به ما خبر داد ابوطيب محمد بن حسين بن نحاس - به قرائت - براي ما حديث كرد علي بن عباس، براي ما حديث كرد بكار [1] ، براي ما حديث كرد نصر بن مزاحم، از



[ صفحه 260]



زياد بن منذر، از ابي جعفر محمد بن علي كه گفت: شنيدم پدرم علي بن حسين، در اذان و اقامه مي فرمود: «حي علي الفلاح، حي علي خير العمل».

براي ما حديث كرد احمد بن زيد بن بشار، براي ما حديث كرد حسن بن محمد رفاء، براي ما حديث كرد جعفر بن محمد ازدي، براي ما حديث كرد محمد بن جميل، براي ما حديث كرد نصر، مانند روايت پيشين را.

براي ما حديث كرد محمد بن عبدالله و محمد بن حسين بن غزال، گفتند: براي ما حديث كرد [2] حسين بن محمد (بن) [3] فرزدق، براي ما حديث كرد جعفر بن عبدالله محمدي، براي ما حديث كرد محمد بن صله [4] طحان، براي ما حديث كرد محمد بن بكر ارحبي و عكرمة بن يزيد أحمسي، از ابي جارود كه گفت: شنيدم اباجعفر مي گفت: پدرم علي بن حسين [5] هنگامي كه ندا مي داد: «حي علي الفلاح» [پس از آن] مي گفت: «حي علي خير العمل»، و مي فرمود: اين جمله در اذان اول بود، و عمر چون ترسيد مردم از جهاد باز ايستند و به نماز [به عنوان بهترين عمل] اعتماد كنند، دستور داد كه مردم از گفتن آن خودداري كنند. [6] .

براي ما حديث كرد احمد بن علي عطار و محمد بن حسن [7] بن غزال - به قرائت بر آن دو - گفتند: براي ما حديث كرد علي بن احمد بن عمرو، براي ما حديث كرد محمد بن منصور، برايم حديث كرد: احمد بن عيسي، از محمد بن بكر، از ابي جارود، گفت: شنيدم اباجعفر مي گفت: علي بن حسين هنگامي كه [در اذان] مي فرمود: «حي علي الفلاح»، (حي علي الفلاح)، مي گفت: «حي علي خير العمل»، (حي علي خير



[ صفحه 261]



العمل) [8] ؛ و اين جمله در اذان بود، عمر فرمان داد كه از آن دست بردارند، بدين جهت كه بيم داشت مردم از جهاد روي گردانند و به نماز بسنده كنند.

براي ما حديث كرد احمد بن زيد بن بشار، براي ما حديث كرد حسن بن محمد رفاء مقري، براي ما حديث كرد جعفر بن محمد ازدي [9] ، براي ما حديث كرد محمد بن جميل، براي ما حديث كرد محمد بن جبله، از محمد بن بكر، از ابي جارود كه گفت: شنيدم ابا جعفر مي فرمود: علي بن حسين چون مي گفت: «حي علي الفلاح، حي علي الفلاح» [پس از آن اين جمله را مي آورد:] «حي علي خير العمل، حي علي خير العمل»؛ و اين جمله در اذان بود، عمر چون ترسيد مردم از جهاد خودداري كنند، و به نماز پشت گرم باشند، آنان را دستور داد كه از آن دست كشند.

براي ما حديث كرد حسين بن محمد بجلي، براي ما حديث كرد محمد بن (مسلم) [10] بن محمد بن مسلم تميمي، براي ما حديث كرد جعفر بن محمد ازدي، براي ما حديث كرد محمد بن جميل، مثل آن را.