در امواج دعا


مرضيه محمدطاهري

غريبه، ساكت و آرام چشم در چشم جاده دوخته بود. قدم هايش سنگين و استوار در پي گم شده اي، آغازي بي پايان را شروع كرده بود. چهره ي تكيده اش با خزان، همسفر هزاران پائيز، سخن هاي زيادي داشت. امام غريب بود و غريبه هنوز صداي ناقوس جدايي بر گوشش زمزمه مي كرد. هنوز آغوشش باز بود و گرم اما كجا بودند آن پرستوهاي عاشق و آن نمازگزاران ديروز و امروز. گويي مردم پرستوها را در قفس حبس كرده اند.

مرضيه محمدطاهري از تهران اين اثر را با عناوين «مسافر نماز عاشورا»، «پس از آخرين نماز حسين»، «نماز شهادت»، «بهانه»، «جدايي تلخ»، «از نسيم فرات بپرس»، «پايان سكوت علقمه»، «سجده خون» «آخرين نماز سيدالشهدا»، «پرواز»، «وداع» و «نماز در عاشورا» نوشته است.

در اين اثر، نويسنده لحني شاعرانه دارد و از كلمات موزون و آهنگين در بيان موضوعات استفاده مي كند. او در كار خود صنعت هاي جناس و تشبيه را بسيار به كار مي برد.



[ صفحه 333]




بازگشت