فطرت


پرستش، جزئي از وجود و كشش فطري انسان است. اين روح پرستش، كه در انسان فطري است، گاهي در مسير صحيح قرار گرفته و انسان به «خداپرستي» مي رسد، گاهي انسان در سايه ي جهل يا انحراف، به پرستش سنگ و چوب و خورشيد و گاو و پول و ماشين و همسر و پرستش طاغوت ها كشيده مي شود.

انبيا، براي ايجاد حس پرستش نيامده اند، بلكه بعثت آنان، براي هدايت اين غريزه ي فطري به مسير درست است.

علي عليه السلام مي فرمايد: «فبعث الله محمدا بالحق ليخرج عباده من عبادة الاؤثان الي عبادته» [1] خداوند، محمد صلي الله عليه و آله را به حق فرستاد، تا بندگانش را از بت پرستي، به خداپرستي دعوت كند.

بيشتر آيات مربوط به عبادت در قرآن، دعوت به توحيد در عبادت مي كند،



[ صفحه 22]



نه اصل عبادت. زيرا روح عبادت در انسان وجود دارد. مثل ميل به غذا كه در هر كودكي هست، ولي اگر راهنمايي نشود، به جاي غذا، خاك مي خورد و لذت هم مي برد!

اگر رهبري انبيا نباشد، مسير اين غريزه منحرف مي شود و به جاي خدا، معبودهاي دروغين و پوچ پرستيده مي شود. آنگونه كه در نبود حضرت موسي و غيبت چهل روزه اش، مردم با اغواي سامري، به پرستش گوساله ي طلايي سامري روي آوردند.


پاورقي

[1] نهج البلاغه، خطبه 147.


بازگشت