بي اعتنايي به نماز


بدون ترديد سبك شمردن نماز، گناهي است بس بزرگ. بنابراين: شناخت مصاديق آن، لازم است:

الف. تأخير نماز: امام صادق عليه السلام در تفسير آيه «فويل للمصلين الذين هم عن صلاتهم ساهون» [1] فرمود: «تأخير الصلاة عن اول وقتها لغير عذر؛ [2] مراد از بي اعتنايي به نماز، تأخير بدون عذر آن از اول وقت است.»



[ صفحه 169]



گفتني است مقصود از «عذر»، امري است كه قابل تأخير نباشد، وگرنه هم نوا با شهيد رجايي بايد به كارها گفت: نماز دارم! نه اينكه به نماز بگوئيم كار دارم!

ب. عدم رعايت آداب آن: اميرمؤمنان عليه السلام در روايتي چنين مي فرمايد: «من احسن صلوته حين يراه الناس و اساءها حين يخلوا فتلك استهانة؛ [3] .

آن كس كه در مقابل مردم، به دقت، و در خلوت، بي دقت نماز گزارد، به آن بي اعتنايي كرده است.»

مروري بر نمازهاي خلوت و جلوت ما نشان مي دهد كه آيا توجه ما به نماز بيشتر است، يا به ناظران نماز!

ج. فراهم نكردن مقدمات نماز: در روايت ديگري مي فرمايد: كسي كه وضوي نماز را به تأخير اندازد، به نماز بي اعتنايي كرده است. روشن است كسي كه به كاري اهميت مي دهد، مقدماتش را فراهم مي كند. كدام ملاقات و ميهماني است كه وقت آن فرارسيده باشد و ما هنوز لباس و كفش خود را آماده نكرده باشيم؟!

د. ندانستن معاني: آيا ندانستن مفاهيم الفاظي كه روزانه بارها تكرار مي شود، به معناي بي اعتنايي به نماز نيست؟! آيا اگر ما براي طرف گفت و گوي خويش در نماز، اندكي اهميت قائل باشيم، در انديشه ي درك محتواي مذاكره با او بر نخواهيم آمد؟! چگونه براي اقامتي كوتاه در يك كشور، تا حدودي به زبان مردمانش آشنا مي شويم و معناي كلمات روزمره را فرامي گيريم؛ اما در برخورد با نماز اين حساسيت را روا نمي داريم؟ آيا اين ها بي اعتنايي به نماز نيست؟!

اين جا است كه معناي مناجات امام حسين عليه السلام روشن مي شود:

«الهي من كانت محاسنه مساويه فكيف لا يكون مساويه مساويه؛

خدايا! آن كس كه نيكي هايش ناپسند است، چگونه گناهانش گناه نباشد؟!



[ صفحه 170]



تفاوت نمازگزاراني كه در نماز، جز درد فراق دوست را احساس نمي كنند، [4] هيچ صدائي نمي شنوند [5] و غرق در مناجات با معشوقند، و نيز نمازباناني كه زير شلاق و به رغم هر گونه تهديد و شكنجه نماز را به پا مي دارند، [6] با كساني كه آن را باري گران مي دانند و هنگام خواندنش شتاب مي ورزند و خميازه هاي پياپي مي كشند، فقط و فقط در اهتمام يا استخفاف به نماز است.

5. شتاب در نماز: سريع خواندن نماز، بدون توجه به معاني و رعايت خشوع و طمأنينه، از نشانه هاي ديگر بي توجهي به نماز است.

مردي در حضور علي عليه السلام نماز خود را با شتاب به جا آورد. امام نگاهي به او كرد و فرمود: چند وقت است اين گونه نماز مي خواني؟ گفت: مدت ها است. حضرت فرمود: مثل تو نزد خداوند، مثل كلاغي است، كه منقار بر زمين مي كوبد. سجده ي تو، خضوع در برابر خدا نيست، بلكه منقار بر زمين كوبيدن است. اگر اين گونه بميري، بر غير ملت و دين پيامبر اكرم مرده اي. سپس اميرمؤمنان فرمود: همانا دزدترين مردم كسي است، كه از نمازش بدزدد. [7] .


پاورقي

[1] ماعون / 4 و 5.

[2] بحارالانوار، ج 83، ص 6.

[3] مستدرك الوسائل، ج 2، ص 26.

[4] اشاره به ماجراي كشيدن تير از پاي مبارك اميرمؤمنان عليه السلام در حال نماز.

[5] فرزند امام سجاد عليه السلام در حالي كه حضرت در حال نماز بود، به چاه افتاد و حضرت به رغم شيون افراد خانه متوجه آن نشد و پس از نماز، فرزند را به سلامت از چاه بيرون آورد. بحارالانوار، ج 84، ص 245.

[6] نماز در اسارت.

[7] بحارالانوار، ج 84، ص 242.


بازگشت