مأخذ جملات اذان


پس از هجرت حضرت ختمي مرتبت از مكه به مدينه با دعوت به اسلام، عده اي از اهالي مدينه به آن گرويدند و چون عده اي هم همراه پيامبر يا مقارن هجرت او از مكه به مدينه آمده بودند، جمع مسلمين رو به فزوني گذاشت (مهاجرين و انصار) و انبوه زيادي جهت اداي فريضه ي نماز حاضر مي شدند. بنابراين جهت اطلاع رساني به يك جمعيت زياد ايجاب مي كرد كه وسيله ي مناسبي به كار گرفته شود.



[ صفحه 15]



با توجّه به اين كه پيروان اديان ديگر براي اعلام وقت عبادت هريك شيوه و ابزاري را به كار مي بردند؛ مثلاً: يهوديان از بوق و شيپور و مسيحيان از ناقوس استفاده مي كردند، مسلمانان نيز ضرورت كاربرد وسيله اي را احساس مـي كـردنـد و ايـن مـوضوع در نـزد پيامبر(ص) نيزمورد شور و بحث قرار مي گرفت.

درباره ي اين كه چگونه جملات اذان تشريع شد اقوال و روايات مختلفي ذكر گرديده است كه مي توان آن ها را به سه دسته تقسيم كرد:

الف ـ عده اي منشاء اذان را وحي الهي به وسيله ي انشاء آن توسط فرشتگان در معراج گفته ا ند.

ب ـ دسته اي ديگر الهام جملات اذان را در رؤيا به بعضي از اطرافيان پيامبر(ص) نقل كرده اند.

ج ـ دسته ي ديگري از روايات حاكي از اين است كه تشريع اذان در روي زمين به وسيله ي وحي به پيامبر (ص) در سال اوّل هجرت بوده است. ضمن اين كه انشاء آن توسط فرشتگان در معراج پيامبر (ص) را نيز رد نمي كنند.

حال هريك از اين سه دسته روايت مورد بحث قرار مي گيرد:

ممكن است اين سؤال مطرح شود كه بالاخره واقعيت منشاء اذان واحد است؛ پس چرا روايات مختلف نقل شده است؟!

چنين به نظر مي رسد و قرائن و شواهد نيز حاكي ازاين است كه از ابتداي بعثت حضرت نبي اكرم(ص) مخالفت ها و كارشكني ها به اشكال مختلف به وسيله ي كفار معاند يا منافقين در راه پيشبرد دعوت آن حضرت و توسعه ي گرايش افراد به اسلام ايجاد مي شد و پاره اي از اين مخالفين كه مبارزه مستقيم وحمله از روبرو و آشكار را كارآمد نمي ديدند حيله هاي نفاق افكنانه اي به كار مي بردند تـا شـايد خللـي در ايمان گروندگان به اسلام پديدآورند. بعضي از اين نيرنگ ها به صورت نقل روايات دروغ و بي پايه بود. هر چه از زمان بعثت



[ صفحه 16]



دور شويم اين گونه روايات را بيشتر مشاهده مي كنيم. مثلاً گفته اند كه ابن ابي العوجاء بيست و پنج هزار روايت ساختگي منتشر كرده است.

البته علماي روايت سعي وافر در تشخيص صحت روايات و جدا كردن درسـت از نـادرست آن كـرده انـد ولي يكي از ابزارهاي اين تشـخـيص را مـي توان حجت «عقل» يعني عقل قطعي عقلا دانست.

امّا شرط قبول اين حجت اين است كه استدلال منطقي و عقلاني و نتيجه گيري از آن در تضاد با نص و روايات مسلم از قول معصومين(ع) نباشد زيرا عقل بشر و علم انسان كامل نيست.

به هرحال قول اوّل فوق الذكر درباره منشأ تشريع اذان (انشاء اذان به وسيله فرشتگان در معراج) گرچه عقلاً مردود به نظر نمي رسد امّا با نگرش به اين كه زمان معراج مذكور در سوره ي اسراء قبل از هجرت بوده است. (اولين آيه ي سوره ي مباركه «اسراء» محققاً قبل از هجرت نازل گرديده است.) زيرا سوره ي اسراء و به ويژه آيه ي اوّل آن بنابر نظر عالمين علوم قرآني اعم از عامه و اماميه پنجاهمين سوره ي مُنزل در مكه بوده و بعد از اين سوره ي 36 سوره ي ديگر نيز در مكه نازل شده است [1] .

بنابراين اطلاع و علم پيامبر(ص) نسبت به جملات اذان قبل از تاريخ تشريع آن (يعني سال اوّل هجرت) مي باشد و چون بنا برآنچه در روايات ذكر شده در ابتداي هجرت، مسلمانان در نزد پيامبر(ص) درباره ي نحوه ي اعلام وقت نماز به شور و بحث مي پرداخته اند و انحاء مختلف اعلام وقت عبادت را در اديـان ديـگر با ذكـر شـيـوه ها و ابزار گوناگون مورد بررسي و گفتگو قرار مي داده اند؛ نشان دهنده آن است كه شايد خود پيامبر(ص) از مفهوم و



[ صفحه 17]



محتويات اذان در معراج اطلاع يافته ولي مجاز به اظهار آن نبوده اند. در هر حال بنابر دلايل عقلي و نقلي منافات و تضادي بين القاء جملات اذان در معراج و انزال وحي در سال اوّل هجرت وجود ندارد(مانند نزول قرآن: دفعي و تدريجي)

درباره ي قول دوم (رؤياي بعضي از اصحاب پيامبر(ص)) چنين حكايت كرده اند كه عبدالله بن زيد بن عبدربه (از انصار) در رؤيا كلمات اذان به او القا شده و پس از اين كه رؤياي خود را براي پيامبر(ص) و اصحاب نقل كرد پذيرفته شد كه براي اعلام وقت نماز،اذان گفته شود.عده اي هم نقل كرده اند كه عمر آن را در خواب ديد و گروهي هم نقل كرده كه بلال در رؤيا اذان را فراگرفت.

اين روايات عمدتاً در بعضي از كتب عامه ذكر شده ولي نه تنها به وسيله ي راويان اماميه مورد قبول قرار نگرفته و رد شده است بلكه بعضي ازراويان اهل سنت هم تشريع اذان برمبناي رؤياي صحابه را نپذيرفته اند [2] .

اما از نظر استدلال عقلي و منطقي به چند نكته اشاره مي شود:



[ صفحه 18]



الف ـ اهمّيت اذان در رابطه با نماز: اذان به عنوان فراخوان مؤمنين به نماز كه ستون دين شمرده شده چگونه ممكن است بر مبناي رؤياي فرد يا افرادي (غير از انبياء و اولياي الهي) تشريع شود و اين منطقاٌ در شأن چنين امر مهمّي نمي باشد.

ب ـ اهمّيت اذان با توجّه به شأن اعلامي آن: با توجّه به اهمّيت اعلامي اذان چگونه مي توان پذيرفت كه مبناي آن وحي الهي به پيامبر(ص) نبوده است و موكول به رؤياي يك يا چند نفر باشد.

ج ـ مشورت جانشين وحي نمي شود: گرچه پيامبر اكرم (ص) در امور مختلف با اصحاب خود مشورت مي كردند و طبق فرموده قرآن نيز مردم در امور خود به شور و رايزني دعوت شده اند؛ ولي اين رويه مانند ساير شيوه هاي آن حضرت ضمن اهمّيت دادن به شور و مشورت در امور اجتماعي، جنبه آموزشي نيز براي مؤمنين دارد، نه نياز آن حضرت به كسب علم از سايرين؛ زيرا با اتصال آن حضرت به مبدأ وحي و علم لدّني(شهر علم)، نيازي به كسب نـظر و اسـتفاده از مـعلومات ديگران وجود نداشتـه است و به ويژه چگونه مي توان پذيرفت كه چنين امر مهمي كه تا قيامِ قيامت پايدار خواهد ماند و دالاني براي ورود به نماز يعني ستون دين مي باشد ازمبدأ و منبع وحي حق تعالي اخذ نشده باشد.

دـ حجت رؤيا در تشريع: درمورد حجت بودن رؤيا آن چه ازمآخذ نقلي و عقلي برميايد تنها رؤياي انبياء (و احياناً اولياي بسيار مقرب مانند ائمه معصومين (ع)) مي تواند ملاكي در امر و نهي در اعمال خود آن ها باشد (مانند خواب حضرت ابراهيم و خواب حضرت يوسف(ع)) ولي به فرموده قرآن كريم كه پيامبر(ص) هيچگاه از روي هوي وهوس وميل شخصي غيرالهي



[ صفحه 19]



سخن نخواهد گفت، به طريق اُولي نظر ديگران يا رؤياي غير را اگر منطبق بر وحي نباشد نخواهد پذيرفت. ضمناً حجت تشريع تنها: كتاب، سنت، اجماع وعقل ذكر شده است و رؤيا در اين زمينه حتي رؤياي پيامبران هم محلي از پذيرش ندارد.

هـ ـ جملات آسماني: جملات اذان و ترتيب قرارگرفتن آن ها، آن چنان منطقي، فصيح، گويا، اثربخش، قاطع، نافذ و دربرگيرنده ي مفاهيم وسيع است كه شايد قبل ازتشريع آن به فكر هيچ بنده اي نرسيده باشد؛ بنابراين انتساب آن ها به رؤيا غير قابل قبول است.

آن چه ازمجموع روايات واحاديث وخصوصيات و شرايط و خود جملات اذان مستفاد مي گردد اين است كه اذان بنابر دستور حق تعالي بر پيامبراكرم (ص) تشريع شده و جملات آن نيز برمبناي وحي است.

بنا بر روايات مستند و متقن اماميه، اذان از سال اوّل هجرت در روي زمين تشريع گرديد، چنان كه در روايتي در وسائل الشيعه [3] و منابع ديگر نقل گرديده كه مفاد آن چنين است: «جملات اذان از طرف خداوند بر پيامبر نازل شده، درحالي كه حضرت علي(ع) هم حضورداشته وسپس جملات به بلال اولين اذان گوي اسلام آموزش داده شده است. بعد از آن رسول اكرم(ص) به بلال دستور مي فرمايند «اي بلال چون وقت نماز فرا رسيد به بالاي ديوار (بام) برو و با صداي بلند اذان بگو» [4] .



[ صفحه 20]




پاورقي

[1] علماي الازهر و ساير علماي قرآني مندرج در قرآن چاپ مصر از المطبعة الاميريه به سال 1337 ه ـ ق و ساير مدارك عامه و همچنين التمهيد في علوم القرآن تأليف مرحوم آيت ا... معرفت از علماي شيعه و ساير منابع.

[2] درباره ي اينكه بعضي از راويان و فقهاي اهل تسنن نيز تشريع اذان بر مبناي رؤيا را نپذيرفته اند مطالب بسياري نوشته شده كه به دو نكته اشاره مي گردد:

الف: روايات منقول از صحابه: السيده عاشيه مرفوعاً عنه (ص): «لمّا اسري بي اذّن جبرئيل فظنت الملائكه انه يصلي بهم، فقد مني فصليّت»

ايضاً: عبداله بن عمر كما في حديث ابنه سالم عنه قال: لمّا اسري بالنبي صلي الله عليه (واله) و سلم اوحي الله اليه الاذان منزل به فعلمه بلالا (اخرجه الطيراني كما في الفتح الباري 2 / 218).

ايضاً:انس بن مالك قال: انّ جبرئيل امر النبي صلي الله عليه (واله) و سلّم بالاذان حين فرضت الصلوه (اخرجه الدار قطني في الاطراف) (كتاب حي علي خير العمل 51 و 52).

ب: منجمله دو نفر از راويان معروف: بخاري و مسلم در المستدرك احاديث رؤيا را نقل نكرده اند بلكه در مستدرك (به نقل از شعبان بن ليل از امام حسين (ع)) آمده است كه تشريع اذان با خواب سخيف مي باشد (المستدرك للحاكم 4 / 348 كتاب الفرائض).

[3] وسايل الشيعه ج4، ص612 ـ فروع كافي ج3ص 302 ـ من لايحضره الفقيه ج1ص182.

[4] فروع كافي، ج 3ص307.


بازگشت