جبران خطايا


هجوم شيطان و نفس و جاذبه هاي گوناگون دنياي مادي و تسويلاتي كه براي او پديد مي آيد، مايه ي اشتباه ها و گناهان پياپي وي مي شود. به گونه اي كه امام سجاد عليه السلام در دعاي ابوحمزه ي ثمالي، عرض حال بندگان به پيشگاه خداوند را چنين شرح مي دهد:

«خيرك الينا نازل و شرنا اليك صاعد و لم يزل و لا يزال ملك كريم يأتيك عنا بعمل قبيح؛ [1] .

[خدايا!] خير و احسان تو، به سوي ما فرو فرستاده، و شر و بدكاري ما، پيوسته، به پيشگاه والايت عرضه مي گردد؛ به گونه اي كه ملايك، همواره، در حال گزارش بدي هايمان در پيشگاه تواند.»



[ صفحه 35]



اين نحوه ي ارتباط بين خالق و مخلوق و طغيان بنده اي كه به رغم ضعف و نياز، با آفريدگار مهربان خود به مخالفت برمي خيزد، اگر بدون تدارك و انعطاف ادامه يابد، هرگونه اميدي را به آينده منتفي، فاصله ها را، لحظه به لحظه بيش تر گردانده، و انسان را مستحق عذاب و خشم خداوند متعال مي سازد.

اگر چه انسان، جاهلانه و بي اعتنا، دوري از درياي رحمت حق را انتخاب مي كند، خداي كريم و حكيم كه به يكايك بندگانش محبتي فراتر از محبت پدر به فرزندان دارد، هرگز به چنين جدايي قهرآميزي رضا نمي دهد و او را براي حضور بر سر سفره ي آشتي، در قالب اذكار نماز به گفت و گوي محبت آميز با خود فرامي خواند و با بياني سراسر مهر در قرآن كريم مي فرمايد:

«و اقم الصلاة طرفي النهار و زلفا من الليل ان الحسنات يذهبن السيئات ذلك ذكري للذاكرين؛ [2] .

دو طرف روز را با نماز تزيين نما و شبانگاه نيز به اقامه ي آن برخيز؛ چرا كه [اين] كار نيكو، گناهان را از بين مي برد.»

پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم مي فرمايد:

«اذا قمت الي الصلاة و توجهت و قرأت ام الكتاب و ما تيسر من السور ثم ركعت فاتممت ركوعها و سجودها و تشهدت و سلمت، غفرلك كل ذنب فيما بينك و بين الصلاة التي قدمتها الي الصلاة المؤخرة؛ [3] .

آنگاه كه نماز را اقامه كردي و به سوي خدا توجه يافتي و سوره ي حمد يا سوره اي ديگر را قرائت كردي، ركوع و سجود را كامل به جا آوردي و تشهد و سلام را انجام دادي، خداوند گناهان بين نماز قبلي و اين نمازت را مي بخشد.»



[ صفحه 36]



رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم نمازهاي پنج گانه ي يوميه را به نهري تشبيه مي فرمايند كه بر در خانه ي فردي باشد و روزانه پنج بار در آن خود را شست و شو دهد، بي ترديد، هيچ اثري از چرك و كثيفي در بدن او باقي نمي ماند؛ همين گونه روح آدمي به وسيله ي نماز هر روز پنج نوبت از ناپاكي گناه شست و شو داده مي شود.

در اين روايت، پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله آيه فوق را به اميد بخش ترين آيه ي قرآن وصف فرموده، مي افزايند: «قسم به كسي كه مرا به پيامبري برگزيده، از وقتي كه انسان وضو گرفتن را مي آغازد، گناهان او فرو مي ريزد و آن گاه كه به نماز مي ايستد و آگاهانه، با خداي خود سخن مي گويد، همانند روزي كه از مادر متولد گرديده، از گناه بيرون مي آيد.» [4] .

در حديثي ديگر پيامبر فرمود: «شنيدم ملكي به هنگام هر يك از نمازهاي يوميه چنين ندا مي داد: اي فرزندان آدم! براي خاموش كردن آتش هايي كه خود، بر اثر اعمال ناشايسته، برافروخته ايد، قيام كنيد. گروهي از شما برمي خيزند، وضو مي گيرند، نماز مي گزارند و گناهان آنان بخشيده مي شود. سپس تا فاصله ي نماز بعدي مرتكب گناه مي شوند و آتش هايي را برمي افروزند و هنگام نمازي ديگر فرا مي رسد و منادي الهي، ديگر بار آن ها را به خاموش كردن آتش فرامي خواند و... همين عمل تكرار مي شود، تا آن كه مي خوابند، در حالي كه گناهان شان بخشيده شده است.» [5] .

اميرمؤمنان عليه السلام نيز چنين مي فرمايد:



[ صفحه 37]



«الصلوات الخمس كفارة لما بينهن ما اجتنب الكبائر و هي التي قال الله تعالي ان الحسنات يذهبن السيئات. [6] .

نمازهاي پنج گانه كفاره ي گناهان بين آنها است، مادامي كه نمازگزار از گناهان بزرگ بپرهيزد و اين، تفسير همان سخن خداوند تبارك و تعالي است كه فرمود: نيكوكاري ها، جبران كننده ي بدي ها است.

حضرت علي در گفتاري ديگر، فرو ريختن گناهان نمازگزار را به ريختن برگ درختان تشبيه كند [7] و در رواياتي ديگر، نماز، به عنوان ثمن بهشت [8] ، كليد بهشت، جواز عبور از گذرگاه قيامت، مانع آتش و عذاب الهي، توشه ي مؤمن، مونس او در خانه ي قبر و تاج افتخارش در قيامت، سخنگوي وي در پاسخ به نكير و منكر و عامل درخشش چهره اش در محشر، نردبان ترقي او در درجات برتر و سبب روسياهي شيطان [9] ، معرفي شده است، كه هر يك از اين تعبيرات بر تأثير نماز در محو گناهان و جبران خطايا، همچنين آسان سازي حسابرسي نمازگزاران دلالت دارد.

نماز، نه تنها در محو و جبران گناه، بلكه در جلوگيري از ارتكاب گناهان، نقش دارد. سخن استاد مطهري (ره) را در اين باره مي خوانيم:

«ذكر و ياد خدا، دل را جلا مي دهد و صفا مي بخشد و آن را آماده ي تجليات الهي قرار مي دهد. حضرت علي درباره ي ياد حق، كه روح و هدف عبادت است، چنين مي فرمايد:



[ صفحه 38]



«ان الله تعالي جعل الذكر جلاء للقلوب، تسمع به بعد الوقرة و تبصر به بعد العشوة و تنقاد به المعاندة و ما برح الله عزت آلائه في البرهة بعد البرهة و في زمان الفترات عبادا ناجاهم في فكر هم و كلمهم في ذات عقولهم؛ [10] .

خداوند، ياد خود را صيقل دل ها قرار داده است، دل ها بدين وسيله از پس كري، شنوا، پس از نابينايي، بينا و در پي سركشي و عناد، رام مي گردند. همواره چنين بوده و هست كه خداوند متعال در هر برهه اي از زمان و در زمان هايي كه پيامبري در ميان مردم نبوده، بندگاني داشته و دارد كه در سر ضميرشان با آن ها راز مي گويد و از راه عقل هايشان با آنان تكلم مي كند.»

در آن كلمات، خاصيت عجيب و تأثير شگرف ياد حق بر دل ها بيان شده، تا جايي كه دل، قابل الهام گيري و مكالمه با خدا مي گردد. [11] .

عبادت براي تجديد و طراوت حيات ايماني انسان است و نيز قوت و شكوفايي آن.

«به هر اندازه انسان به ياد خدا باشد، كم تر معصيت مي كند. معصيت كردن و نكردن، دائر مدار علم نيست، دائر مدار غفلت و تذكر است. به هر اندازه انسان، غافل باشد، يعني خدا را فراموش كرده باشد، بيش تر معصيت مي كند. به هر اندازه خدا بيش تر به يادش بيايد، كمتر معصيت مي كند.» [12] .



[ صفحه 39]




پاورقي

[1] مفاتيح الجنان، دعاي ابوحمزه ثمالي.

[2] هود / 114.

[3] بحارالانوار، ج 82، ص 205.

[4] بحارالانوار، ج 82، ص 220.

[5] همان / ص 224.

[6] بحارالانوار، ج 82، ص 233.

[7] همان / ص 244.

[8] همان / ص 232.

[9] كنز العمال، ج 7، ص 284.

[10] نهج البلاغه صبحي صالح / خطبه ي 222.

[11] سيري در نهج البلاغه / 87.

[12] گفتارهاي معنوي / 79.


بازگشت