ترك نماز


بررسي روايات مربوط به نماز، اين نتيجه را به دست مي دهد كه مسأله نماز، چنان مهم و حساس است كه: نبايد آن را تحقير و يا به آن بي اعتنايي كرد و ترك آن، چنان سنگين و سخت است كه نمي توان حرفي از آن بر زبان راند.

اگر در روايات مي خوانيم: نخستين پرسش در قيامت از نماز است، اگر نماز قبول شد، بقيه اعمال نيز بررسي مي شود، وگرنه، ديگر اعمال را نمي نگرند:

«ان قبلت نظر في غيرها و ان لم تقبل لم ينظر في شيي ء من عمله» [1] .

مراد روايت، سؤال از كيفيت انجام نماز است، نه از بود و نبودش! زيرا تارك الصلاة بي هيچ پرسشي به دوزخ مي رود. قرآن گفت و گوي بهشتيان با دوزخيان را چنين نقل مي كند: «ما سلككم في سقر قالوا لم نك من المصلين: [2] چه چيز شما را دوزخي كرد؟ گويند: ما از نمازگزاران نبوديم.»

در روايات، كسي كه نماز نمي خواند، «كافر» شمرده شده است!



[ صفحه 168]



از امام صادق عليه السلام پرسيدند: چرا به زناكار، «كافر» گفته نمي شود، اما به «تارك الصلوة» اطلاق مي گردد؟ فرمود:

«لان الزاني و ما اشبهه انما يفعل ذالك لمكان الشهوة لانها تغلبه و تارك الصلاة لا يتركها الا استخفافا بها؛ [3] زيرا زناكار به جهت غلبه شهوت، آلوده شده است [و با خدا سر ستيز ندارد] ولي «تارك الصلاة» نماز را از روي بي اعتنايي به فرمان خدا ترك مي كند.»

يكي از دانشمندان معاصر اهل سنت [4] مي گويد: «مسلمانان بر اين مطلب اتفاق نظر دارند كه نماز بر هر مسلمان بالغ و عاقل واجب است و تمام آنان بر اين باورند كه هر كس نماز را منكر شود كافر و مرتد است... اما آن كه نماز را از روي سستي و استخفاف ترك كند، فاسق و گناهكار است، مگر آن كه تازه مسلمان باشد و هنوز نماز را فرانگرفته باشد.»


پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 82، ص 227.

[2] مدثر / 25 - 24.

[3] وسائل الشيعه، ج 3، ص 28.

[4] مقصود: دكتر وهبة الزحيلي استاد دانشگاه دمشق است.


بازگشت