علماي دين، روشنفكران، هنرمندان، جوانان، پدران و مادران و همسران، دارندگان منبرها و رسانه ها، نويسندگان، و بيش از همه، مسؤولان بخش هاي حكومتي مانند: وزارت هاي آموزش و پرورش، علوم و فن آوري، ارشاد، صدا و سيما، سازمان هاي تبليغاتي، مراكز توليد سينمايي، پژوهشگاه ها، مديراني كه نيروي انساني كلاني در قبضه ي امر و نهي آنهايند، مانند: نيروهاي مسلح،



[ صفحه 83]



وزارتخانه ها، كارگاه ها، دانشگاه ها و مدارس، وسائل حمل و نقل و غيره و غيره… اينان هريك به گونه ئي مي توانند و مي بايد در اين حركت همگاني سهيم گردند و نقش ويژه ي خود را بگزارند.

اين كار با سهل انگاري و كم همّتي به سرانجام خود نمي رسد. از برترين شيوه ها و فني ترين و هنري ترين ابزارها بايد بهره گرفته شود. نمايش نماز جماعت مهجوري، با جمع معدودي، آن هم از فرسودگان بي نشاط، ترويج نماز جماعت نيست. همچنانكه پخش صداي اذان از رسانه هاي صوت و تصوير، كافي نيست. جوان هاي ما هزاران صف جماعت پرشور و حال در سراسر كشور تشكيل مي دهند، مردم زيادي از آنان كه فيلم هاي سينمايي در گزارش واقعيت هاي زندگي آنان ساخته مي شود، اهل نماز و نياز و تهجدند، حنجره هاي بسياري از روي ايمان و تعبّد در هنگام اذان، صدا به اين سرود معنوي بلند مي كنند، گروههاي انبوهي در هنگام نماز از كار روزانه دست كشيده، به مسجد رو مي آورند، اينها مي تواند در ساختهاي هنري، چهره ي زيبا و ترغيب كننده ي اين فريضه ي نجات بخش را به همه نشان دهد.

در دانشگاهها و ديگر مراكز انساني انبوه، مسجد



[ صفحه 84]



مي تواند جايگاه امن و صفا باشد، و امام جماعت، غمگساري و راهنمائي و همدلي را در كنار اقامه ي نماز، در آن مهبط رحمت و هدايت الهي به نمازگزاران هديه كند. مجامع دانشجويي و دانش آموزي در آن صورت، جذّاب ترين مركز تجمع خود را مسجد دانشگاه و مدرسه خواهند يافت و پايگاه تقوا، پايگاه فعاليت جوانان خواهد شد.

به مديران آموزش و پرورش و علوم يادآوري مي كنم كه سهم مسجدسازي و مسجدپردازي بايد در اعتبارات فعاليت هاي فوق برنامه، در رديف اول و بيش از سهم ديگر بخشهاي اين سر فصل باشد.

هجرت هفتگي روحانيون مستقر در مراكز نظامي و غيره، به روستاهاي همسايه ي اين مراكز از توصيه هاي پيشين من است كه بر آن تأكيد مي ورزم. همچنين فراهم ساختن فضاي مادي و معنوي براي اقامه ي نماز در بوستان ها و گردشگاهها و نمايشگاهها و امثال آن.

امامان محترم جماعت، اگر خود بر اثر كهولت و غيره نمي توانند وظيفه ي رابطه و انس و راهنمايي را براي نمازگزاران، به ويژه جوانان فراهم كنند، در كنار خود فضلاي جوان و پرنشاط را به كار گيرند و آنان را در كار با خود



[ صفحه 85]



شريك سازند.

نمازهاي جمعه بايد پايگاه جذب و نصيحت و تعليم باشد. امامان محترم جمعه با كمك برگزاركنندگان مراسم نماز، همه ي سعي خود را در اين جهت مبذول دارند.

خدا را سپاس كه محيط عمومي كشور، محيط ذكر و نماز و معنويت است، و خدا را سپاس كه خيل عظيمي از مردم ما به ويژه جوانان، با نماز و نياز، پيوندي روحي و عاطفي و عقلاني دارند. ليكن اين همه بايد گامهاي نهائي شمرده نشود و بيش از گذشته تلاش عالمانه و مدبّرانه و نازك انديشانه در اين رويكرد به كار رود.

لازم مي دانم از همه ي كساني كه اين راه را دلسوزانه گشوده و پيموده و براي آينده ي آن برنامه ريزي كرده اند صميمانه سپاسگزاري كنم، به ويژه از روحاني پرهيزگار و پارسا و پرانگيزه جناب حجة الاسلام قرائتي كه حقاً در اين كار بر گردن همه ي ما حقّي بزرگ دارند. رحمت خدا و توجّه حضرت بقية الله ارواحنا فداه را براي ايشان و همگان مسئلت مي كنم.

والسلام عليكم و رحمة الله

سيد علي خامنه اي

15/6/1380



[ صفحه 87]




بازگشت