فرشته نجات


مرگ بريده شدن علاقه روح از بدن است.

مرگ، آغاز سفر از اين دنيا به سراي آخرت.

همان طور كه مي دانيم، بعد از مرگ، انسان را به جايي منتقل مي كنند كه نامش قبر است، و قبر منزل موقتي مردگان مي باشد. در هنگام مرگ و قبض روح، ممكن است سختيها و شدايد فراواني - در اثر اعمال و افكاري كه در دنيا كسب كرده است - به انسان هجوم آورد. و بعد از اين، ناراحتيها و رنج هاي عالم قبر و برزخ شروع مي شود، تاريكي و ظلمت قبر سؤال نكير و منكر، فشار قبر، حمله ي حيوانات گوناگون به بدن و...

آدمي، بايد خود را براي چنين سفري آماده سازد و از حالا به فكر سختي هاي راه طولاني خود باشد. و اين جاست كه نماز - اين باشكوه ترين عمل عبادي و الهي - به ياري انسان مي شتابد و از او در بحراني ترين و طوفاني ترين لحظات، دستگيري مي كند، چنان كه پيامبر (ص) فرمود:«ملك الموت به من گفت كه: هر كس مواظب



[ صفحه 60]



اوقات نمازهاي پنجگانه اش باشد، من از مادر به او مهربانتر مي باشم.» [1] .

امام صادق (ع) فرمود:«اِنّ مَلَكَ الُموتِ، يَدْفَعُ الشّيطانَ عَنِ الُمحافِظِ علي الصَّلاةِ و يُلَقِّنَهُ شَهادَةَ أَنْ لااِلهَ اِلاَّ الله و أَنَّ محمّداً رسولُ الله، في تِلكَ الحالِة العَظيمَة؛ [2] .

ملك الموت به هنگام قبض روح، شيطان را از آن انساني كه بر نمازش محافظت داشته دفع مي كند، و در آن حالت هولناك و پر وحشت، شهادت به توحيد و رسالت را تلقين مي كند.»

پيامبر (ص) فرمود:«[الصَّلاةُ] شَفيعٌ بَيْنَهُ و بَيْنَ مَلَكِ الُموت و أُنسٌ في قَبْرِه وَ فَراشٌ تَحْتَ جَنْبِهِ و جَوابٌ لمُنْكِرٍ وَ نكيرٍ؛ [3] .

نماز شفيع نمازگزار در نزد ملك الموت و مونس در قبر و بستري نيكو در قبر و پاسخ، به سؤال نكير و منكر مي باشد.»

سعيد بن جناح مي گويد: در مدينه، در منزل امام محمد باقر (ع) بودم. حضرت ابتدا، بدون اينكه سؤالي شده باشد، فرمود:

مَنْ أَتَمَّ رُكُوعَهُ، لَمْ تُدْخِلْهُ وَحْشَةٌ في قَبْرِه؛ [4] هر كس ركوع خود را درست و كامل به جاي آورد، وحشت قبر به او راه نيابد.»

پيامبر اكرم (ص) فرمود:«ما مِنْ عَبْدٍ، اهْتَمَّ بِمواقيتِ الصَّلاةِ و مَواضِعِ الشَّمسِ،



[ صفحه 61]



اِلاّ ضَمِنْتُ الرّوحَ عِنْد الَموْتِ و انْقِطاعِ الُهُمومِ و الاَحْزانِ و النّجاة مِنَ النَّارِ؛ [5] .

بنده اي نيست كه به وقت هاي نماز و مواضع خورشيد، اهتمام دارد، مگر اينكه راحتي و آسايش در موقع مرگ و از بين رفتن ناراحتيها و غمها و رهايي از آتش را برايش ضمانت مي نمايم.»

پيامبر (ص) فرمود:«صَلاةُ اللَيْلِ، سِراجٌ لِصاحِبها فيِ القَبْرِ؛ [6] نماز شب، چراغي است براي صاحبش در قبر.»

خداوند به يكي از پيامبرانش خطاب نموده، فرمود:«قُمْ في ظُلْمَةِ اللَّيْل، أَجْعَلُ قَبْرَكَ روضَةً مِنْ رياضِ الجَنَّةِ؛ [7] در تيرگي شب، به عبادت برخيز تا قبر تو را باغي از باغ هاي بهشت قرار دهيم.»

پيامبر (ص) فرمود:«اِنّ القبَر يُنادي كُلَّ يَوْم بخمسِ كَلماتٍ، أنَا بَيْتُ الفَقْرِ، فَاحْمِلُوا اِليَّ كنزاً، أنَا بَيْتُ الظُلْمَةِ فَاحْمِلوا اِليَّ سِراجاً...؛ قبر در هر روز به اين كلمات پنجگانه ندا در مي دهد، من خانه فقر و تهي دستيم، پس ذخيره اي براي خودتان به اينجا بفرستيد. من خانه ي تاريكي ام، چراغي در اين خانه بيفروزيد...» گفته شد: آنها كدامند؟ حضرت فرمود:«و امّا السّراج فَصَلاةُ الليلِ وأَمَّا الكَنْزُ فَكَلِمةُ شهادة لااله الاّ الله....؛ چراغ اين خانه ظلماني، نماز شب و گنج آن، كلمه شهادت «لااله الاالله و... مي باشد.» [8] .

حضرت رضا فرمود:«بر شما باد به نماز شب! نيست بنده اي كه آخر



[ صفحه 62]



شب برخيزد و هشت ركعت نماز شب و دو ركعت نماز شفع و يك ركعت نماز وتر به جاي آورد، و در قنوت وتر، هفتاد مرتبه استغفار كند، مگر آنكه نجات داده شود از عذاب قبر و عذاب جهّنم و طولاني شود عمر او.» [9] .

وقتي كه جناب ابوذر غفاري (ره) به مكه معظّمه مشّرف گرديده بود نزد كعبه ايستاد، و خطاب به مردمي كه براي حج از اطراف عالم در مسجدالحرام جمع گشته بودند، فرمود:

ايهاالناس! منم جندب بن سكن غفاري، منم خير خواه شما و مهربان بر شما، به سوي من بياييد.

مردم از اطراف دور او جمع شدند، فرمود:

اي مردم! هر گاه يكي از شما خواست به سفري برود، هر آينه زاد و توشه اي براي خود برمي دارد - به آن اندازه كه در سفر لازم دارد - و چاره اي از آن ندارد؛ پس هر گاه چنين است، سفر آخرت سزاوارتر است به زاد و توشه راه، در اين هنگام مردي برخاست و گفت: پس ما را راهنمايي كن اي ابوذر! فرمود:

«... صَلّ رَكْعَتَيْنِ في سَواءِ اللّيْلِ لِوَحْشَةِ القُبُورِ؛ [10] در تاريكي شب، دو ركعت نماز بخوان، تا وحشت قبر را به ياد داشته باشي.»



[ صفحه 65]




پاورقي

[1] ثواب الاعمال، ص 61؛ بحارالانوار ج 6، ص 244.

[2] وسائل الشيعه، ج 3، ص 19، من لايحضره الفقيه، ج 1، ص 42.

[3] بحارالانوار، ج 82، ص 231؛ خصال صدوق، ج 2، ص 522.

[4] ثواب الاعمال، ص 61؛ بحارالانوار، ج 6، ص 244.

[5] سفينة البحار، شيخ عباس قمي، ج 2، ص 43.

[6] الرسالة العليه في الاحاديث النبوية، ص 176.

[7] سفينةالبحار، ج 2، ص 46.

[8] نشان از بي نشانها، ص 314.

[9] سفينةالبحار، ج 2، ص 397.

[10] بحارالانوار، ج 96، ص 258؛ منازل الاخرة، ص 3.


بازگشت