مقدمه


بسمه تعالي

پاداش و ثواب در اصطلاح به: مزد، سزا، جزاء كار خوب و بد و... گفته مي شود و در شرع به معناي اجر و مزدي است كه خداوند به شخص خداپرست و مؤمن مي دهد.

پاداش و ثواب و در مقابل آن عذاب و مكافات از اموري است كه حتمي و مورد تأكيد خداوند متعال قرار گرفته است، خداوند مي فرمايد:«وَ ما تُجْزَوْنَ اِلاَّ ما كُنْتُم تَعْمَلُون» [1] و جز به كردارتان مجازات نمي شويد.»

«وَلِكُلٍّ دَرَجا تٌ مِمَّا عَمِلُوا وَ لِيُوَفِّيَهُمْ أَعُمالَهُمْ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ» [2] و براي تمام [مردم] به مقتضاي اعمالشان درجاتي معين است و همه به پاداش اعمال خود كاملاً مي رسند و هيچ ستمي بر آنان نخواهد شد.»

خداي عادل براي انسان هاي مؤمن و صالح در مقابل اعمال نيكشان پاداش هاي نيكو عطا مي نمايد و براي يك كار خوب، چندين برابر ثواب و حسنه منظور مي فرمايد. او بهترين پاداشها و ثوابها را مي دهد و هر چيزي كه از طرف او و از ناحيه ي او برسد، نيكوترين



[ صفحه 8]



چيزهاست. در قرآن مي فرمايد:«لَمُثوبَةٌ مِنْ عِنْدِالله خَيرٌلو كانوُايَعْلَمُونَ» [3] براستي اجر و بهره اي كه از خدا نصيب آنان مي شود، بهتر از هر چيزي است. اگر دانا باشند.»

و مي فرمايد: «هُنالِكَ الوَلايَةُ لله الحَقِّ، هُوَ خَيرٌ ثَواباً و خَيرٌ عُقْباً» [4] آن جا ولايت و حكمفرمايي خاص خداست كه به حق فرمان دهد و بهترين اجر و ثواب و برترين عاقبت نيكو را هم او [به هر كه خواهد]عطا كند.»

هر فرد مسلمان در برابر خدا، مسؤول اعمال خويش است و در قيامت زشت و زيباي كارهاي او به قضاوت نهايي گذاشته مي شود و پاداش و مجازات مي بيند.



تو هم از بار فرائض رومتاب

برخوري از عنده حُسْنُ المآب



اقبال لاهوري

انسان هر قدر وظايف خود را كه بر عهده اش گذاشته شده (براي سعادت و رستگاري و براي اينكه راه درستي را طي كند) به نحو احسن انجام بدهد، از پاداش بهتري برخوردار خواهد شد.

«واللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّواب» [5] .

و نزد خداست پاداش نيكو.

«فَعِنْدَ اللَّه ثَوابُ الدُّنيا و الاخِرةِ وَ كانَ اللَّهُ سَميعاً بصيراً [6] ، ثواب دنيا و آخرت هر دو نزد خداست، كه خدا [به دعاي خلق] شنوا [و به احوالشان] بيناست.»

پيامبران الهي پيوسته در دعوت به راه كمال، مردم را بشارت مي دادند كه افراد مؤمن و نيكوكار در آخرت وارد بهشت مي شوند و در آنجا از نعمت هاي الهي بهره مي گيرند. حضرت اميرالمؤمنين)ع(فرمود:



[ صفحه 9]



«خداوند رسولان خويش را به وسيله ي وحي كه ويژه ي پيامبرانش است، برانگيخت و آنان را حجت خويش قرار داد، تا اين كه بهانه اي در برابر [خداوند] در اثر نفرستادن راهنما نداشته باشند.

و به اين ترتيب بندگان را با گفتار راست به سوي حق فراخوانند. آگاه باشيد! خداوند متعال پرده از اسرار درون بندگان [با آزمايش هاي خود] برداشت، نه به خاطر اين كه او از آن چه انسانها در درون پنهان داشته اند [و اسراري كه فاش نكرده اند] بي خبر باشد، بلكه براي آن است كه آنان را در معرض امتحان آورد تا هر كس كه عمل نيكوتر انجام مي دهد شناخته شود و در نتيجه پاداش و كيفر هر يك مفهوم صحيح خود را داشته باشد. [7] .

و غير از اين، تشويق به كارهاي خوب فرموده و با دادن پاداش و بشارت نعمت هاي جاويدان الهي و ترساندن از عذابها و مكافات آن جهاني، باعث شده كه انسان اشتياق به بهشت و نعمت هاي خدايي پيدا كند و از عذاب و جهنم هراسان و گريزان باشد. حضرت علي (ع) فرموده اند: «اِنَّ اللَّهَ سُبحانَهُ وَضَعَ الثَّوابَ عَلي طاعَتِه والعِقابَ عَلي مَعْصيتهِ، زيادَةً لِعِبادِهِ عَنْ نَقْمَتِهِ و حياشَةً لَهُمْ جَنّتِه [8] ؛ خداي عزيز ثواب را براي فرمانبرداري از خود در نظر گرفته و كيفر را براي نافرماني اش، تا بدين وسيله بندگانش را از غضب خويش نجات دهد و آنان را به سوي بهشت كشاند.»

پاداش و نعمت هاي الهي در گرو اعمال صالح و انجام دادن فرائض



[ صفحه 10]



است، و برترين فريضه ها نماز مي باشد، نماز چون ركن اصلي دين و از هر واجبي برتر است، پس پاداش و ثواب آن نيز نسبت به عبادت هاي ديگر بيشتر و افزونتر خواهد بود. انساني كه در بحبوحه ي زندگي مادي، رو به سوي معبود نموده نماز مي گزارد و هميشه اين واجب الهي را با خلوص و خشوع انجام مي دهد، شايسته و لايق اين است كه از الطاف بيكران خداوندي بهره مند گردد. تا آن جا كه موجب فخر و مباهات خداوند و ملائكه قرار مي گيرد. در قرآن مجيد، مورد تمجيد واقع مي شود. در قرآن آمده است كه:«رِجالٌ لا تَلْهيهِمْ تِجارَهٌ و لابَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللهِ و اِقامِ الصَّلوه و... لِيَجْزِيَهُم أَحْسَنَ ما عَمِلُوا وَ يَزيدَهُم مِنْ فَضْلِهِ [9] ؛

پاك مرداني كه هيچ كسب و تجارتي آنان را از ياد خدا غافل نگرداند و نماز بپادارند و... تا خدا در مقابل بهترين اعمال ايشان، جزا و ثواب عطا فرمايد و از فضل و احسان خويش بر آنها بيفزايد.»

حديثي از پيامبر (ص) روايت شده كه نشان دهنده اهميت نماز مي باشد «الصَّلوةُ ميزان من و فّي استوفي [10] ؛ نماز ترازو است، پس هر كه آنرا كامل انجام دهد، مزد و پاداش خوب و كامل مي گيرد.»

در اينكه وزن و ترازو چيست، در قرآن آمده است:«وَالوزنُ يَوْمَئِذٍ الحَقُّ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازيِنُهُ فَاُولئٍكِ هُمُ المُفْلِحونَ [11] ؛ معيار و ميزان سنجش، در آن روز حق است، پس آنان كه در آن ميزان حق وزين و نيكوكار باشد، البته رستگار خواهند بود.»

هر چه قدر كفه ترازوي شخص در قيامت از نماز و ديگر عبادتها پرباشد، پاداش او نيز بيشتر خواهد بود.



[ صفحه 11]



فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما اُخْفِي لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزآءً بِما كانوا يَعْمَلونَ [12] ؛ هيچ كس نمي داند كه چيست آن پاداشي كه روشني بخش چشمهاست و پنهان داشته شده است.اين پاداش همان است كه انجام مي دادند.»



بر ضيافتخانه فيض نوالت [13] منع نيست

در گشاده است و صلا درداده، خوان انداخته



آيت الله حسن زاده



آدمي را سفري بي نهايت و منزل هايي پرخوف و خطر در پيش است و بيشتر مردم از اين راه بي پايان و تحصيل اسباب نجات ازمهلكه هاي آن غافل هستند.

چه بهتر است انسان بداند كه به كجا مي رود و بايد چه چيز با خود ببرد و چه چيزي به درد او مي خورد.



باركش زين منزل اي جان پدر

كاين بيابان جمله خوفست و خطر



ماني ارتنها، شود خونت هدر

دست غم زين بعد خواهي زد به سر



كار من اين بود كاخبارت [14] كنم



قصه كوته، بنده شو در كوي من

تا به دل بيني چو موسي روي من



زنده گردي چون مسيح از بوي من

عاشقانه چون كني رو سوي من



در مقام قرب احضارت كنم

اي صفي من نور انوارت كنم



انسان سرگشته در روزگار ما را، اگر درماني است نماز است، و اگر نجاتي است در نماز مي باشد، و چه نيكو منزلي است براي نهادن بار عواطف و احساسات و علايق و چه زيبا مونسي است براي انس، هم جلوه ي دنيايي دارد و هم نتيجه آن جهاني.



[ صفحه 12]



پاداشهاي نماز را چشيده و در ساحل پر منظر آن، نظاره گر شكوه بي پايانش باشيم. باشد كه توفيق نصيبمان گردد تا با كشتي نجات اهل بيت (ع)، بار خود رابه منزلگاه سعادت برسانيم.

در فصل فصل اين دفتر، با استمداد از كتاب الهي و سخنان امامان معصوم (ع)، گوشه هايي از پاداش هاي نمازگزاران را بازگو نموده ايم و خود بيشتر به تماشا نشسته ايم؛ چرا كه در محضر رازداران درگاه او، سكوت بهترين وسيله ي عرض ادب است.



[ صفحه 15]




پاورقي

[1] صافات (37) آيه 39.

[2] احقاف (46) آيه 19.

[3] بقره (2) آيه 103.

[4] كهف (18) آيه 44.

[5] آل عمران (3) آيه 195.

[6] نساء (4) آيه 134.

[7] نهج البلاغه، خطبه ي 144.

[8] همان. حكمت 368.

[9] نور (24) آيه 37 و 38.

[10] من لايحضره الفقيه ج 1، ص 133؛ الكافي، ج 1، ص 73.

[11] اعراف (7) آيه 8.

[12] السجده (32)آيه 17.

[13] نوال: عطاء بهره، نصيب (فرهنگ عميد).

[14] يعني آگاهت بكنم.


بازگشت