زن در حيات اجتماعي، فرهنگي، سياسي، اقتصادي


جناب آقاي دكتر علي قائمي



[ صفحه 51]



بسم الله الرحمن الرحيم

«متن سخنراني جناب آقاي دكتر علي قائمي»

اساس خانواده كه در سه بعد قابل بحث و بررسي است. اول در رابطه با مسئله زوجين، دوم در رابطه با فرزندان و سوم در رابطه با جامعه. اعضاء خانواده از دو وجود اوليه كه هسته خانواده را تشكيل مي دهند شكل مي گيرد. يعني زن و مرد و بوسيله فرزندان راه تكامل را مي پيمايند. درباره زن سعي بر اين است كه مسئله را از دو نگاه بنگريم. يكي از اين ديد كه زن چه هست؟ اين مسئله را از بعد روانشناسي و مذهب مي كاويم. دوم بحث در اين مورد كه زن چه مي تواند باشد؟ يعني حركت از وضع موجود سير به سوي مطلوب را بحث خواهيم كرد.

پنج بعد را در اين بحث مطرح مي كنم اول - زن چه مي تواند باشد؟ در جنبه حيات اجتماعي، فرهنگي، سياسي، اقتصادي و معنوي قابل بررسي است. نكته دوم كه در بحث به آن تكيه خواهم كرد، نقش تنفيذي زن است. زن چه گونه مي تواند نفوذ كند؟ و چه خدماتي را مي تواند انجام دهد؟ چه سابقه يي از اين



[ صفحه 52]



تاثيرات در دنياي مذهب مطرح هست؟ زن در احياء نماز چه نقشي مي تواند داشته باشد؟ چه رازهايي در تاثيرگذاري زن در امر نماز مطرح هست؟ كه اين مسئله را از سه بعد بحث خواهيم كرد. اول - از نظر روابط، دوم - از نظر خواستاريها، سوم - از نظر آمادگي هايي كه در كودكان، نوجوانان، جوانان و همسران وجود دارد. و در اواخر بحث به چند نكته مهم اشاره خواهم كرد. از جمله ضرورت تلاش يك زن در احياء مذهب در اعمال برنامه نماز چه كارهايي را مي توانيم بكنيم؟ در دنياي وجود چه شئوني براي زن وجود دارد؟

زن چه اصولي را بايد رعايت كند؟ و چه روش هايي را بايد بكار بگيرد؟ چه عوامل كمكي در اين زمينه هست؟ زن چه سرمايه هايي را در اختيار دارد تا از اين سرمايه ها بتواند به نحو احسن انجام وظيفه كند؟ در حقيقت اينها رئوس مباحثي است كه در نظر گرفته ام. البته براي تمام اين بحث ها فرصت نيست تا مطرح كنم. سعي مي كنم كه خطوط كلي بحث را عرض كنم.

در مقدمه توجه خواهران محترم بخصوص تحصيل كرده ها را به اين نكته كه جامعه شناسان پنج عامل را در رشد و مدنيت يك جامعه مؤثر مي دانند؛ مي خواهم جلب كنم. اين پنج عامل عبارتند از خانواده، تربيت، مذهب، حكومت، اقتصاد. از بين اين پنج ركني كه پايه تمدن هر كشور را ايجاد مي كند، مهمترين آنها را خانواده مي دانند. به اين علت كه خانواده در حقيقت عاملي براي ايجاد رشد و پيشرفت و تحقق چهار عامل ديگر است. ما از نظر علمي بر خانواده اهميتي قائل هستيم به اين علت كه دنياي كودك است. مركز عاطفه و پذيرش و تعلق است. مركز تشكل اخلاق است. مركز بروز و گسترش فلسفه حيات است. و بالاخره نخستين مركز عاطفه و مكتب و مدرسه است. براي



[ صفحه 53]



درس آموزي يك فرد، راز اهميت خانواده را در پنج عامل مي شود خلاصه كرد يعني پنج عامل سبب مي شود كه خانواده يك مهم محسوب مي شود. عامل اول عامل وراثت و خون كه تا پايان عمر با ايشان است و نقش حياتي دارد. عامل دوم - راز اهميت آن با عامل محيط تبيين مي شود. دامنه محيط وسيع است. از محيط رحم گرفته تا محيط فرهنگي و محيط معنوي و اجتماعي، عامل سوم - وجود عامل نياز و رفع نيازمندي است كه بشر در سايه رفع نياز زنده است. عامل چهارم خانواده بعنوان الگو مي باشد كه همه حركات، رفتارها و عملكردهاي پدر و مادر نقش تثبيت شونده در فرزندان برجاي مي گذارند. تا حدي كه روانشناسان سخن از اين دارند كه 70% پايه هاي رفتار يك انسان تا پايان عمر از كودكي تا 6 سالگي شكل مي گيرد. عامل پنجم آميخته بودن مهر و انضباط در جو خانه هاست. در يك خانواده متعادل مادر مظهر عاطفه و جذب و كشش است و پدر عامل اجراي قانون و انضباط. و هنگامي كه قانون و عاطفه در هم بياميزد در اين صورت معجزه تربيت به وقوع مي پيوندد.

از نظر علم و عمل و مذهب سه كاركرد اساسي را براي خانواده ها قائل هستيم.

اول رابطه زن و شوهري كه بر مهر، صفا، پذيرش و تعلق، زوجيت مشروع، گذشت و اخلاص، تكميل و تكامل، زاد و ولد و سرايت فرهنگ مبتني است. دوم - در رابطه با فرزندان است. كه كل مسائل آن در دو كلمه خلاصه مي شود. و خانواده درباره فرزندان دو كار عمده دارد. 1- ساختن و به عمل آوردن كودك با اين فرض كه او در ابتداي ولادت همچون سنگ معدني خام است. پدر و مادر اين سنگ معدني را از كوره هاي مختلف ذوب مي گذرانند. و به يك مصنوع



[ صفحه 54]



پربها تبديل مي كنند. 2- در رابطه فرزندان و مسئله رهايي و تلخيص است. يعني والدين، فرزندان را از هر چه كه او را بنده كند و اسيربار آورد رهايش مي دهند. پس يك بعد از كاركرد در رابطه با زوجين است. و بعد ديگر در رابطه با فرزندان و بعد سوّم در رابطه با جامعه ما خانواده را خشت اول بناي تأسيس يك جامعه مي دانيم. ريشه هر فرهنگ مدّنيت و جنگ و صلح را در خانواده جستجو مي كنيم. هسته اوليه خانواده را پيوند مشروع مرد و زني تشكيل مي دهد كه در قالب نكاح در كنار هم قرار مي گيرند و با پيمان انس و الفت سنن الهي را تحقق مي بخشند.

خانواده دو ركن اوليه دارد زن و مرد. اما آنچه به نظر ما شكل دهنده است. وجود زن است. نه به اين خاطر كه داريم شعاري را مطرح مي كنيم. در باب زن مسئله را از دو ديد مي نگريم: يكي از اين ديد كه چه هست؟ دوم از اين ديد كه چه مي تواند باشد؟ فعلا بعد مذهب را مقدم مي دارم. در تعبير رسول اكرم زن به عنوان يك ريحانه و گل معرفي شده است.در تعبير ديگر بعنوان يك لعبت و درّدانه و در تعبير سوم شاهكار خلقت و در تعبير چهارم عامل هستي بخش. و در تعبير پنجم در قرآن عامل سكون و آرامش بخش. و باز در تعبير ششم در قرآن زن به عنوان يك آيت و نشانه الهي «و من آياته ان خلقكم من انفسكم ازواجا» ياد شده است. در آنچه كه به بعد روانشناسي قضيه و جامعه شناسي آن مربوط مي شود. زن رام كننده نفس سركش مردان و پايبند كننده غزالان رمنده است. به تعبير شهيد مطهري هم دل است، هم راز است. هم پرواز، و همسر يعني هم درجه. هم شئون. و يا در تعبير اسلام همسر كفو دنيايي از عاطفه و مهر و پذيرش است كه اين مورد تأييد روانشناسان است. زن پرستاري مهربان و



[ صفحه 55]



زاينده رجال تاريخ و به تعبير پيامبر سيدةلاهلها بانوي خانه است. و باز در تعبير ديگر چهره دوست داشتني افراد خانه يا قلب تپنده كودكان و آهن رباي دل آنها و حتي دل همسر مدير و ركن خانواده و مايه قوام خانواده است.

ساكت و خاموش و در دل ها موج آفرين است. اين چيزي است كه خدا او را اين گونه آفريده است.

اما آنچه كه مي تواند از وضع موجود سير بسوي مطلوب باشد، در پنج بعد عرض مي كنم كه چه مي تواند باشد؟ يك بعد آن اجتماعي است. زن چه مي تواند باشد؟ مي تواند موجودي دربرگيرنده باشد. اينها را عرض مي كنم تا وقتي كه به بحث نماز رسيديم، ببينيم از اين سرمايه ها چه بهره اي مي شود گرفت؟ عامل پيوند دلهاي از هم گسسته مي تواند باشد. مي تواند عامل انس شفقت و رحمت باشد. سازنده اخلاق و موجب غناي روح باشد. او مي تواند بساط وحدت و اتحاد را در بعد اجتماعي پهن كند او مي تواند نظام آفرينش را از طريق زاد و ولد تحقق ببخشد. و از سقوطها جلوگير باشد آموزنده درس صفا و گذشت و اخلاص باشد. (اين ها در بعد اجتماعي قضيه مطرح بود.) در بعد فرهنگي، زن يك معلم و مربي است. چون نخستين زمزمه سخن را او به فرزندان مي آموزد. او مي تواند الهام بخش شرافتها و قداستها باشد. عكس قضيه هم هست يعني اگر درجامعه اي فساد است بيش از آنكه در اين زمينه جرمي براي مردان باشد، جرم براي آن زني است كه چراغ سبز نشان مي دهد. سازنده افكار مي تواند، باشد. زن مي تواند ويران كننده يا پديدآورنده فلسفه حيات، مي تواند آموزگار ادب و آداب و رسوم و تشريفات و حافظ سنن و شعائر باشد. زن مي تواند يك هنرمند باشد و با تارهاي دل فرزند و همسر بازي كند و از آن صداي مطلوب بيرون



[ صفحه 56]



بياورد. زن مي تواند پاسدار ارزشها و قداستها باشد و سازنده و پرورنده نسلها و مبدع و مخترع و يك منبع فيض در ايجاد جوششها و اغناءها باشد. در بعد سياسي زن مي تواند در جنبه دفاع و احياء سرهاي پرشور و پر حرارت در جنبه دفاع و احياء داشته باشد. مي تواند آزاديخواه و استقلال طلب بپروراند. دقت كنيد. همه شنيده ايد كه حسين بن علي (ع) در برابر بيعت يزيد گفت: «هيهات من الذله» دنباله آن را كم شنيده ايد؛ فرمود ذلت از ما به دور است چرا؟ زيرا به مسئله تربيت و آزادي توسط مادرش اشاره كرد و گفت: خداي راضي نيست كه اين ذلت را بپذيرم «هجور طابت و طهرت» آن دامني كه من در آن پرورده شدم، آن پستاني كه من از آن شير نوشيدم، به من درس آزادي داد. اين است كه من تسليم نخواهم شد.

در بعد سياسي زن مي تواند آزادمنش بار بياورد. ثمره ي تربيت فاطمه زهرا سلام الله عليها مي تواند مبارز و مدافع بار بياورد. زن موجد تحرك است، به اين معنا كه ما نمونه هاي آن را در جبهه جنگ خودمان ديده ايم. كه چگونه بعضي از مادران و همسران جهت دادند؟ من فقط يك واقعه عاشورا را به يادتان مي آورم، وهب تازه داماد وقتي كه غربت حسين بن علي (ع) را ديد جنگي كرد. رو كرد به مادر و گفت راضي شدي؟ گفت: نه راضي نشدم! دوباره برو! اين بار رفت و به شهادت رسيد. دشمن سر او را به سمت مادرش پرت كرد. مادر سر فرزندش را بوسيد، گفت: پسرم حالا از تو راضي هستم!!؟ و بعد گفت سري كه در راه خدا داديم، پس نمي گيريم! و بعد به سمت دشمن پرت كرد!

زن مي تواند ديناميسم تحول و ايجاد تحرك و جهت دهنده باشد. مي تواند به سوي مجد و اعتلا و افتخار سازمانده نظام باشد. سوق دهنده به سوي



[ صفحه 57]



حكومت هاي آزادي بخش باشد.

نكته چهارم - زن در بعد اقتصادي چه مي تواند باشد؟ او مي تواند محرك اعضاي خانواده باشد. زن مي تواند براي كار و توليد (زاينده كسالتها) كنترل كننده مصرف باشد. اگر در يك نظامي اسراف و تبذير است. علت اين است كه زنان در آن نظام براي اقتصاد تربيت نشده اند. مثال عرض مي كنم. بسياري از شما خانه دار هستيد. مي دانم كه بسياري از شما در محيط خانه خود گاهي صرفه جويي هاي كوچكي داريد. به عنوان مثال حتي براي دو حبه قند.

مي دانيد يك روز اين دو تا حبه قند آبرويي را حفظ مي كند. زن مي تواند در مصرف كنترل كننده بوده و محيط زندگي را به صورتي تربيت كند كه قرآن فرموده است. «تحسبهم الجاهل اغنياء من التعفف» زن مي تواند بچه هايي تربيت كند كه اين بچه ها در عين گرسنگي چهره سرخ داشته باشند. كسي گمان نبرد كه او فقير و درمانده است. و نكته پنجم - در بعد معنوي است. زن مي تواند كنيز مذهب باشد. مريم را به ياد بياوريد. مادر موسي را به ياد بياوريد. زن مي تواند شوهر گمراه را به راه بياورد. و فرزندان را به ديانت و تقوا دعوت كند. زن مي تواند موجبات زايمان از گناه را براي نسل بوجود بياورد. زن مي تواند روح عبادت و مناجات را در فرزندان بوجود آورد. شنيده ايد، امام مجبتي (ع) در طول مدت عمر خود چند بار كل هستي خود را دو بخش كرد. بخشي را در راه خدا و بخشي را در راه خود داد. بعد درباره رمز و راز اين كار از ايشان سئوال كردند؛ فرمودند: ياد دارم، بعضي از شب ها بيدار بودم. مادرم را در محراب عبادت مي ديدم. در قنوتش چنين دعا مي كرد. فلان همسايه گرفتار و بدبخت است. كمكش كن. فلان كس بدهكار است. فلان كس مشكل دارد. يكبار به او



[ صفحه 58]



گفتم. مادر! چرا ما را دعا نمي كني؟ ما كه فرزند تو هستيم! گفت: پسرم! اول مردم، بعد خانه. و اين سخن مادر براي من درس شد. زن مي تواند، در بعد معنوي يك چنين روحيه اي را در فرزندان بوجود بياورد. اما در بعد خدمات ديني در بينش اسلامي ما مردان مسئول امر ديني خانواده هستند. مرد آيت الله خانه و امام و مجتهد خانه است. وظيفه اوست كه به اعضاء خانه دين بياموزد. قرآن مي گويد «قو انفسكم و اهليكم نارا» و در جاي ديگر «و امر اهلك بالصلوة» در داستان اسماعيل پيامبر، «و كان يأمر اهله بالصلوة» اين از لحاظ صورت قضيه است. اما نقش اثر بخشي دين، مربوط به زن است. مرد مثل يك خطيب است و در منبر سخنراني مي كند. سخنراني او ضمانت اجرا ندارد. بنده پاي يك سخنراني مي نشينم، بعد بيرون مي روم ممكن است بعدا حرفها را عمل بكنم، يا نكنم. نصيحتي بود. موعظه اي بود. اما آنكه موعظه را تحقق مي بخشد و تثبيت مي كند، در دل اين زن است. در ابعاد مربوط به خدمات ديني، يك بعد از آن الگوپردازي است. مادر الگوست. اين را بحث خواهم كرد. داستان مادر موسي يادمان باشد. فرصت ندارم. بحث كنم خواهران داستان همسر فرعون و داستان مريم را در قرآن مطالعه كنند.

هاجر زني كنيز و برده است. خدا در پيري ابراهيم فرزندي به او داد. در برابر هويش كه بانويي آزاده است. بي بچه است ابراهيم از جانب خدا مأمور شد كه هاجر را در بيابان در همان محلي كه خانه كعبه است بگذارد.بخاطر دل ساره را چرا؟ دستور است! به بيابان برد. ابراهيم بچه تازه به دنيا آمده را پايين آورده و از هاجر خداحافظي كرد. هاجر گفت: در اينجا مرا به چه كسي مي سپاري؟ در اين بياباني كه نه پناهي دارد! نه درختي! نه آبي! نه ناني! نه غذايي! چه كنم؟ ابراهيم



[ صفحه 59]



گفت: هاجر! فرمان خداست. هاجر چشم گفت و تسليم شد و ديديد كه خدا به اين زن چه آبرويي داد! اين كنيز زر خريد؛ كارش به جايي رسيد كه قبر او را طواف مي كنند. آنهايي كه حج رفتند، مي دانند، شما كه به عنوان طواف خانه خدا را طواف مي كنيد، قبر هاجر را هم طواف مي كنيد. نه تنها ما بلكه همه انبياء الهي و همه اولاي خدا اخلاص و خلوص تسليم آنها اين اثر را در دلها مي گذارد. اما در آنچه كه به مسئله احياء نماز مربوط مي شود. اصل نقش وظيفه پدر است. پدر وظيفه دارد فرزندان و اهل خانه را براي نماز و عبادت آماده كند. اما براي آنهايي كه دانشجو هستند و تحصيلاتي دارند. يك تحقيق علمي صورت گرفته است كه عرض مي كنم، آنچه كه من و شما مي دانيم چه مقدار از آن و براي چه چيزي است؟ تحقيق نشان داده است كه 83% از آنچه كه من و شما در صحنه زندگي عمل مي كنيم مربوط به ديدهاي ما هست. پس 83% عمل ما به ديدهاي ما وصل است. 11% به شنيده هاي ما و 5 / 3 % از طريق بويايي ما و 1% از طريق چشايي ما و 1/5% از طريق لمس ما. پس 83% آنچه را كه ما در عرصه زندگي مي دانيم و بكار مي بنديم، چيزهايي است كه ديده ايم مي خواهم شما را به مسئله بچه ها كه معمولا در شش سال اول در كنار مادرند توجه بدهم. بچه ها دائما مي بينند، مادر در وقت نماز خم و راست مي شود. عبادت و راز و نياز مي كند قبلا گفتم 70% پايه هاي رفتاري تا سن 6 سالگي شكل مي گيرد. پس بچه آنچه را مي بيند به صحنه تحقق و عمل مي كشاند. درست است كه پدر خانواده نماز مي خواند. ولي مي دانيد اغلب نماز پدران يا در محل كار است يا در مساجد. آن كسي كه بيشتر در خانه حضور دارد مادر است. نه بچه و او هم دائما از همان 1 سالگي منتظر شير مادرش است. مي بيند مادر دولا و راست مي شود و شير نمي دهد. تا



[ صفحه 60]



تمام شود 3 سالگي 4 سالگي و 5 سالگي تمام شود و در سن خردسالي به دبستان برود باز وقتي كه از دبستان به خانه آمد پدر را نمي بيند. مادر را مي بيند. اين طور است. نه تنها مادر را مي بيند. حتي بچه هاي نوجوان و جوان ما با مادر بيشتر مأنوس هستند. تا با پدر پس ديديها اثر دارد.

خواستم اين نكته را اشاره كنم كه تاثيرگذاري زن در تربيت فرزند براي نماز به مراتب از تاثيرگذاري پدر موثرتر است. گويا اين كه پدر وظيفه است. يعني اينكه در روز قيامت اگر فرزند ما بي نماز شد؛ پدر را دراز مي كنند. كه چرا بچه ات بي نماز است؟ ولي نقش اثربخشي آن مربوط به زن است. در بعد مربوط به راز تاثيرگذاريها من چند تا نكته را مي خواهم عرض كنم كه اين نكته ها داراي بعد علمي و درعين حال داراي بعد مذهبي هم هست. چرا زن مؤثر است؟ به چند دليل؛ يك دليلش بعد رابطه ايي آن است. در اين رابطه، رابطه خون و وراثت يك اصل است. رابطه و محبت رابطه كلامي تفهيم و تفاهم، رابطه وابستگي ها، رابطه پذيرش مادران، بيشتر بچه را مي پذيرند تا پدران. رابطه لطف و نرمي و مهر، رابطه محرم راز بودن هم همين طور. من يك مثال را برايتان ذكر مي كنم. دختر خانمي به پسري جوان علاقمند مي شود. مي خواهد ازدواج كند. محرم رازش چه كسي است؟ اول با مادر مسئله را در ميان مي گذارد، بعد با پدر رابطه سنخيت و تناسب دهي، رابطه كثرت حضور و ارتباط مداوم، رابطه آميختگي مهر و قهر، رابطه صدق و صفا باعث مي شود كه اثر بخشي زن در اين بعد بيشتر باشد.

در بعد مربوط به نيازها هم باز نقش زن را موثرتر مي بينيم. به دليل خداخواهي فطري انسان كه امري عام است. و مادر آن خداخواهي را تجلي



[ صفحه 61]



مي دهد. رابطه حقيقت جويي انسان با نماز، رابطه ستايش و تقديس، رابطه نيايش و دعا، رابطه فهم متافيزيك، رابطه تمرين عبادات، رابطه فهم دين و جهان غيب كه اينها در اندرون ما به صورت الهامات وجود دارند و در قالب فطرت است كه سبب مي شود اثر بخشي زن در احياء اين حقيقت خواهيها موثرتر از پدران باشد. و مسئله سوم بعد آمادگيهايي است كه در نسل وجود دارد. فرزندان ما داراي حالت كنجكاوند. داراي تأثير پذيريند. به اصطلاح دين كودك مصداق يا سريع الرضاي خدا است. زود تسليم مي شود. چون مخاطب، خانم ها هستند از خانم ها مثال مي آورم. گاهي مادري عصباني مي شود. بچه اش را كتك مي زند. اين بچه گريه مي كند. مي رود يك گوشه اي كز مي كند مادر دوباره با قربان و صدقه بچه را جذب مي كند. دوباره اين بچه خودش را به دامن مادر مي برد اين جذب و انجذاب حالت آهن ربايي دارد و دلها را تحت تاثير قرار مي دهد. رابطه تقليد و تبعيت، رابطه همانندسازي رابطه صيد اطلاعات و چراجويي هايي كه در فرزندان ما وجود دارد، وجود تفكر منطقي در فرزندان از سن 7 سالگي و درك روابط علت و معلولي از همين سن، رابطه رفاقت و انس نسبتا وسيع با مادر، رابطه برهان پذيري فرزندان پس از 8 سالگي سبب مي شود كه در ارتباط مداوم مادر و فرزند بچه رنگ مادر را بگيرد. مادر مي تواند يك سري تاثيراتي را در نوجوان داشته باشد و در مورد جوان فعلا صرفه نظر مي كنم فقط يك اشاره اي مي كنم. درباره تاثير زن در همسران و درباره مردان بي نماز كه توسط زنانشان نمازخوان شدند يك تحقيقي را انجام داديم. در تاريخ در مورد زن خيلي بحث مي كنند. زن مظلوم است. زن را كتك مي زنند. توسري خور است. از اين حرفها. ولي هيچ كس اين بعد قضيه را توجه



[ صفحه 62]



نكرده است. در عين كتك خوردن حتي از سوي يك شوهر گستاخ فاتح اصلي اوست. و او پيروز است. اوست كه در عين حالا دل را در گرو دارد. دل فرزند و دل همسر. آمار نشان مي دهد. ميزان موفقيت زنان در نماز خوان كردن شوهران 81% بوده است. يعني زنان همين اينهايي كه ضعيف هستند. همين اينهايي كه به قول معروف بعضي شوهرها خداي ناخواسته ممكن است كتكشان بزنند و از اين قبيل توانستند از صد مرد نمازخوان 81 نفر را به راه خدا بياورند در اين زمينه آمار است. دراعمال برنامه نماز چند نكته مهم را به عنوان شأن زن عرض مي كنم. و اصولي را كه يك زن در جلب و جذب مؤثر است و داراي چند شأن است. در دنياي اسلام و در انديشه مذهبي ما شأن تعليم دارد. يك زن در واقع يك معلم است. زن شأن تزكيه و پاك سازي دارد. كه در حقيقت شأن رسولان است. «يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمة» شأن حركت بخشي دارد و ايجاد جذب و انجذاب دارد. هم جذب مي شود، هم جذب مي كند. چه كار كند كه جذب بكند چه كند كه فرزند و همسرش را جذب كند. چند اصل به امري مثل نماز مورد نظر ماست.

اصل پذيرش، اصل احترام واقعي، اصل تفاهم و مماشات، اصل غيررسمي كردن، آموزش دين، اصل هشدار و تذكر، اصل كنترل در عين مدارا، اصل مشاوره نزديك. اما چه روشهايي را يك زن مي تواند بكار ببرد؟ من بالغ بر 140 الي 150 روش را يادداشت كردم كه اينجا نمي شود هيچ كدامش را شرح داد. فقط اسم مي برم. اگر عمري باشد مي شود اين ها را بعدا بررسي كرد. روشهايي را كه مي توانيم در اين راه بكار ببريم. روش دعوت، اعلام، اخبار، اشعار، ارشاد، القاء، اعطاي بينش، ارائه الگو، آراستگي ظاهر، اخلاص، تشويق در عبادت،



[ صفحه 63]



احسان، محبت، خوشايند كردن صحنه نماز، همزباني، ذكر داستان از اولياء الله، موافقت تعلم، تغافل در مواردي، تسامح - تساهل واغماض، انتقاد، اتمام حجت، تعزير، تشجيع، تحدي، برهان، پاداش دهي، نصيحت، ابراز تأسف، دعا، التجاء، احتجاج، و بقيه ي موارد كه نمي رسم، چند نكته را هم بگويم، در تداوم امر نماز و تثبيت تنفيذش در فرزندان مادران به چند اصل عنايت كنند. اصل اول - اصل فريضه سازي براي خود و نسل.

ساعت نماز، نماز است و اين را مادر بر خود واجب كند تا دائم در حضور باشد.

اصل دوم - استمرار و مداومت، يعني مسئله هرگز شكسته و قطع نشود.

اصل سوم - اصل اغتنام از فرصت، حتي براي همسران در لحظات انس در پرده عرض مي كنم، زن مي تواند دل شوهر را چنان جذب كند كه وضعش عوض شود. من خوشحالم و افتخار مي كنم كه شوهر گرانقدري مثل تو دارم. چه خوب بود كه با نماز كمالت را كامل مي كردي. شما مطمئن باشيد وارونه نمي شود و روشها و آمارهايي كه عرض كردم، بر همان اساس بود. اصل اعتدال، اصل تاييد و تحسين، اصل تفخيم و بزرگداشت، اصل بينش دهي، اصل رعايت مقتضي ها، اصل حكمت، اصل سنديت و اقتدار يعني با همه محبت گاهي ما از قدرت بايد استفاده كنيم براي فرزندان اصل طهارت درون كه سخن از دل برآيد و بر دل نشيند. اصل اتكاي به تعلق و اعلام محبت. من مباحث زيادي يادداشت كردم به



[ صفحه 64]



خواست خداوند سعي خواهيم داشت كه اين مباحث را چاپ و تكثير كنيم و بعدا خواهران محترم از ستاد اقامه نماز بگيرند. من 2، 3 تا دعا مي كنم و همه شما را به خدا مي سپارم. خدايا اسلام و مسلمين را نصرت عنايت بفرما. خدايا عشق به نماز و شوق به اتصال و پيوند خودت را در دل ما و نسل ما بتاب.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته



[ صفحه 67]




بازگشت