مقدمه


چنان كه اشاره شد دراين نوشته تكيه اصلي براين است كه «اذان» علاوه بريك وسيله ي اعلام وقت كه با استفاده از وسايل ديگر نيز از قبيل وسايل نوري و صوتي امكان پذير است؛ «پيام فرهنگي» مهّمي را به همراه دارد كه در ساير وسايل موجود نيست. اين ويژگي مهم در هيچ يك از اديان ديگر و يا وسايل اعلان واعلام ديده نمي شود و مخصوص اسلام است كه در اذان موجود مي باشد.

پيام فرهنگي اذان هم شامل زمينه عقيدتي (ايدئولوژيك) يا «عبادت نظري» و هم حاوي دستورات حكمي واجرايي يا «عبادت عملي» مي باشد. اين پيام در جملات ملكوتي اذان نهفته است و هريك از اين جمله ها به نوبه خود تأثير معنوي وعملي خاصي در شنونده اي كه در آن تدّبر كند برجاي مي گذارد.

سه جمله ي اول اذان و دو جمله ي آخر آن (الله اكبرـ اشهد ان لا اله الّا الله ـ اشهد انّ محمداً رسول الله ـ الله اكبر ـ لا اله الّاالله) بيشتر جنبه عقيدتي دارد و



[ صفحه 22]



نمود اصول اعتقادي گوينده و همفكران او مي باشد و جمله ي استحبابي «اشهد انّ علياً ولي الله» نيز بيان كننده ايمان به مداومت رسالت بوسيله ي ولايت است كه به عقيده ي شيعيان جزء لاينفك مراحل تكاملي انسان به سوي خداست. زيرا اولياء بعد از رسول(ص) (ائمه اطهار عليهم السلام) نه فقط خود اسوه ونمونه ي بارز انسان كامل بوده اند، بلكه همچنين كردار و گفتار آن ها راهنما و هدايت كننده ي انسان هاي ديگر در اين مسير به سوي كمال علمي و عملي و عرفاني است. آن چه از مظاهر شيوه ي زندگي ائمه ي معصومين(ع) در تاريخ به جا مانده و همچنين در روايات و احاديث معتبر نقل شده از قول آن ها (عليهم السلام) به وضوح مؤيّد اين ادعا مي باشد كه ولايت، دنباله ي سير رسالت به سوي كمال است.

مهمترين دليل نقلي درباره ي حقانيت ولايت، آيات قرآن و روايات معتبر متناسب با آن است، از آن جمله:

الف ـ سوره آل عمران آيه 61 (آيه مباهله): «... فقل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائكم و نسائنا ونسائكم و انفسنا و انفسكم ثم نبتهل...»

در تفسير نمونه جلد 2 صفحه 676 چنين آمده است: «غالب مفسران و محدثان شيعه و اهل سنت تصريح كرده اند آيه مباهله در حق اهل بيت پيامبر(ص) نازل شده است. و پيامبر تنها كساني را كه همراه خود به ميعادگاه برد فرزندانش حسن و حسين(ع) و دخترش فاطمه(س) و علي(ع) بودند. بنابراين منظور از «ابنائنا» در آيه منحصراً حسن و حسين «عليهما السلام» هستند همان طور كه منظور از «نسائنا» فاطمه «سلام الله عليها» و منظور از «انفسنا» تنها علي «عليه السلام» بوده است و احاديث فراواني در اين زمينه نقل شده است.»



[ صفحه 23]



ب ـ سوره ي مائده آيه ي 3: «اليوم يئس الذين كفروا من دينكم فلا تخشوهم واخشون. اَليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتي و رضيت لكم الاسلام ديناً...»

در تفسير نمونه جلد 4 صفحه 342 به بعد نقل گرديده است:

«...در اينجا احتمال ديگري نيز هست كه تمام مفسران شيعه آنرا در كتب خود آورده اند و روايات متعددي آن را تأييد مي كند، و با محتويات آيه كاملاً سازگار است و آن اين كه: منظور از اليوم (امروز) «روز غدير خم» است؛ روزي كه پيامبر اسلام (ص) اميرمؤمنان علي (ع) را رسماً براي جانشيني خود تعيين كرد. آن روز بود كه كفار در ميان امواج يأس فرو رفتند...

و در اين روز بود كه آيين اسلام به تكامل نهايي خود رسيد...

آن روز بود كه نعمت خدا با تعيين رهبر لايقي همچون علي (ع) براي آينده ي مردم كمال يافت و نيز آن روز بود كه اسلام با تكميل برنامه هايش به عنوان آيين نهايي از طرف خداوند پذيرفته شد».

ج ـ سوره ي مائده آيه 67: «يا أيها الرسول بلّغ ما اُنزل اليك من ربك و إن لم تفعل فما بلغّت رسالَتَه و الله يعصمكَ من الناس ان الله لايهدي القوم الكافرين»

در تفسير نمونه ج 5 از صفحه ي 13 به بعد به طور مفصّل درباره ي اين آيه و شأن نزول آن بحث شده است و مستدلاً نتيجه گيري مي شود كه منظور از اين «ابلاغ»، بيان جانشيني و ولايت حضرت علي (ع) به جاي پيامبر اكرم(ص) بعد از رحلت است و حديث معروف ولايت حضرت علي (ع) مربوط به همين روز (غدير خم) است كه رسول خدا (ص) فرمود «من كنت مولاه فعليُّ مولاه» و اين سخن را سه يا چهار بار تكرار فرمود و به دنبال آن سر به سوي آسمان بلند كرده و مي گويد:



[ صفحه 24]



«اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و أحبَّ من أحبّه و أبغض من ابغضه وانصُر مَن نصره و اخذُل مَن خذَله و أدِرِ الحقَ معه حيثُ دار» گرچه اين روايت مورد قبول اكثر قريب به اتفاق روات اهل تسنن و به طريق اُولي راويان شيعه مي باشد و اصل روايت غير قابل انكار است ولي بعضي از اهل تسنن در معناي «ولي» محدوديت قايل شده و آن را به «دوستي» ساده تعبير كرده اند. اما اين برداشت با توّجه به شرايط آن روز و به ويژه اهميتي كه موجب شده پيامبر اكرم(ص) به چنين صورتي اين موضوع را بيان و ابلاغ كند، ساده انگاري و دور از واقعيت به نظر مي رسد و منظور حضرت قطعاً موضوع بسيار مهم تري از ابلاغ «دوستي» نسبت به خود و تسري آن دوستي نسبت به حضرت علي(ع) بوده است و حقيقت امر را بايد در معناي وسيع و جامع «مولا» جستجو كرد كه شامل: سرپرستي، حاكميت، صاحب اختياري، برتري، بزرگتري، پيشوايي و... و دوستي مي باشد و ناشي از مأموريت از جانب خداوند است.

د ـ آيه ي 23 سوره ي شوري: «... قل لا أسئلكم عليه أجراً الاّ المودة في القربي...»

خداوند در اين آيه صراحتاً دستور فرموده كه پيامبر اعلام كند تنها در خواست آن حضرت در مقابل رسالت پربركت و هستي بخش پيامبري، تنها دوستي و احترام (و بالنتيجه پيروي و متابعت) اهل بيت عليهم السلام مي باشد. لازم به يادآوري است كه اين درخواست به هيچ وجه جنبه احساسات شخصي و عواطف خصوصي پيامبر را نداشته (ماينطق عن الهوي) و همان طوري كه در متن آيه آمده مسلماً در اجراي دستور الهي و تبعيت از آن بوده است. (دستور: قُل) [1] .



[ صفحه 25]



ه ـ حديث معروف «ثقلين»: كه مورد قبول مسلمانان مي باشد صراحت غيرقابل انكاري درباره ي اطلاق اهل بيت پيامبر(ع) به عنوان وجود گرانبهايي كه به همراه قرآن از طرف رسول اكرم به جا گذاشته شده است، دارد و مي فرمايد:

«اني تارك فيكم الثقلين كتاب الله و عترتي»

در هر صورت همان طور كه شهادت به رسالت حضرت ختمي مرتبت بطور ضمني در برگيرنده ي شهادت و ايمان به رسولان پيشين نيز مي باشد و در آيات چندي از قرآن كريم هم اعتقاد به پيامبري رسول اكرم(ص) مصرحاً همراه با ايمان به رسل قبل از او آورده شده است؛ ايمان به ولايت اهل بيت(ع) بعد از پيامبر بنابر دلايل و مستندات نقلي و عقلي ادامه و تضمين كننده پايداري اثرات و نتايج رسالت پيامبر اكرم(ص) مي باشد.

بنابراين اعم از اين كه شهادت ثالثه در اذان گفته شود و يا نشود، مفهوم آن جزء لاينفك ايمان به خدا و پيامبر(ص) خواهد بود و غير از آن بدعت و انحراف از دين خدا است.


پاورقي

[1] در تفسير نمونه ج20 از صفحه 429 به بعد مفصلاً درباره اين آيه و تفسيرهاي شيعه و اهل سنت بحث شده است.


بازگشت