جعفر بن محمد (امام صادق) (م 148 ه)


حافظ علوي از طريق معاوية بن عمار مي گويد كه گفت: شنيدم جعفر بن محمد در اذان مي فرمود: «حي علي خير العمل». [1] .

در كتاب اعتصام - به نقل از كتاب الأذان - آمده است: به ما خبر داد ابوعباس احمد بن زيد بن بشار و علي بن محمد شيباني، گفتند: براي ما حديث كرد حسن بن محمد بن سعيد بن مسلم، براي ما حديث كرد علي بن عباس و علي بن سلامه، براي ما حديث كرد بكار بن احمد، براي ما حديث كرد نصر بن مزاحم، از ثقه ابراهيم بن ابي يحيي از جعفر بن محمد عليه السلام كه در هر نمازي مي گفت: «حي علي الفلاح، حي علي خير العمل». [2] .



[ صفحه 269]



و از طريق عبدالله بن سنان روايت شده كه گفت: از امام صادق عليه السلام درباره ي اذان پرسيدم، آن را يادآور شد و در آن فرمود: «حي علي الفلاح، حي علي الفلاح، حي علي خير العمل، حي علي خير العمل». [3] .

اين حديث را شيخ طوسي به اسنادش - در تهذيب [4] و استبصار [5] - روايت كرده از نضر، از عبدالله بن سنان، از ابو عبدالله (امام صادق عليه السلام).

و نيز روايت كرده از حسين بن سعيد، از فضاله، از حماد بن عثمان، از اسحاق بن عمار، از معلي بن خنيس كه گفت: شنيدم امام صادق اذان مي داد، پس گفت: الله اكبر، الله اكبر، الله اكبر، الله اكبر؛ أشهد أن لا اله الا الله، أشهد أن لا اله الا الله، أشهد أن محمدا رسول الله، أشهد أن محمدا رسول الله؛ حي علي الصلاة، حي علي الصلاة؛ حي علي الفلاح، حي علي الفلاح، حي علي خير العمل، حي علي خير العمل، الله اكبر، الله اكبر؛ لا اله الا الله لا اله الا الله. [6] .

و همچنين روايت كرده از فضاله، از سيف بن عميره، از ابي بكر حضرمي و كليب



[ صفحه 270]



اسدي - هر دو - از امام صادق عليه السلام كه آن حضرت اذان را براي آن دو حكايت كرد، و در آن «حي علي خير العمل، حي علي خير العمل» بود. [7] .


پاورقي

[1] كتاب الأذان بحي علي خير العمل: 85.

[2] الاعتصام بحبل الله 1: 293.

[3] كتاب الأذان بحي علي خير العمل: 85؛ و به تحقيق عزان: 141. حافظ علوي مي گويد: گروهي - كه احاديث شان در باب علي بن حسين آمد - حديث اذان را از جعفر بن محمد از پدرش، علي بن حسين، روايت كرده اند. در اين جا نيازي به تكرار آنها نمي بينيم؛ از جمله آنهاست: هاني بن اسماعيل مدني، و محمد بن عبدالله بن علي بن حسين، و عبدالله بن محمد بن عمر بن علي بن ابي طالب، و ابو مريم انصاري، و مندل بن علي عثربي، و يحيي بن علي رازي، و غياث بن ابراهيم، و سفيان بن سمط، و عبدالله بن بكير، و عمرو بن جميع، حصين بن مخارق، و عبدالله بن سنان، و محمد بن مسلم، و ابوالعباس، و خالد بن اسماعيل مخزومي. و جماعتي از اشخاص ثقه و قابل اعتماد، آن را از حاتم بن اسماعيل از جعفر از پدرش از جدش روايت كرده اند؛ از آنهاست: حسن بن حسين مغربي، و مخول بن ابراهيم، و أبو غسان مالك بن اسماعيل نهدي، و ابراهيم بن محمد ميمون، و محمد بن عبيد نحاس، و ابوبكر بن أبي شيبه، و عبدالرحمان بن أبي حماد، و اسماعيل بن ابان، و جندل بن والف (والق) ثعلبي، و جعفر بن محمد سدوسي، و موسي بن داود، و قتيبة بن سعيد.

[4] التهذيب 2: 59، حديث 209.

[5] الاستبصار 1: 305، حديث 1133.

[6] الاستبصار 1: 306، حديث 1136؛ التهذيب 2: 61، حديث 213.

[7] التهذيب 2: 60، حديث 211؛ الاستبصار 1: 306، حديث 1135.


بازگشت