نيايش ديگر


اكبر مقدم كوهي

نماز، سرچشمه ي مهر به حق، حقيقتي روشن، چراغي فرا راه زندگي، نزديكي با مطلوب، وصالي جدانشدني، شكوهي كريم،



[ صفحه 351]



كرامتي عظيم، عظيمي قدسي، قداستي روشن، سخني شيوا، كلامي آشنا و آشنايي غريب است. نماز، عشق به هستي، عشق راضي به رضا، عشق به سبحان و تپش قلب هاي خسته عاشق است. طلب پياله ي شراب عشق براي تشنه لبان، دوستي با رب، وصال با محبوب، اول و آخر هر كلام، ابتدا و انتهاي هر سخن، مرهم تيرزهر آگين بي كسي، جوشش احساس در عالم وجود، تسكين تنهايي در تاريكي شب هاي بي ستاره، عشق صغير به كبير، عشق فاني به باقي، عشق قبله به معاني، نوشيدن شهد گل هاي ياس دوستي، رهايي از كوير تنهايي، پرواز از كهكشان هاي پرستاره، آزادي از قفس خودبيني، نجات از بند غرور، پرواز به عرش هاي بي كران و رسيدن به رضاي رضاست.

اكبر مقدم كوهي از تهران درباره ي نماز با نثري زيبا و روان و شاعرانه توصيفات زيبايي ارائه كرده است. او بسيار شاعرانه به نماز نگاه مي كند و نماز را سرمنشأ همه ي خوبي ها مي بيند. او با جملاتي كوتاه نماز را از زواياي مختلف نگاه كرده است.


بازگشت