پرچم عدالت


مرضيه مباشراميني

اگر در نماز امام حسين عليه السلام بودم قطعاً مي توانستم گريه هاي شبانه ي غريبي را بشنوم كه از جهل و ناداني روزگار آزرده بود و دل دريايي اش با موج خون يكي بود. مي توانستم حرف هايي را بشنوم كه پاره ي تن زهرا، سبط نبي با اشك و آه زمزمه مي كرد.

اگر در نماز امام حسين عليه السلام بودم قطعاً هيچ گاه دلم نمي خواست به آن قسمت از حرف هاي اباعبدالله برسم كه از غريبي مادر مي گفت و از مظلوميت پدر و از نمازها و ناله هاي شبانه زهرا سَلام الله عَلَيها. از چادر خاكي مادر كه بر روي زمين كشيده مي شود و برادري كه هرگز چشم به جهان نگشود.

مرضيه مباشر اميني، شانزده ساله و ساكن شهرستان لاهيجان در استان گيلان است. او در نوشته اش به اين نكته اشاره مي كند كه امام



[ صفحه 314]



حسين عليه السلام از جهل و ناداني روزگار آزرده شده بود و از مظلوميت پدر و غريبي مادر در لحظه ي نماز حرف مي زد و مي گريست. مباشر اميني، هم چنين افسوس مي خورد كه نتوانسته است در يكي از نمازهاي امام حسين عليه السلام شركت كند.


بازگشت